eitaa logo
' "مَآب" '
54 دنبال‌کننده
330 عکس
273 ویدیو
7 فایل
🍃♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️🍃 به امید کمک و یاری خداوند متعال و امام زمان(عج). - تمام فعالیت ها به نیت تعجیل در ظهور امام غریبمان انجام میشود. - تاریخ تاسیس: 1401/3/23
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️🍃 به امید کمک و یاری خداوند متعال و امام زمان(عج). °•.............. ~🍃🌸🍃~.............. •° - تمامی فعالیت ها به نیت هرچه زودتر ظهور امام غریبمان انجام میشود. - نشر و فوروارد تمامی پست های کانال آزاد است. - تبلیغات با تمامی آمار ها و ویو ها پذیرفته میشود(از پذیرش تبلیغ کانالی با موضوع غیر اخلاقی یا ضد مذهب معذوریم). _ ایدی مدیر کانال جهت انتقاد یا درخواست های شما: 🌸🍃 : @S_m_i_l_e_255 °•.............. ~🍃🌸🍃~.............. •° تاثیر فرکانس 440 هرتز https://eitaa.com/ya_mahdi_ya_sahebzaman/7 لوســ🚫ــیفر https://eitaa.com/ya_mahdi_ya_sahebzaman/35 نقش bts در نظم نوین جهانی https://eitaa.com/ya_mahdi_ya_sahebzaman/48 داستی جالب که شاید تحولی در زندگیتان ایجاد کند https://eitaa.com/ya_mahdi_ya_sahebzaman/64 متن کامل خطبه غدیر(همراه ترجمه فارسی) https://eitaa.com/ya_mahdi_ya_sahebzaman/77 روبرویی یک معترض خیابانی با یک نیروی امنیتی و اتفاقی که خودشون هم پیش بینی نمیکردن... https://eitaa.com/ya_mahdi_ya_sahebzaman/2090 خواب عجیب استاد رائفی‌پور https://eitaa.com/ya_mahdi_ya_sahebzaman/2205 °•...............~🍃🌸🍃~..............•° 🦋
°•.............. ~🍃🌸🍃~.............. •° خاطرات طنز جبهه 😄 دو ـ سه نفر بیدارم کردند و شروع کردند به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی. مثلا می‌گفتند: «آبی چه رنگیه؟» عصبی شده بودم😠. گفتند: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم» دیدم بد هم نمي‌گويند! 🤔خلاصه همینطوری سی نفر را بیدار کردیم! حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شده ایم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم. قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند! فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش را نگه دارد. گذاشتیمش روی دوش بچه‌ها و راه افتادیم. گریه و زاری. یکی می‌گفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟»😣 یکی می‌گفت: «تو قرار نبود شهید بشی» 😖 دیگری داد می‌زد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟» یکی عربده می‌کشید. یکی غش می‌کرد! 😩 در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه و شیون راه می‌انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق طلبه ها! جنازه را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا كه فكر مي‌كردند قضيه جديه، رفتند وضو گرفتند و نشستند به قرآن خواندن بالای سر میت!!! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: «برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک نیشگون محکم بگیر.» رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! این قرارمون نبود! منم می‌خوام باهات بیام!» بعد نیشگونی گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبه‌ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم. خلاصه آن شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم. 🤣😆😁 شادی روح شهدا صلوات... @ya_mahdi_ya_sahebzaman یا مهدی، یا صاحب الزمان(عج) °•.............. ~🍃🌸🍃~.............. •°
°•.............. ~🍃🌸🍃~.............. •° اسیر شده بود؛ مأمور عراقی پرسید: اسمت چیه؟! - عباس اهل کجایی؟! - بندر عباس اسم پدرت چیه؟! - بهش میگن حاج عباس! کجا اسیر شدی؟! - دشت عباس! افسر عراقی که کم کم فهمیده بود طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند محکم به ساق پای او زد و گفت: دروغ می گویی! او که خود را به مظلومیت زده بود گفت: - نه به حضرت عباس (ع) !! @ya_mahdi_ya_sahebzaman یا مهدی، یا صاحب الزمان(عج) °•.............. ~🍃🌸🍃~.............. •°