شعر باید عطشِ کوچه به باران باشد
وصفِ افتادن برگی به خیابان باشد
شوقِ مستانه ی تکرارِ طلوع از دل صبح
یا که باید هوسِ برفِ زمستان باشد
وقتِ باران شدنِ ابر غزل، جامه ی شعر
بهترین پوششِ یک لحظه ی عریان باشد
وقت درگیری هوشیاری و مستی باید
دائما جاذبه اش مرکزِ میدان باشد
اثرِ نافذِ شعر نکته ریزی دارد
اینکه ابیاتِ تَرَش آمده از جان باشد
موقعِ خواندنِ هر واژه آن تقریبا
پشتِ یک پنجره صد خاطره مهمان باشد
شعر، شیرین ترین نوعِ بیانش باید
عشقِ آمیخته با لذتِ عرفان باشد..
#کلثوم_محمودی
حرفهایش از نوازشهای او شیرینتر است
از هر انگشتش هنر میریزد، از لب بیشتر...!
#سید_سعید_صاحب_علم
گفتمش سربسته، کاری کن بسوزانی لبم
رفت و یک لیوان برایم چایی لبسوز ریخت...!
#کـافـهیـادگـاه
ﻣﻦ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﻧﮕﺎﺗﻮﻥ نرم...
ﻛﻪ ﺯﻝ ﺯﺩﻳﻦ ﺑﻪ کانال ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻦ ﻣﻦ ﻳﻪ
ﭘﻴﺎﻣﻲ
ﻣﻄﻠﺒﻲ
ﭼﻴﺰﻱ
ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ تا سریع کپی کنید...
ﻭﻟﻲ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﮔﻪ ﮔﻴﺮﻡ ﺍﻭﻣﺪ
ﭼﺸﺸﺸﺸﺸﻢ😊
هر چند میدونم الان اینو هم کپی میکنید....😜😂😕😂
#لبخند😱
@YAD_GAH🎧رادیویادگاهHomayoun Shajarian - Zire Saghfe Khial (UpMusic).mp3
زمان:
حجم:
9.3M
بوسههایت مسیر معراج است
زیر سقف خیال و خلوت و خشت
با تو گویی خدا مرا آرام
میبرد روی دوش خود به بهشت...
با تو انگار ازل همین حالاست
با تو نقش فرشته کمرنگ است
من که باشم در این میان که خدا
در هوای تو سخت دلتنگ است
بدنت همزمان حریق و حرير
من از اعجاز تو خبر دارم
در تن نازکت خدا پیداست
تا ابد من به تو نظر دارم
صبر کن این تمام حرفم نیست
تو نباید دعای من باشی
از خدا خواستم موافق بود
میتوانی خدای من باشی...
#افشین_یداللهی
‹ اِلهی هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شُوقُه ›
خدایا!به من قلبی عطا کن که
مشتاق مقام قرب تو باشد.🌱(:
شعری از سلمان هراتی
هیچ میدانی؟
زندگی ساعت تفریحی نیست
که فقط با بازی
یا با خوردن آجیل و خوراک
بگذرانیم آن را
هیچ میدانی آیا
ساعت بعد چه درسی داریم؟
زنگ اول، دینی
آخرین زنگ، حساب
مجموعهی کامل شعرهای سلمان هراتی، از این ستاره تا آن ستاره، ص ۳۵۱ و ۳۵۲.
#سلمان_هراتی
غزلی از علیرضا قزوه
ای یکّه سوار شرف، ای مردتر از مرد
بالایی من، روح تو در خاک چه میکرد؟
میگفت برو، عشق چنین گفت که بشتاب
میگفت بمان، عقل چنین گفت که برگرد
دیروز یکی بودم با تو، ولی امروز
تو نورتر از نوری و من گَردتر از گَرد
یک روز اگر از من و عشق و تو بپرسند
پیغمبرتان کیست؟ بگو درد، بگو درد
ای دست و زبان شهدا، هیچ زبانی
چون حنجرهات، داغ مرا تازه نمیکرد
«صبحتان به خیر مردم»، ص ۴۰ و ۴۱.
#علیرضا_قزوه