هدایت شده از نبأ
💢تحریم باعزت یا تحریم با ذلت!
🔸وقتی در برابر دشمن مقاومت می کنی یعنی عزتمندانه رفتار می کنی ودستاوردش این است که ازسوریه تا لبنان و عراق و یمن و... منطقه نفوذ تو می شود و در کنارش تحریم هم می شوی.
🔹اما وقتی با دشمن سازش می کنی و مدام از مواضعت کوتاه می آیی تا دشمن از تو راضی شود در نهایت ضمن اینکه چیزی عایدت نمی شود و دستاوردی به دست نمی اوری، دستاوردهای هسته ای را نیز از بین می بری ،تحقیر می شوی و تحریم هم می شوی.
🔸آری هزینه سازش بیشتر از چالش است
🔺ما از ظریف غربگرا هم در برابر دشمن نابکار حمایت می کنیم چون وزیر مملکتمان است اما کاش ایشان رفتارهای عزتمندانه از خود بروز می داد
#ظریف
#سردار_سلیمانی
https://eitaa.com/nabaaa
هدایت شده از نبأ
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من اینا را ندیده بودم !!
سخنان تکان دهنده و کمتر شنیده شده ی یکی از نماینده های مجلس در مورد برجام؛ظریف اومد در مجلس گفت همه ی تحریم لغو میشود نه تعلیق ؛ گفت هیچ جای برجام تعلیق نیامده! بعد از جلسه رفتم نگاه کردم تا چهار بار تعلیق در برجام ذکر شده!ظریف برگشت گفت من اینا را ندیده بودم!
https://eitaa.com/nabaaa
🔴🔹ماجرای ایستگاه مترو #جوانمرد_قصاب !
🔹متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب ... این جوانمرد همیشه با وضو بود.
🔹می گفتند : عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار ؟؟ می گفت : الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه !
🔹هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
🔹اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت :
💥«برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»
🔹وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچد توی کاغذ و می داد دستش. کسی که وضع مادی خوبی نداشت ، یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری گوشت می داد.
🔹گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است.
🔹گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری.
🔹گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت : «بفرما ما بقی پولت.»
🔹عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست !
🔹این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.
_
🔴🔹''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است !
همه ما میتوانیم مانند جوانمرد قصاب، در کار خود و برخورد با مردم، جوانمردانه رفتار کنیم !
💥روحش شاد و راهش پر رهرو🌷🌷🌷🌷
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
هدایت شده از نذر کتاب
ترگل من.pdf
4.26M
فایل pdf ویرایش جدید #ترگل
در کتاب ترگل، جدای از موضوع حجاب، دیگر آگاهیهای لازم برای دختران نوجوان نیز بیان گردیده است. موضوعاتی نظیر:
🔺 خطرات اجتماعی
🔺 روابط دختر و پسر
🔺 نگاه و کنترل آن
🔺 انحرافات دوران بلوغ و...
اطلاعات بیشتر 👈 @sabehat
سفارش کتاب 👈 7ee.ir/targols
هدایت شده از نذر کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ این کلیپ داستان دختری است که دربرنامهی #از_لاک_جیغ_تاخدا از تاثیر یک کتاب در مسیر تحولش میگوید.
✅ #ترگل نام کتابی است که ۲۰دلیل عقلی وروانشناسی #حجاب را بازبانی کاملا ساده وجوانپسند تبیین میکند
این کتاب مزین است به مقدمهی آیتالله مهدوی.
✅ فایل pdf کتاب در پست بعدی
✅ سفارش کتاب با تخفیف بالا 👇
7ee.ir/targols
هدایت شده از نذر کتاب
فضای مجازی.pdf
11.3M
معلم مدرسهای با اینکه ﺯﯾﺒﺎ بود ﻭ ﺍﺧﻼﻕ خوبی داشت، هنوز ازدواج نکرده بود.
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪند ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
«ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ خوبی ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﯼ؟»
معلم گفت:
«ﯾﮏ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﺵ او ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ بار ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بياورد ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ خواهد ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ به هر ﻧﺤﻮﯼ شده ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯد.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ به دنیا آورد.
ﭘﺪﺭﺵ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ را ﻫﺮ ﺷﺐ كنار میدان شهر ﺭﻫﺎ میکرد. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ میآمد، ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ طفل ﺭﺍ نبرده ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺮای ﺁﻥ ﻃﻔﻞ دعا میکرد ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ میسپرد. ﺧﻼﺻﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بازگرداند.
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بیاورد ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ فرزند هفتم ﭘﺴﺮ باشد ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ ﭘﺴﺮ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ به دنیا ﺁﻭﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﻣﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺮ به دنيا آورد ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ فوت كردند.
ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ.»
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
«میدانید آن ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ که ﺑﻮﺩ؟ آن دختر ﻣﻨﻢ! ﻭ ﻣﻦ ﺑﺪﯾﻦ دلیل ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻫﺴﺖ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﮏ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ. ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺪمت میکنم. آن ﭘﻨﺞ ﭘﺴﺮ، ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ، ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ خبرش را میگیرند. ﭘﺪﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﻪ میکند ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﻩ.»
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
"پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی... "
.تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند