#عروج_عاشقانه
🥀«۱۹ مهر ماه»
🌹زندگی زیباست؛ شهادت زیباتر🌹
💔 همسر شهید:
همسرم از شجاعت و بی باکی، زبانزد خاص و عام بود، یک فرد بسیار جسور و فعال در حیطه ی کاری خود و مرد فوق العاده با ایمان و تشنه ی شهادت که آخر نصیبش شد. ایشان دو تا خصوصیت بارز داشت که او را از بقیه سوا کرده بود، ایشان بسیار به نماز اول وقت اهمیت می داد، بسیار اهل گذشت و چشم پوشی و بسیار مسئولیت پذیر و فعال بود.
روزهای بسیاری دیر به منزل می آمد، به طوری که ناهار ظهر را ساعت های ۳یا ۴بعد از ظهر میل می کرد، وقتی که از او سوال می کردم که چرا این قدر دیر آمدی، در جوابم می گفت؛ ارباب رجوع از روستاهای دور می آیند و راضی نمی شدم که معطل باشند و این خصوصیات نشانه هایی از ایمان و مردم داری و اهمیت به حق الناس داشتن ایشان دارد.
♦️هدیه به روح شهید بزرگوار محمدرضا بهزادپور «صلوات»
#شهید_مدافع_امنیت
🥀 @yaade_shohadaa
🥀امام خمینی«ره»:
اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، درود مرا بـه آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود.
❤️🔥شهید والامقام «محمدرضا بهپورنیا»
💔 آزاده جانباز «محمدرضا بهپورنیا» در دوم مهر ۱۳۴۵ در مشهد چشم به جهان گشود و در چهارم خرداد ۱۳۶۷ به اسارت ارتش بعث عراق درآمد و در هشتم شهریور ۱۳۶۹ پس از ۲۷ ماه اسارت یه میهن اسلامی بازگشت.
اما به دلیل شدت شکنجههای دژخیمان بعثی در دوران اسارت، دچار ضایعه مغزی و از کارافتادگی شد و در روز بیستم آبان ماه ۱۴۰۱ به دلیل ایست قلبی دعوت حق را لبیک گفت و به همرزمان شهیدش پیوست.
♦️قرائت «سوره حمد» هدیه به روح مطهرش.
#شهدای_آزاده
#شانزدهمینچلهتوسلبهشهدا
#روز سیوهفتم
🥀 @yaade_shohadaa
🌾 رمان #بی_تو_هرگز (بدون تو هرگز)
🌾قسمت: ۶۵
🌾 برو دایسون
یکی از بچه ها موقع خوردن نهار … رسما من رو خطاب قرار داد …
– واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی… اون یه مرد جذاب و نابغه است … و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه …
همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد …
و من فقط نگاه می کردم … واقعا نمی دونستم چی باید بگم … یا دیگه به چی فکر کنم …
برنامه فشرده و سنگین بیمارستان …فشار دو برابر عمل های جراحی …
تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه… حالا هم که …
چند لحظه بهش نگاه کردم …
با دیدن نگاه خسته من ساکت شد …از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون … خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم …
سرمای سختی خورده بودم …
با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن …
تب بالا، سر درد و سرگیجه …
حالم خیلی خراب بود … توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد …
چشم هام می سوخت و به سختی باز شد …پرده اشک جلوی چشمم … نگذاشت اسم رو درست ببینم …
فکر کردم شاید از بیمارستانه … اما دایسون بود … تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن …
_چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست …
گریه ام گرفت …
حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم … با اون حال … حالا باید …
حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم …
– حتی اگر در حال مرگ هم باشم … اصلا به شما مربوط نیست …
و تلفن رو قطع کردم …
به زحمت صدام در می اومد …صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود …
ادامه دارد...
✍نویسنده: شهید مدافع حرم طاها ایمانی
⛔️کپی بدون ذکر نام نویسنده حرام است.
🥀 @yaade_shohadaa
🥀تنها نشانهی ناصر
💔ريختند روی سرش و او را با كابل و لگد زدند. دو_سه روز بعد، دچار خونريزی داخلی شد. با دلسوزی او را به بغداد بردند. سر و صدا پيچيد كه "ناصر را برای درمان به بيمارستان برده اند."
