💥 مَباحث تاریخی
😡 پلیدنامهای از آخرین روزهای حزب بعث عراق 😡
😡 شماری از بلندپایگان حزب بعث با صدام عهد میبندند که نه تنها امامحسین را زیارت نکنند، بلکه مانع زیارت مُحبّان ایشان شوند!
- - - - - - - - -
☘ تنها زندهای که از زبان مرحوم آیةالله بهجت نام وی را ( روزی پیش از درس "اصول" و به مناسبتی ) همراه لعن بر او شنیدم، همین صدام بود.
توجه حجةالاسلام محمدکریم پارسا را به این نکته جلب میکنم که حدود چهارسال پیش، دو بار تلفنی به بنده گفت که در خواب به او گفتهاند: "عمرش به پایان رسیده و بیش از یکسال دیگر، زنده نیست." اما خوشبختانه تاکنون دستکم دوسال از آن تاریخ موعود گذشته است و وی زنده میباشد؛ چهطور آن خبر غیبی در خواب، غلط از آب درآمد؟! آیا باید خود را به بدا یا صدقهدادن و صلهی رحم کردن آقاپارسا قانع کنیم یا آسانتریم که آن را نیز گزارش نادرست نفس وی بدانیم؟
💧باری؛ "در ره عشق، از آن سوی فنا صد خطر است ..."
۳ محرمالحرام ۱۴۴۵ ق.
🌸 - پرسش: خطاهای دیگرِ [ آقا ] پارسا چیست؟
🌸 - پاسخ: نباید دنبال کشف و اِحصای خطاهای دیگران بود و آنچه در فرستهی پیش گفته شد، چیزی جز بحث "طلبگی" نبود.
💧همچنانکه نگارنده در حاشیهای که بر کتاب "اقیانوس علم و معرفتِ" وی نوشت و در کانال قرار داد، به چیزی جز بحثهای طلبگی نپرداخت.
آن حاشیه را بخوانید که به گمانم مهمترین نکتهاش، پینبردنِ حجةالاسلام محمدکریم پارسا به ژرفای سخن مرحوم آیةالله کشمیری دربارهی بیتوجهی آیةالله قاضی به علوم رسمیست.
💧مقصودِ آقاکشمیری، بیتوجهیِ آقاقاضی به همان شجرهی ممنوعهای بود که به تصریح تورات و تائید حضرت عیسی و سپس تائید امامحسن عسکری - علیهالسلام - همان "علم و معرفت" است.
حضرت عیسی میفرمود: "کسی که بگوید: 'میخواهم علمم بیشتر شود'، او خدا را نمیخواهد."
و عارفان نیز جملهها و تعبیرهای بس لطیف در این معنا دارند؛ مثلاً یکی از آنان گفته است: "سالکی که محل اقامت عارفان را ترک کرده و برای علماندوزی به حوزه برود، عارفان از او قطع امید میکنند."
💧دفتر صوفی، سواد و حرف نیست
جز دلِ اِسپیدِ همچون برف نیست
🤫 و بسیار عجیب است که آقاپارسا بستر و خاستگاه و مقام این سخنان عمیق را ندانسته و در ردِّ آن کوشیده است!
💧دیگر آنکه فرض کنیم آنچه وی در عنایت علامه طباطبائی به خودش نقل کرده، راست باشد اما چرا دستکم احتمال نمیدهد که علامه نیز مانند پیامبرخاتم - صلواتاللهعلیهوآله - با هر کس به گونهای برخورد میکردند که او گمان میکرد محبوبترین افراد پیش پیامبر است؟!
آیا شاگرد با دیدن مهربانیِ استاد باید توهّم کند که نزدیکترین کس به اوست و جایگاه هیچ شاگردی نزد استاد به پای او نمیرسد و تنها اوست که همهی سخنان استاد را به درستی میفهمد؟!
اگر اینگونه باشد، علامه طباطبائی شاگردان دیگری هم داشت که آنان را بسیاربسیار بیشتر از آقاپارسا تحویل میگرفت درحالیکه فهم و مرام آنان کاملاً رو در روی فهم و مرام آقاپارساست؟!
