eitaa logo
قرار عاشقی با شهیدان
3.4هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6.9هزار ویدیو
47 فایل
✔غبارروبی گلزار شهدای کرمان چهارشنبه شب ها ساعت ۲۱ خودجوش و مردمی با رمز يا فاطمة الزهرا سلام الله اینجا! ازحاج‌ قاسم هم می گوییم اینکه چه شد حاج قاسم سردار دلها شد ارتباط با ادمین: @Yazahrasalamolah313
مشاهده در ایتا
دانلود
برپا شده است جبهه و سربند دیگری ؛ شد سوریه برایِ تو اروند دیگری ... سردار حاج‌قاسم سلیمانی : بنده مخالف اعزام حسین بودم امّا او با پافشاری و اصرار ، ۴۰ روز بر سرِ قبر شهید یوسف‌الهی چله گرفت و مشغول راز و نیاز شد؛ هنوز نمی دانم که روزِ اعزام وقتی با خنـده به من نگاه ڪرد چی شد تا به آمدن بادپا راضی شدم.. ▫️جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس ▫️شهادت: ۹۴/۰۱/۳۱ بصری‌الحریر 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
برپا شده است جبهه و سربند دیگری ؛ شد سوریه برایِ تو اروند دیگری ... سردار حاج‌قاسم سلیمانی : بنده مخالف اعزام حسین بودم امّا او با پافشاری و اصرار ، ۴۰ روز بر سرِ قبر شهید یوسف‌الهی چله گرفت و مشغول راز و نیاز شد؛ هنوز نمی دانم که روزِ اعزام وقتی با خنـده به من نگاه ڪرد چی شد تا به آمدن بادپا راضی شدم.. ▫️جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس ▫️شهادت: ۹۴/۰۱/۳۱ بصری‌الحریر 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
قرار عاشقی با شهیدان
▫️ فرمانده ای داشت به نام ▫️میگفت اون موقعی که داشتیم میرفتیم پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا و حاج حسین هم رفت پشت فرمون.. به من گفت سید ابراهیم بیا جلو! گفتم بابا چندتا بزرگتر اونجاهستن من خوب نیست بیام جلو.. قبول نکرد و گفت بهت میگم بیا جلو! گفت منم رفتم جلو و از بزرگترا هم عذرخواهی کردم..☝️ ▫️از این جا به بعد این داستانی که میخوام بگم رو برای مصطفی گفت و مصطفی هم برای من تعریف کرد..❗️ ▫️ گفتش شهید بادپا میگفتش که من از قدیم که با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی (فرمانده لشگر کرمان، اون عارفی که الان رو کنارش در کرمان دفن کردن) میگفت منو یک بار زمان جنگ بابت موردی تنبیهم کرد و بهم گفت میری سر کانال فلان جا بشین تحرکات دشمن رو یک ماه مینویسی و میاری! میگفت دوسه روز اول رو دقیق مینوشتم که دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و لجستیکی و نظامی داره.. ولی یه موقع هایی هم ازخستگی زیاد خواب میموندم و نمیرفتم و از رو شیطونی همون قبلی هارو مینوشتم و پاکنویس میکردم! خلاصه سرماه که شد رفتم به نشون دادم گفتم که گزارشمو آوردم! 😊 اونم ی نگاهی به نوشته هام کرد و گفت شما این صفحات رو خواب موندی و نرفتی ولی نوشتیش..❗️آقا منو میگی.. دیدم دقیق زده توو خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت شهید نمیشی برو! 😔 میگفت تا الآن که الآنه حسرت شهادت، با این همه عملیات وسابقه به دلم مونده! جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد! 😢 میگفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی رو دیدم که بهم اجازه شهادت دادو گفت توو این عملیات توهم میای نگران نباش! اینا همه رو داره توو ماشین به مصطفی میگه! میگفت حواستون خیلی جمع باشه که شهدا نظاره گر تمام اعمال ما هستن! 💔 شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده🌹 شهید مدافع حرم حاج حسین بادپا🌹 🕊 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 @ya_zahhra_313
