eitaa logo
کـافـه‌یــادگــاه‌
77 دنبال‌کننده
741 عکس
429 ویدیو
12 فایل
رساله‌ی‌عشق‌‌ من همانم که خودم از خود من جا مانده و در این مرحله از زندگی تنها مانده https://abzarek.ir/service-p/msg/1793684
مشاهده در ایتا
دانلود
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت
کـافـه‌یــادگــاه‌
فرهادم و سوز عشق شیرین دارم امید لقاء یار دیرین دارم طاقت زکفم رفت و ندانم چه کنم یادش همه شب دردل غمگین دارم 🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶 در محفل دوستان، بجز یاد تو نیست آزاده نباشد آنکه آزاد تو نیست شیرین لب و شیرین خط و شیرین گفتار آن کیست که با این همه، فرهاد تو نیست؟ 🎶🎶🎶🎶🎶🎶 گرفتم ساغری از دست مستی تعالی الله چه مستی و چه دستی بتی چون تو کجا در پرده ماند مگر از ننگ چون من بت پرستی 🎶🎶🎶🎶🎶🎶 اى مرغ چمن، از این قفس بیرون شو فردوس، تو را مى طلبد، مفتون شو طـاووسى و از دیار یار آمده اى یادآور روى دوست شو، مجنون شو
من خواستار جام می از دست دلبرم این راز با که گویم و این غم کجا برم جان باختم به حسرت دیدار روی دوست پروانه دور شمعم و اسپند آذرم این خرقه ملوث و سجاده ریا آیا شود که بر در میخانه بر درم گر از سبوی عشق دهد یار جرعه ای مستانه جان ز خرقه ی هستی در آورم پیرم ولی بگوشه چشمی جوان شوم لطفی که از سرا چه آفاق بگذرم
دیدمش روی دست می‌بردند لول و رنجور و مست می‌بردند پیرِ ما را چو جام، دست به دست مردمِ مِی پرست می‌بردند...
🌴 خط عبور خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم شعاع چشم تو را تا خدا ادامه دهیم دوباره خواب شب شوم را بیاشوبیم به رغم خوف و خطر، جاده را ادامه دهیم بیا به سنّت پیشینیان کمر بندیم که یا ز پای در آییم؛ یا ادامه دهیم شکست کشتی دریادلان اگر در موج از آن کرانه که ماندند، ما ادامه دهیم اگر ز مرز زمین و زمان فرا رفتی تو را در آن سوی جغرافیا ادامه دهیم اگرچه عکس تو در قاب تنگِ دیده شکست تو را به وسعت آیینه‌ها ادامه دهیم تو آن قصیده‌ی شیوای ناتمامی، کاش به شیوه‌ای که بشاید، تو را ادامه دهیم
فاطی که ز من نامه عرفانی خواست از مورچه‏ای، تخت سلیمانی خواست گویی نشنیده ما عرفناک از آنک جبریل از او نفخه رحمانی خواست
فاطی، به‏سوی دوست سفر باید کرد از خویشتنِ خویش گذر باید کرد هر معرفتی که بویِ هستیِ تو داد دیوی است به ره، از آن حذر باید کرد
فاطی که به علم فلسفه می‏نازد بر علم دگر به آشکارا تازد ترسم که در این حجاب اکبر، آخر غافل شود و هستی خود را بازد
‏━━━━━━━━━━━ با که کویم راز دل را؟ کس مرا همراز نیست از چه جویم سِرّ جان را؟ در به رویم باز نیست ناز کن تا می‌توانی، غمزه کن تا می‌شود دردمندی را ندیدم عاشق این ناز نیست حلقه‌ی صوفیّ و دِیر راهبم هرگز مجوی مرغ بال و پر زده، با زاغ هم‌پرواز نیست اهل دل عاجز ز گفتار است با اهل خِرد بی‌زبان با بی‌دلان هرگز سخن‌پرداز نیست سر بده در راه جانان، جان‌به‌کف‌سرباز باش آنکه سر در کوی دلبر نفْکند، سرباز نیست عشق جانان ریشه دارد در دل از روز اَلَست عشق را انجام نبْود، چون وِرا آغاز نیست... ‏━━━━━━━━━━━ ❏ (ره)
حرف عشق پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت بسیار بود رود در آن برزخ کبود اما دریغ، زَهرهٔ دریا شدن نداشت در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار حتی علف اجازهٔ زیبا شدن نداشت گم بود در عمیق زمین شانهٔ بهار بی‌تو ولی زمینهٔ پیدا شدن نداشت دل‌ها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت چون عقده‌ای به بغض فرو بود حرف عشق این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت ✍🏻 🏷 | قدس‌سره
طبع قشر کاخ نشین (مرفه) منافات دارد با تربیت صحیح..‌ • قشر کاخ نشین اهل تفکر و اختراع نیست.
🌺🙏🏻 برای امام خمینی (ره) در ۲۲ بیت به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی ایران صدا ................. در روزگاری بی صدا بودی صدا، تو تنها امید مردمِ دردآشنا تو ای مهربانْ تصویر بر جلد کتابم می بخشی ام گفتم اگر جای شما، تو از اولِ تحصیل، الگویم تو بودی تا آخر عمرم کماکان مقتدا، تو آن کودک آشفته و تخس و بلا... من آن پیرمرد دلنشین و باصفا... تو گفته پدر از تو برایم داستان ها از روزهایی که تو بودی فکر ما... تو! گفتی بشو، شد! باورش هرچند سخت است ما بندگانی کوچک و روح خدا، تو محدودیت، محبوبیت دارد همیشه گاهی به تقدیرش اگر باشی رضا، تو با دست خالی راه افتادی به سمتِ - یک دیوِ تا دندان مسلح... از قضا، تو تا فتنه ها قدری بخوابد، پس گذشتی - از مرگ مشکوک عزیزت مصطفی، تو یک روز ایرانم صدا زد با چه شوقی آماده ام، آماده ام، پاشو بیا تو از آسمان، باران لبخند تو آمد سیراب کردی تشنگان را بی هوا، تو دریای طوفان دیده ی غرق دعا، ما بر عرشه ی کشتی، امیر و ناخدا تو قرمز، سفید و سبز، شد یک فصل تازه در دفتر این خاکِ سرتاسر طلاطُ - م تا نمیرد ریشه ی های این تمدن! تا قد کشد درک و شعور باغ... تا تو نور امیدی در قنوتِ ماه بودی وقتی زدی بر کاخ ظلمت، پشت پا تو بر تکه ای از بوریا کنج جماران دور از تجمل های دنیا، بی ریا تو پشت و پناهت بر ولایت گرم بود و دل بر خدا بستی نه بر امثالِ ناتو در هشت سالی که جهان جنگید با ما تنها علمدار سپاه کربلا، تو وا شد گره ها با سرانگشت درایت وقتی شدی فرمانده کل قوا، تو بهمن همینکه می رسد قلبش بهار است هر سال یادت می کند نوفل لوشاتو من هم شبیه هر کجا بوی تو دارد ای آسمان آبی ام، دارم هواتو از موج های رادیو با حرف هایت دل را به دریا می زنم هر روز با تو قم المقدسه