❤️🔥چند روز كه گذشت، نگهبان عراقی يك دست لباس كهنهی اسيری رو دستش بود. آمد جلوی آسايشگاه ما ايستاد. همهمهها يهو.... همهمهها يهو خاموش شد.
💔"ناصر نگهدار مرده! اين هم لباسش. هيچ كس حق عزاداری ندارد!"
تنها نشانهای كه از ناصر داشتيم، همين لباس بود. آن را روی سيمهای خاردار وسط محوطه انداختيم. همين، شد مراسم عزاداری.
هر كس رد میشد به لباس دست میزد و میكشيد به صورتش. بعد هم مؤدبانه میايستاد و فاتحه میخواند.
🥀خاطره ای به یاد شهید معزز ناصر نگهدار
راوی: آزاده سرافراز اسحاق جانی
منبع: سایت نوید شاهد
#سید_حسن_نصرالله
#سید_مقاومت
#حزب_الله
🥀 @yaade_shohadaa
✨یادبود شهدای مخاطبین
💔شهید ابراهیم هادی
✍🏻شهید والامقام «ابراهیم هادی»، شهیدی بود که همیشه دوست داشت گمنام شهید شود.
او در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد؛ ابراهیم چهارمین فرزند خانواده بود؛ او در نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد.
و سرانجام ابراهیم، در والفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچههای گردان کمیل و حنظله در کانالهای فکه مقاومت کرد اما تسلیم نشد و در ۲۲ بهمن سال ۶۱ بعد از فرستادن بچههای باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد و دیگر کسی او را ندید و این هم آخرین تصویر از پیکر پهلوان بسیجی شهید «ابراهیم هادی» در کانال قتلگاه فکه گرفته شده توسط تلویزیون عراق، که در نشریه پلاک هشت منتشر شده است.
ابراهیم همیشه از خدا میخواست گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست.
🥀شهید مهدی زین الدین:
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله «علیه السلام» یاد می کنند…
«هدیه به شهید بزرگوار شهید ابراهیم هادی ذکر فاتحه و شاخه گل صلوات»
#شهدای_مخاطبین
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
یادِ شهدا
✨یادبود شهدای مخاطبین 💔شهید ابراهیم هادی ✍🏻شهید والامقام «ابراهیم هادی»، شهیدی بود که همیشه دوست د
🌹برای یادبود شهید بزرگوارتان در کانال «یادِ شهدا»، عکس و اطلاعات شهید را به آیدی زیر ارسال کنید.👇🏻
@yade_shoohada
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبزیارتیامامحسین ♥️
💔تو قبلا منو دوست داشتی...
اللهم الرزقنا زيارة الحسين فى الدنيا
و شفاعة الحسين فى الاخرة🤲🏻
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ💚
وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ💚
وعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ💚
وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن💚
❤️برای سلامتی و تعجیل در فرج #امام_زمان (عج) صلوات
#امام_زمان
🥀 @yaade_shohadaa
🥀ماجرای نماز
💔 علاقه خاصی به نماز داشت
در دوران سربازی دوستی داشت که اهل نماز نبود
عباس همه تلاش را کرد تا او نماز خواندن را یاد بگیرد
تمام سهمیهای که از پادگان میگرفت به او می داد [تا بیشتر تشویق شود]
و بالاخره دوستش نماز خواندن را یاد گرفت و اهل نماز شد.
❤️🔥یک روز ظهر عباس زنگ زد و گفت مادر مهمان داریم مهمان ها همان دوستش [که نماز خوانده شده بود] به همراه پدر و مادرش بودند که برای تشکر آمده بودند.
💔با وجود اینکه در دوران نوجوانی به سر میبرد اعتقاد عجیبی به نماز و دعا داشت هیچ وقت بدون وضو ندیدمش.
❤️🔥یکی از دوستای عباس میگفت شب جمعه بود همه در خوابی شیرین فرو رفته بودند اما عباس مشغول خواندن دعای کمیل بود.
🥀خاطرهای به یاد شهید معزز عباس حکیمی
🥀 @yaade_shohadaa