eitaa logo
کـافـه‌یــادگــاه‌
84 دنبال‌کننده
697 عکس
394 ویدیو
12 فایل
رساله‌ی‌عشق‌‌ من همانم که خودم از خود من جا مانده و در این مرحله از زندگی تنها مانده https://abzarek.ir/service-p/msg/1793684
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸با اهدنا الصراط تو شد راه، مستقيم 🌸وقتي كه حمد خواندی و تفسير آن شدی 🌸تكثير گشته آيه ی اياك نعبد 🌸از آن زمان كه هادی اهل جهان شدی 🌷ولادت با سعادت حضرت امام هادی علیه السلام مبارک باد
به‌غیر از غزل - این رفیقِ قدیمی - کسی نیست با خلوتِ ما صمیمی چه بامِ بلندی‌ست دلتنگی عشق! تکانده‌‌ست آن‌جا دلِ ما  گلیمی نزاده‌ست از عقل، جز حکمتِ سرد چه حُزن عمیقی، چه رنجِ عقیمی! سر از کار دنیا کسی درنیاورد؛ گُلِ کاغذینی که دارد شَمیمی مُدارا کن ای عُمر با من که دارم نه قلبِ درستی، نه عقلِ سلیمی چو موسای دل‌ بُرده‌ی خِضر مُرده‌ بُریدم دل از هر رحیم و رجیمی غُبارِ رَه و آستانه‌ نشینم بیاید؟ نیاید؟ مبادا نسیمی...
قرار بود که ما راهمان به هم بخورد که سر نوشت دو تا بی نشان به هم بخورد قرار بود میان نگاه های غریب نگاه ما دو نفر ناگهان به هم بخورد بیا اگرچه نخواهند ما به هم برسیم بیا که توطئه دوستان به هم بخورد و فارغ از همه پلکی به هم نگاه کنیم به این امید که پلک زمان به هم بخورد چه می شود که لبالب شویم از بوسه؟ لبان خسته ی ما توامان به هم بخورد؟ تو خود زمین و زمان را به هم زدی ای شیخ چه می شود که دوتا استکان به هم بخورد اگرچه در وسط زاغها بیا بپریم که رسم کهنه این آسمان به هم بخورد نوشته اند به پامان فراق را اما بیا که آخر این داستان به هم بخورد
🌿 إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَة یاد تو آیینه و نام تو نور ذکر تو خیر است و کلام تو نور آینه در آینه مات توام محو مرور کلمات توام شعر بخوان ای نفس آسمان! «إِنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَة»، بخوان شعر بخوان معجزه نازل شود آتش جان متوکل شود لرزه‌ای افتد به دلش، پیکرش مستی دنیا بپرد از سرش ماه تمامی و کلام تو نور ذکر تو خیر است و سلام تو نور باز از آداب زیارت بگو باز هم از شأن امامت بگو سورۀ لبخند خدا جامعه‌ست جامع اوصاف شما جامعه‌ست باز دلم نور خدایی گرفت شور «وَ کُنتُم شُفَعائی» گرفت...
در باور من عشق همين حال خراب است جويا شدم از بختم و گفتند كه خواب است
پرسيد كه ديوانه چرا عاشق اويى ؟ گفتم كه سوال تو خودش عين جواب است
دل سردى معشوق نماينگر عشق است دلتنگى من بيشتر از حد نساب است
امروز اگر بی کسم از او گله ای نیست دل منتظرِ امدنِ روزِ حساب است
از بازى تقدير برايت چه بگويم ؟ لب وا بكنم زحمت صد جلد كتاب است
🔹بالابلند عشوه گر نقش باز من کوتاه کرد قصه زهد دراز من 🔹دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علم با من چه کرد دیده معشوقه باز من 🔹می‌ترسم از خرابی ایمان که می‌برد محراب ابروی تو حضور نماز من 🔹گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق غماز بود اشک و عیان کرد راز من 🔹مست است یار و یاد حریفان نمی‌کند ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من 🔹یا رب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن گردد شمامه کرمش کارساز من 🔹نقشی بر آب می‌زنم از گریه حالیا تا کی شود قرین حقیقت مجاز من 🔹بر خود چو شمع خنده زنان گریه می‌کنم تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من 🔹زاهد چو از نماز تو کاری نمی‌رود هم مستی شبانه و راز و نیاز من 🔹حافظ ز گریه سوخت بگو حالش ای صبا با شاه دوست پرور دشمن گداز من