eitaa logo
قرار عاشقی با شهیدان
3.7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
6.1هزار ویدیو
47 فایل
✔غبارروبی گلزار شهدای کرمان چهارشنبه شب ها ساعت ۲۰ خودجوش و مردمی با رمز يا فاطمة الزهرا سلام الله اینجا! ازحاج‌ قاسم هم می گوییم اینکه چه شد حاج قاسم سردار دلها شد ارتباط با ادمین: @Yazahrasalamolah313
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر حکیمانه! 🌷آیت الله بهجت ره: ‌دائم سوره قل هو الله احد را بخوانید؛ و ثوابش را هدیه کنید به عج... این کار عمرِ شما را با برکت میکند؛ و "مورد توجه خاص حضـرت" قرار می گیرید... 💚 ♡"عاشقانه و عالِمانه"♡ ‌┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینجـــــاهیچ امواجی، کانال ِ شما را نمی گیرد ... وخوب میدانــیم گیــرِکارمان کجاست !! کم گـــذاشتیم برایتان.... خیلی کم.... 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
👈 💐 سربازی رفتنش هم مثل مدرسه رفتنش عجیب بود همه اهل خانه مجید را داداش صدا می‌ڪنند. پدر، مادر، خواهرها وقتی می‌خواهند از مجید بگویند پسوند «داداش» را با تمام حسرتشان به نام مجید می‌چسبانند و خاطراتش را مرور می‌ڪنند. خاطرات روزهایی ڪه باید دفترچه سربازی را پر می‌ڪرد اما نمی‌خواست سربازی برود. مادر داداش مجید داستان جالبی از روزهای سربازی مجید دارد: «با بدبختی مجید را به سربازی فرستادیم. گفتم نمی‌شود ڪه سربازی نرود. فرداڪه خواست ازدواج ڪند، حداقل سربازی رفته باشد. وقتی دید دفترچه سربازی را گرفته‌ام. گفت برای خودت گرفته‌ای! من نمی‌روم. با یڪ مصیبتی اطلاعاتش را از زبانش بیرون ڪشیدیم و فرستادیم؛ اما مجید واقعاً خوش‌شانس بود. از شانس خوبش سربازی افتاد ڪهریزڪ ڪه یڪی از آشناهایمان هم آنجا مسئول بود. مدرسه ڪم بود هرروز پادگان هم می‌رفتم. مجید ڪه نبود ڪلاً بی‌قرار می‌شدم. من حتی برای تولد مجید ڪیڪ تولد پادگان بردم. انگار نه انگار که سربازی است. آموزشی ڪه تمام شد دوباره نگران بودیم. دوباره از شانس خوبش «پرند» افتاد ڪه به خانه نزدیڪ بود. مجید هر جا می‌رفت همه‌چیز را روی سرش می‌گذاشت. مهر تائید مرخصی آنجا را گیر آورده بود یڪ ڪپی از آن برای خودش گرفته بود پدرش هرروز ڪه مجید را پادگان می‌رساند وقتی یڪ دور می‌زد وبرمی گشت خانه می‌دید ڪه پوتین‌های مجید دم خانه است شاڪی می‌شدڪه من خودم تو را رساندم پادگان تو چطور زودتر برگشتی. مجید می‌خندید و می‌گفت: خب مرخصی رد ڪردم!» ✨به نیت شهید سردار قاسم سلیمانی و شهید مجید قربانخانی برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹 ... 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
بسم رب الشهدا و الصدیقین با ما همراه باشید با معرفی هفتمین سردار از طرح چله شهدایی 🌹سرداران نامدار 🌹 شروع : شب نیمه شعبان پایان: شب ۲۴ ماه رمضان ✅هدیه به روح مطهرشان ۱۴ صلوات 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
بسم رب الشهداء والصدیقین سرداران نامدار دفاع مقدس سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی کارگردان ، تهیه کننده و فیلم ساز گوینده و تهیه کننده مجموعه روایت فتح تولد : 1326 شهر ری شهادت : 1372 فکه مزار : تهران علت شهادت برخورد با مین در منطقه فکه در حال بررسی لوکیشن فیلم مستند شهری در آسمان ................. سید مرتضی آوینی : پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند ... ____ سید مرتضی آوینی : یاران شتاب کنید ... گویند قافله ای در راه است که گنهکاران را درآن راهی نیست ... آری گنهکاران