خـــداونـــدا...!
#باکری نیستم برایت #گمنام بمانم !
#چمران نیستم برایت #عارفانه باشم !
#آوینی نیستم برایت #عاشقانه قلم بزنم !
#همت نیستم که برایت #زیبا بمیرم !
مرا ببخش😔 با همه نقص هایم ...!
با تمام #گناهانم...!
لیاقت ندارم ولی ...
دل که دارم ...!!!
دلــــم #شهــادت میخواهد ...
#شهیدانه
🕊°@ebrahimdelhaa°🕊
‹🍊🧡›
••
ٺـوهمـانےڪہٺمـامشـبهـاۍبـرفۍسـالرا
ترجـیحمۍدهـمجـاۍنشـسٺنزیـرڪرسے
بـاٺـودرصـحنحـرمِضـامنآهـوبـاشم♥️
••
🧡⃟ 🍊¦⇢ #عاشقانہ ••
ـ ـ ـ ـــــ𖧷ـــــ ـ ـ ـ
🧡⃟ 🍊
⇩♡⇩♡⇩♡⇩♡⇩♡⇩♡⇩♡⇩♡⇩♡⇩♡⇩
╔═══🌈🌻════╗
@ebrahimdelhaa🌸
╚═══💕🌿════╝
گویندچراٺودل
بہایشـاندادے😐👀❤️
وللهڪہمنندادم
ایشـانبردند...🤷🏻♀😌😂
- - - ❃ - - -
(: #عاشقــانہ
- - - - - - - - - - - - - - - -「👀🦋」
چہشددرمن؟! نمیدانــــم
فقطدیدمپریشانـــــــــــم
فقطیڪلحظہفهمیـــدم؛
ڪہخیلۍدوستـــتدارم
📘⃟🦋¦ ↵ #عاشقانـہ
هدایت شده از تبادلات پر جذب گل مریم روز شنبه
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از تبادلات پر جذب گل مریم روز شنبه
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭
هدایت شده از تبادلات گل مریم روز چهارشنبه
قسمتی از رمان ٭❥درپیچشمانتو٭❥ 😍
•••••••••••••••••••••♔♚♔•••••••••••••••••••
#دوست داشتم بیشتر #نگاش کنم ولی #حیام
بهم این #اجازه رو نمیداد❌😒😐
که با صدای اون #اقای به ظاهر منشی به خودم اومدم! 🤔
_خانم(...) !
رفتم جلو و پرسیدم:
+بله؟! 🤨
_برید اتاق اقای #توسلیان!!
+آااا.... بله #چشم! 🙂
یکی رم صدا زد که بیادو #راهو نشونم بده...
رفتم جلو در اتاق در زدم 🚪
_بفرمایید! ☺️
رفتم داخل کع همون طوری که ایستاده بودم #خشکم زد...... 🤭😯🙄😳
____________🌺🌺🌺_______________
بهنظرتونکیتواتاقبود؟؟ 🤔🤔
اگه میخوای ادامه شو بخونی بزن تو لینک زیر↓ 👌🏻❤️🌱
https://eitaa.com/joinchat/2641887402C165bfb2713
#هیجانی★٭
#عاشقانه★٭
#شهدایی★٭
#مذهبی★٭