💧یا چرا دستکم احتمال نمیدهد که علامه طباطبائی که "استاد" بود، به ضرورت و اقتضای استادی، به هر شاگردی همان چیز را میداد که او خواهان و دنبال آن است. ( همچنانکه دیدیم هیچ یک از شاگردان، مشتری "افتادگی و لِهشدگی" و "راستگوئی" و "لطافت بیاندازه" و "دلنازکی" علامه و بسیاری از دارائیهای ایشان نبودند و علامه، آنهمه را با خود بُردند. )
💧یا چرا احتمال نمیدهد به هر شاگردی به اندازهی ظرف و تاب و توان او توجه داشتند؟!
اگر اینها را میداند، چرا از زاویهای حرف میزند که فردی مانند آقاخوشوقت باید از آنمقام سخن میگفت؟!
💧تأکید میکنم: نباید در پیِ یافتنِ خطاهای آقامحمدکریم پارسا بود و گرنه میافزودم که
😡 بیتوجهی وی، کار را به آنجا رسانده که پنداشته است بنده از زبان آیةالله سید محمدعلی علوی نقل کردهام که "مادر علامه در کودکی ایشان وفات نکرد؛ بلکه تا زمان نگارش المیزان زنده بود"!!!
😡 و آنگاه این دروغِ خودساخته را دستاویزی برای گفتنِ آنچه به دوست ما: آقا ن. گفت، قرار داد!
در حالیکه اگر "زمهرافروخته" را تلاوت میکرد، میدید که هیچ اثری از این ادعای دروغ در آن نیست؛ بنده تنها نوشتهام: آیةالله علوی گفت: علامه به مادرش خیلی علاقه داشت و در خواب او را دید که میگوید ... آنگاه به تفسیر رو آورد. ( نگ: زمهرافروخته، ص۵۰ )
اگر بخواهیم حمل بر صحت کنیم، باید بگوئیم: جناب پارسا نقل بنده را با نقلِ دوبارهی آن داستان از سوی مرحوم علوی برای دیگران، که در آنجا میگوید: "ما میدیدیم که علامه به مادرش خیلی علاقه دارد"، خلط کرده است.
و چون نتوانسته مختصرتسامحی که در نقل دوبارهی مرحوم علوی بوده، حل کند، آن را خطا دانسته و سپس آن خطا را به "زمهرافروخته" نسبت داده و توهّم کرده که بنده نیز آنگونه نقل کردهام!
😡 در حالیکه نه بنده آنگونه نقل کردهام و نه حل تسامح مختصری که در نقل دوبارهی مرحوم علوی برای دیگران - که فیلمش موجود است - کار سختی بود!
تنها کافی بود مرحوم علوی بگوید: "من از میان سخنان و رفتار علامه شاهد بودم که به مادرشان خیلی علاقه داشتند."
حالا کجای این نقل - که اصلاً ربطی به روایت بنده هم ندارد - نشان میدهد که لزوماً مادر علامه در کودکی ایشان وفات نکرده بود؟!
😡 سبحانَالله!
"دروغ" حلال شمارند و جامِ باده حرام
زِهی طریقت و ملت! زهی شریعت و کیش!
۳ محرم ۱۴۴۵ ق.
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☘ سفارشهائی به مبلغان ☘
شمعی اگر میسوختی
صد شمع از او افروختی
چون صحبتِ پیغمبران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ بحرین؛ محرم ۱۴۴۵ ق.
10.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😡 پاسخ دروغها و بیسوادیهای این مردک کابلیُّالاَصل را در "بهشت معرفت" بخوانید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ گر بر این باطله - یغما! - کرَم شبهِرسول،
نکشد خطِ قبول
خاک بر فرق من و کِلکِ من و دفتر من!
نوجوان اکبر من
- - - - - - - - - -
✍ البته کسی که خشکلب از فرات برگشت، حضرت عباس -علیهالسلام - بودند!
✍ و شهزاده علیاکبر - علیهالسلام - نوجوان نیز نبودند!
اما با این احوال، "این خطا از صد صواب اولیتر! است."
✍ یکی از عالِمان عزیزِ شهید، باریکهی ایندست شعرها و
عزاداریها را درنیافته و خردهای
بر آن گرفته ...
💧اما اینها در این مقام، چندان مهم نیست ...
بر زنده و مُردهی همهی دوستارانِ آلالله - تا قیامت - درود و بدرود!