eitaa logo
[عُـشاقُ الحُسِین❥︎︎]
422 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
40 فایل
‌‌‌‌تنہابہ‌شوق‌ڪرب‌وبلا‌میکشم‌نفس دنیاےِبی‌حُ‌ـسِین‌بہ‌دردم‌نمیخورد")💔 الهم‌عجل‌لولیک‌الفرج🤲🏻 ┅═══••✾••═══┅ راه‍ِ‌ ارتباطے: ☑️ @Mahdi1220 ⤵️جهت تبادل و تبلیغات @ya_hossien110 ⤵️همه کانال های ما @ya_hossien134 @Jok_city134 @steker128
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🍂🍃🍂🍃 💘 ✍🏻 به قول دخترخاله ام ثنا، نیما از آن پسرهای دخترکش است؛ من هم حرفش را قبول دارم، دخترها را با اخالق مزخرفش دق میدهد! نه بخاطر خوش تیپی اش! تا نیما برسد به نیمکتمان، بلند میشویم؛ چشمانش سرخ است و گود افتاده، ته ریشش هم کمی بلند شده، برای اولین بار دلم برایش میسوزد، شاید اثر زندگی در خانوادهای ایرانی باشد؛ ترس برم میدارد و تمام احتمالات ممکن از ذهنم میگذرد؛ نکند اتفاقی برای مادر یا همسرش افتاده باشد؟ جلو میروم: نیما حالت خوبه؟ لبخند بیرمقی میزند: به قول خودت علیک سلام! - سلام! نگاهی به حامد که پشت سرمان ایستاده میاندازد: داداشته؟ چشم غره میروم: داداشمون حامد. حامد دستش را برای مصافحه دراز میکند: سلام، خوشحالم که دیدمت. نیما بازهم به لبخند کمرنگی اکتفا میکند و دست میدهد: سلام، منم. حامد میداند حال نیما خوب نیست برای همین زیاد خوش و بش نمیکند؛ به خواست نیما، روی نیمکتی مینشینیم، حامد یک طرف من و نیما سمت دیگر. حالا که دقت میکنم هردو شبیه مادرند، با این تفاوت که چشمان نیما تقریبا سبز است؛ مثل مادر؛ در کل نیما شباهت بیشتری به مادر دارد، از روی چهره اشان با کمی دقت میتوان فهمید برادرند. ↩️ 🚫 🌹🍃🌹🍃🌹 🍃🍂🍃🍂🍃