را راهی نیست اما پشیمانان را می پذیرند ... شادی روح امام و شهداء وتعجیل در ظهور امام زمان (عج) صلوات 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊°•|بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیم|•°🕊 «وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ ۖ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُم بَلَاءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ» (به خاطر بیاورید) زمانى را که از (چنگال) فرعونیان نجاتتان بخشیدیم. در حالى که پیوسته شما را به بدترین صورت شکنجه مى دادند، پسرانتان را مى کشتند، و زنانتان را (براى خدمت کارى) زنده مى گذاشتند. و در این، آزمایش بزرگى براى شما از سوى پروردگارتان بود. (سوره مبارکه اعراف/ آیه ۱۴۱) 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
🍃 سلام ما به لبخند شهیدان به ذکر روی شهیدان   سلام ما به گمنامانِ لشکر به تسبیحات معبر همان‌هایی که عمری نذر کردند اگر رفتند دیگر 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
من اینجا ریشه در خاکم ... من اینجا عاشقِ این خاکم ... من اینجا تا نفس باقی ست می‌مانم... 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
‌*: 💚 💚 بنویسید امید دلِ زهرا مهدی ست چاره کار همه ی مردم دنیا مهدی ست... السَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ اَوْلِیآئِهِ... سلام بر تو ای مولایی که همچون پدران پاکت، بر ذره ذره این عالم ولایت داری. سلام بر تو و بر روزی که زیر پرچم ولایت تو جهان آباد خواهد شد. 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🌱 ❤️اَللّٰهُمَ‌عَجْل‌لوَلِیِّکَ‌اَلفَرَج❤️ •|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|• 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بوی کباب- ترابیان.mp3
1.26M
🎧بوی کباب-روایت سه راه مرگ شلمچه 🎤حجت الاسلام 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوابِ سلام، واجب است! پس بیایید... هر روز صبح... به او سلام کنیم! اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ إیُّهَا الْمُقَدَّمُ‌الْمَأمول 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
لبخند بسیجی9-مداحی.mp3
1.95M
🎧داستان دعا خواندن یک شهید از زبان حجت الاسلام 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرار عاشقی با شهیدان
حکایتی عجیب از خواب یک دکتر در این روزها!!!! خوابی که شهید لنگری زاده از او گله داشت.... شنبه هفته گذشته خواب دیدم حسینه پادگان لشکربودیم عده ای ازبرادرهای سپاهی و بسیجی هم نشسته بودند تو یک حلقه اخرحلقه حاج قاسم🌹بود بنده هم گوشه ای نشسته بودم شهیدلنگری زاده🌹 بایک سینی چایی امد تو وجلوی همه اقایون گرفت. تارسیدبه حاج قاسم اخرین چایی تمام شد!!! داشت می رفت من گفتم اقای لنگری من چایی نمی خورم. برگشت طرف من گفت: واسه شما قهوه گذاشتم منتظرم آب جوش بیاد بعدم گفت: چند وقته آمدی؟؟؟ گفتم دوهفته ای می شه گفت: تو این مدت رفتی ببینی مادر من چطوره؟؟؟