🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت۵۸ _ نهج البلاغه
غفلت اهل دنیا
أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ، يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَام.
اهل دنيا، مانند كاروانى هستند كه ايشان را مى برند در حالي كه خوابند.
شرح: اهل دنیا آگاه نيستند كه ناگهان راه طى شده، به جايگاه هميشگى رسيده اند، و منادى فرياد مي كند: فرود آئيد و بار بگشائيد.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت۵۹ نهج البلاغه
زيان بى كسى
فَقْدُ الْأَحِبَّةِ غُرْبَةٌ.
از دست دادن دوستان، غربت است.
شرح: زيرا مانند دور ماندگى از وطن است.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت۶۰ _ نهج البلاغه
🍃🌼 زيرِ بارِ ناكس نرفتن🌼🍃
فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا.
از دست رفتن حاجت و نياز، آسان تر است از خواستن آن از ناكس.
شرح: زيرا از دست رفتن آن، مستلزم اندوه است، ولى درخواست از ناكس -روا بشود يا نشود- موجب شرمندگى است.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت۶۱ _ نهج البلاغه
🍃🌼 بخشش 🌼🍃
لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِيلِ؛
از بخشيدنِ اندك، شرم مكن؛
فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ.
زيرا نوميد كردن، كمتر از آن (و به شرمندگى سزاوارتر) است.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت۶۳ نهج البلاغه
🍃🌼ترک کمال گرایی منفی🌼🍃
✨إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ، فَلَا تُبَلْ كَيْفَ كُنْتَ.✨
هرگاه به آنچه که مى خواستى نرسيدى، پس به هر حال که هستى، باك نداشته باش.
شرح: زيرا براى نرسيده، اندوه به خود راه دادن، بىخردى است.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت۶۵ نهج البلاغه
🍃🌼 نشانه عقل 🌼🍃
✨إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلَامُ.✨
چون عقل و خرد به مرتبه كمال رسد، گفتار كم گردد.
شرح: زيرا كمال عقل، مستلزم تسلّط بر ضبط و نگاهدارى قواى بدنيّه است، پس در هرچه و هركجا، بي جا سخن نمى گويد.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت ۶۷ _ نهج البلاغه
درباره پيشوايان
(قسمت 1 از 2)
مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَعَلَيْهِ أَنْ يَبْدَأَ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ؛
1- هركه خود را پيشواى مردم نمود، بايد پيش از ياد دادن به ديگرى، نخست به تعليمِ نفس خويش بپردازد؛
شرح: زيرا اثرِ سخنِ كسي كه گفتار و كردارش، يكسان باشد، بيشتر است، و مردم در مخالفت با او نمى كوشند؛
وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ؛
و بايد پيش از ادب كردن و آراستنِ ديگرى به زبان، به روش خود او را ادب و آراسته سازد؛
شرح: مثلا پيش از آنكه به ديگرى بگويد: «نماز بخوان تا رستگار شوى!» بايد خود نماز بخواند.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت ۶۸ _ نهج البلاغه
درباره پيشوايان
(قسمت 2 از 2)
مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ.
2- آموزنده و ادب كننده نفسِ خود، از آموزنده و ادب كننده مردم، به تعظيم و احترام سزاوارتر است.
شرح: چون پيرو هوا نيست.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت ۷۰ _ نهج البلاغه
شادى و افسردگى بي جا
كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ
هرچه به شمار آيد (: مثل خوشى و افسردگى، سود و زيان، تندرستى و بيمارى) به سر آينده (: از بين رونده) است؛
وَ كُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ.
و هرچه بايد برسد (: خير يا شرّی که مقدّر گشته) خواهد رسيد.
شرح: پس خردمند در اينگونه امور شاد و افسرده نشود.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت ۷۱ _ نهج البلاغه
انديشه در پايان كارها
إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ، اُعْتُبِرَ آخِرُهَا بِاَوَّلِها.
هرگاه كارها مُشتَبَه شد (: نيكى و بدىِ پايان آنها دانسته نشد) انجام آنها به آغازشان مقايسه و برابرى مي شود.
شرح: پس اگر آغاز كار، نيك يا بد باشد، انجام آن نيك يا بد خواهد بود، زيرا سالی که نكوست از بهارش پیداست.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت ۷۲ _ نهج البلاغه
گفتگوی حضرت با دنیا
(قسمت اول)
يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا! إِلَيْكِ عَنِّي! أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ؟ لَا حَانَ حِينُكِ! هَيْهَاتَ! غُرِّي غَيْرِي! لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ
اى دنيا! اى دنيا! از من بگذر، آيا (براى فريب)، خود را به من عرضه مي كنى؟ يا به من شوق داشته، مرا خواهانى؟ نزديك مباد هنگامِ (فريب) تو، و چه دور است آرزوى تو! ديگرى را بفريب كه مرا به تو نيازى نيست.
🍃🌸🍃✨🍃🌸🍃✨🍃🌸
#حکمت ۷۳ _ نهج البلاغه
قسمت دوم
گفتگوی حضرت با دنیا
(قسمت 2 از 3)
قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا، فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ، وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ، وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ؛
اي دنيا! تو را سه بار طلاق گفتهام (: از تو چشم پوشيده ام) كه در آن طلاق، بازگشت نيست، پس زندگانى تو كوتاه، و اهميّت تو اندك، و آرزوى تو پست است.