eitaa logo
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
423 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
‌‌‌‌تنہابہ‌شوق‌ڪرب‌وبلا‌میکشم‌نفس دنیاےِبی‌حُ‌ـسِین‌بہ‌دردم‌نمیخورد")💔 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲🏻 ┅═══••✾••═══┅ راه‍ِ‌ ارتباطے: ☑️ @Mahdi1220 ⤵️جهت تبادل و تبلیغات @ya_hossien110 ⤵️همه کانال های ما @ya_hossien134 @Jok_city134 @steker128
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 ؛ ... ، برادر شهید ابراهیم هادی در توصیف روز می‌گوید: «در خانه و در حوالی میدان خراسان تهران زندگی می‌کردیم؛ اولین روزهای اردیبهشت سال 1336 بود، پدر چند روزی است که خیلی خوشحال است، خدا در اولین روز این ماه پسری به او عطا کرد، او دائما از تشکر می‌کرد. هرچند حالا در خانه سه پسر و یک دختر هستیم ولی پدر برای این پسر تازه متولد شده خیلی ذوق می‌کند، البته حق هم دارد پسر خیلی است؛ اسم بچه را هم انتخاب کرد: « ». پدرمان نام را بر او نهاد که و و بود و این اسم واقعاً برازنده اوست. بستگان و دوستان هر وقت او را می‌دیدند، با می‌گفتند: حسین آقا تو سه فرزند دیگر هم داری، چرا برای این پسر این قدر خوشحالی می‌کنی؟ پدر با آرامش خاصی جواب می‌داد: این پسر حالت عجیبی دارد و من مطمئنم که ابراهیمِ من، می‌شود؛ این پسر نام من را هم زنده می‌کند. راست می‌گفت؛ محبت و به ابراهیم محبت عجیبی بود. هرچند بعد از او خدا یک پسر و یک دختر دیگر به خانواده ما عطا کرد، اما از محبت پدرم به ابراهیم چیزی کم نشد. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
شده با عکس کس حرف دلت را بزنی...؟! و دلت را به همین شیوه تسلا بدهی...! .. #شهید_ابراهیم_هادی #شهید
در یکی از ها مشغول بود . یک روز در وضعیتی دیدمش که خیلی کردم. دوکارتن بزرگ روی دوشش بود. جلوی یک مغازه کارتن ها را روی گذاشت وقتی کار تحویل تمام شد . جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم: آقا برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما! نگاهی به من کرد و گفت: کار که عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم. جلوی رو می گیره! گفتم : اگه کسی شما رو اینطوری ببینه خوب نیست! شما و... خیلی ها می شناسنت. خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که، اگه تو رو دید خوشش بیاد نه مردم! . . •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ̪̺͍̽ @ebrahimdelhaa ͛ ⃔ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•