😔 خواستم بهانه بیارم گفتم: بخداهفته اول حالم خوب نبود ولی باشه به زودی می روم😞 ⬅گفت فقط ادعاتون می شه که ماهارادوست دارید حتی یک بار هم نرفتین مادر منوببینی😔 گفتم: باشه بخدامی روم قول می دم گفت همین امروزبرو گفتم چشم حتما بیدار شدم ساعت ده بود رفتم تا ساعت 3بعداز ظهر مریض هارو ویزیت کردم. یکی از مریض ها زنگ زد وقت ملاقات خواست. گفتم نهاربخورم می ایم اما بعدازنهارسردم شد لرزم گرفت مجبور شدم پتوبگیرم دورم خوابیدم دوباره خواب دیدم خانه یکی از مریض ها هستم تاواردشدم دیدم شهیدلنگری جلوم گرفت😢 گفت : اینا دارن اینجا غذا می خورن تا تموم میشه توبروخانه ما گفتم: الان نمی شه بعدا می روم گفت: دارم می گم ایناسفره انداختن برو پیش مادر من یه دفعه از خواب بیدار شدم ساعت 3/30بود😥 وای خیلی دیرم شده بود تاپانصد دستگاه هم راه زیادبود سریع آماده شدم حرکت کردم. وقتی رسیدم ساعت ۴ بود رفتم خانه مریضم تاواردشدم دیدم سفره انداختن دارن عذامی خورن!!!! (درست عین خواب) تو نرفتم سریع برگشتم رفتم خانه شهیدلنگری پیش مادرشون.... بعدازاحوال پرسی مادرشون گفتن: ازقبیل ازعیدی نرفتم مزارشهداپیش غلام رضا😔 دلم تنگه.... گفتم پاشو باهم بریم و باهم رفتیم 🌹مزارشهدا🌹 جاتون حسابی خالی 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ ۱۰۰ یوم و انتم معنا 👈 به مناسبت یکصدمین روز شهادت سرداران مقاومت 🌷🌷 ✅ مراسم یکصدمین روز شهادت سیدالشهداء جبهه مقاومت، سردار سپهبد شهید 🌷 حاج و مجاهد بزرگ، شهید 🌷 و یارانشان به همت نیرو‌های بسیج مردمی (حشدالشعبی) عراق، شامگاه دوشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ در بین الحرمین کربلای معلی با عنوان "با گذشت صد روز از شهادت، هنوز با مایید" برگزار شد. 👈 در این مراسم اشعاری در مدح دو فرمانده شهید سردار حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس خوانده شد. 👈 برای جلوگیری از شیوع بیماری کرونا، این مراسم به طور نمادین و بدون حضور جمعیت شرکت‌ کننده برگزار شد‏ و تنها قاب عکسی از تصاویر شهدا روی صندلی‌های میهمانان قرار داشت، اما مراسم به صورت زنده و مستقیم از تلویزیون کربلا پخش شد. 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
پـرسید:↓ بندگی یعنی‌چه؟! گفـتم↓ "یعنی همه‌جـا‌ چشم کنیم: ‌بندگی‌ کردن‌ ‌‌برای خـــــــدا 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
👈 💐 تا می‌خواهیم برای مجید گریه ڪنیم، خنده‌مان می‌گیرد داداش مجید شیرینی خانه است. شیرینی محله، حتی آوردن اسمش همه را می‌خنداند اشڪ‌هایشان را خشڪ می‌ڪند تا دوباره دورهم شیرین‌ڪاری‌های مجید را مرور ڪنند عطیه خواهر مجید درباره شوخ‌طبعی مجید می‌گوید:«نبودن مجید خیلی سخت است؛ اما مجید ڪاری با ما ڪرده ڪه تا از دوری و نبودنش بغض می‌ڪنیم و گریه می‌ڪنیم یاد شیطنت‌ها و شوخی‌هایش می‌افتیم و دوباره یڪدل سیر می‌خندیم. مجید ڪارهای جدی‌اش هم خنده‌دار بود. از مجید فیلمی داریم ڪه هم‌زمان ڪه با موبایلش بازی می‌ڪند برای هم‌رزم‌هایش ڪه هنوز زنده‌اند روضه‌های بعد از شهادتشان را می‌خواند همه یڪدل سیر می‌خندند و مجید برای همه روضه می‌خواند و شوخی می‌ڪند؛ اما آخرش اعصابش به هم می‌ریزد. مجید شب‌ها دیروقت می‌آمد وقتی می‌دید من خوابم محڪم با پشت دست روی پیشانی من می‌زد و بیدار می‌ڪرد این شوخی‌ها را با خودش همه‌جا هم می‌برد. مثلاً وقتی در ڪوچه دعوا می‌شد و می‌دید پلیس آمده. لپ طرفین دعوا را می‌کشید. لپ پلیس را هم می‌ڪشید و غائله را ختم می‌ڪرد. یڪ‌بار وقتی دید دعوا شده شیشه قلیانش را آورد و محڪم توی سرش خورد ڪرد همه ڪه نگاهش ڪردند خندید همین قصه را تمام ڪرد و دعوا تمام شد هرروز ڪه از ڪنار مغازه‌ها رد می‌شد با همه شوخی می‌ڪرد حالا ڪه نیست. همه به ما می‌گویند هنوز چشمشان به ڪوچه است ڪه بیاید و یڪ تیڪه‌ای بیندازد تا خستگی‌شان در برود.» ... ✨به نیت شهید سردار قاسم سلیمانی و شهید مجید قربانخانی برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم 🌹 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313