•••┈✾~🤍~✾┈•••
دلی را با دغلبازی به سوی خود نیاوردم
امیدی را به سمت آرزوی خود نیاوردم
تمام زندگی در کنج تنهایی دلم پوسید
ولی بیگانه را هرگز به کوی خود نیاوردم!
زمستان بود و سرما ، دست و پایم یخ زدند اما
پلنگی را به پستوی پتوی خود نیاوردم!
من آن دشتم که خشکیدم ولی با خِفَّت و خواهش
مسیر چشمهای را سمت جوی خود نیاوردم!
تمام عمر دنبال زبان شعر خود بودم
ولو یک بیت جز با رنگ و بوی خود نیاوردم
به من هر وقت ، هر جا ، هر کسی ، هر اتهامی زد
دلیلی در دفاع از آبروی خود نیاوردم...
به سمتِ پشتِ من هر کس که شد نزدیک با خنجر
خودم دیدم ولی چیزی به روی خود نیاوردم!
#اصغر_عظیمی_مهر