🌸بِسمِ ربِّ الشهداء و الصِّدیقین🌸 ✅ با تعدادی از بچه‌ها همراه حاج قاسم به قنات ملک رفتیم. 🌺 حسین بادپا هم بود. خیلی تلاش کرد و رضایت حاج قاسم را برای اعزام به سوریه گرفت. 🌺 حاج قاسم گفت: بچه‌ها! حسین شهید می‌شه... 🌺 حاج حسین اشک شوق در چشمانش نشست و سرش را به زیر انداخت. ✅ راوی: رضا سلیمانی 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🌷🕊🌷🕊🕊 @ya_zahhra_313
3.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸بِسمِ ربِّ الشهداء و الصِّدیقین🌸 ✅ راز شهادت شهید بادپا با دعاےِ مادر شهید محمدرضا کاظمی زاده 🌺 حاج حسین آنقدر در میان مدافعان حرم میدرخشید که برای هر کسی یک جور خاص شده بود،اما خود حسین هنوز زیر آوار همان سه کلمه ی قدیمی « که شهید یوسف الهی بهشون گفته بودن ( تو شهید نمیشی) بود. ❓چه باید میکرد؟ 🌸 به سراغ حاج قاسم رفت، 🌸 پیشنهاد حاج قاسم آن بود دست به دامن مادر شهید کاظمی زاده شود. مادر است دیگر دعا کند محمدرضای کاظمی زاده شفاعتش را میکند و زیر بار سنگین آن پیش بینی بیرون می آید. 🌸 با خانواده شهید کاظمی زاده آشنایی دیرینه داشت اما حالا اوضاع متفاوت بود نمی‌دانست چیزی را که میخواهد مادر محمدرضا می پذیرد یا نه؟ 🌺مادر شهید کاظمی زاده :🌺 حاج حسین بادپا آمد گفت: مادر برای من دعا کن ،دعا کن شهید بشوم برگشت گوشه چادر منو بوسید خیلی التماس کرد گفت :حاج خانم دعا کن برام گفتم ان شاءالله هر چی میخواهی خدا بهت بده ❤️ ان شاءالله هر چی میخواهی بگیری، از ته قلبم گفتم ✅ و حبیبه سادات مادر سردارشهید محمدرضا کاظمی زاده اینگونه با دعاےِ خود حاج حسین را به آرزویش شهادت، وصال حق و دوستان شهیدش رسانید. 🍀‌ 🌺 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 @ya_zahhra_313
12.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸بِسمِ ربِّ الشهداء و الصِّدیقین🌸 ✅ راز شهادت شهید بادپا با دعاےِ مادر شهید محمدرضا کاظمی زاده 🌺 حاج حسین آنقدر در میان مدافعان حرم میدرخشید که برای هر کسی یک جور خاص شده بود،اما خود حسین هنوز زیر آوار همان سه کلمه ی قدیمی « که شهید یوسف الهی بهشون گفته بودن ( تو شهید نمیشی) بود. ❓چه باید میکرد؟ 🌸 به سراغ حاج قاسم رفت، 🌸 پیشنهاد حاج قاسم آن بود دست به دامن مادر شهید کاظمی زاده شود. مادر است دیگر دعا کند محمدرضای کاظمی زاده شفاعتش را میکند و زیر بار سنگین آن پیش بینی بیرون می آید. 🌸 با خانواده شهید کاظمی زاده آشنایی دیرینه داشت اما حالا اوضاع متفاوت بود نمی‌دانست چیزی را که میخواهد مادر محمدرضا می پذیرد یا نه؟ 🌺مادر شهید کاظمی زاده :🌺 حاج حسین بادپا آمد گفت: مادر برای من دعا کن ،دعا کن شهید بشوم برگشت گوشه چادر منو بوسید خیلی التماس کرد گفت :حاج خانم دعا کن برام گفتم ان شاءالله هر چی میخواهی خدا بهت بده ❤️ ان شاءالله هر چی میخواهی بگیری، از ته قلبم گفتم ✅ و حبیبه سادات مادر سردارشهید محمدرضا کاظمی زاده اینگونه با دعاےِ خود حاج حسین را به آرزویش شهادت، وصال حق و دوستان شهیدش رسانید. 🍀‌ 🌺 👈اینجا قرار عاشقی با شهیدان است👉 🌷🕊🌷🕊🌷🕊 @ya_zahhra_313