eitaa logo
کـافـه‌یــادگــاه‌
84 دنبال‌کننده
678 عکس
366 ویدیو
12 فایل
رساله‌ی‌عشق‌‌ من همانم که خودم از خود من جا مانده و در این مرحله از زندگی تنها مانده https://abzarek.ir/service-p/msg/1793684
مشاهده در ایتا
دانلود
9.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«آدمیزادست دیگر دوست دارد دق کند» گاه گاهی گوشه ای بنشیند و هق هق کند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✨جانا ! 🌱بابت عشق جاریت سپاس. 🌱بابت حمایتت سپاس. 🌱بابت ضمیر روشنم سپاس 🌱برای هر نفسم سپاس. 🌱برای راه روشنم سپاس 🌱بابت ارتعاش عالی و مثبتم سپاس 🌱بابت بخشایشت سپاس 🌱برای آرامش خاطرم سپاس. 🌱برای بندگی ام به تو سپاس 🌱برای هرلحظه ی نابم سپاس 🌱برای خداییت بینهایت سپاس ... 🌱بابت هرچیزی که به من دادی سپاس. تو را به بزرگیت قسم هیچکس را در ساحل طوفانی زندگیش تنها نگذار
هر صبح از درون دلم میکنی طلوع صبحت به خیر پادشه شعرهای من.. (:🌻
عشق حیف است بر آن دل که ندارد دردی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتند، سرودند، نوشتند و گذشتند این نغزترین شعر خدا را ننوشتند دردا و دریغا که قلم‌ها و زبان‌ها نجوای شب و سوز دعا را ننوشتند از خلوت آغوش شبانگاه سرودند آغوش وداع شهداء را ننوشتند گفتند و نوشتند زمستان و خزان را سرسبزترین فصل شُما را ننوشتند دیدند فُراتی شده است از هر مژه جاری حتی نَمی از اشک صفا را ننوشتند خون گریه کن ای دوست، بر این نکته که آنها آمیزه‌ی لبخند و بُکاء را ننوشتند گفتند، سرودند، نوشتند و گذشتند این نغزترین شعر خدا را ننوشتند
چشمهایت صهیونیست و در پی غارتگریست غزه ی قلب مرا اشغال کردی با همین اطوارها
" به جهان خرّم از آنم" که جهانم همه طُ ای به قربان سرت ... هیچ مرا یادت هست؟
[لله] فرهنگ خدا این است حتی شده تنهایی ده قرن شبیه نوح رسوای جماعت باش
من که جایی را ندارم آشنایی هم که نیست صاف راهم را کشیدم آمدم سمت خودت
إِنَّ أَفْضَلَ الدُّعَاءِ مَا جَرَي عَلَي لِسَانِكَ"... چه ناگاهان ؛ دل آدم به حال مرگ می سوزد در آن هنگامه ها حتی خدا تسلیم می گردد
عشق برافراشتی! آمده غم جای طُ دلخوش آن وعده از بادیه پیمای تو کَم اَبکیَ مِن فِراق؟ کَم اَبکیَ فی احتراق؟ منتظرم جرعه ای زآبیِ دریای تو تیغ فِراقت چه خوب فَرق دلم را شکافت ریخته باجان و دل خونِ دلم پای طُ ورد زبانم ! سلام! هر ضربانم ! سلام تا دم مرگ آمدم کو رخ زیبای طُ ؟! وای به حال دلم وای به روز دلم دیرکنی وای عشق وای من و وای طُ