بگذارید و بگذرید که دیر یا زود
باید گذاشت و گذشت...
#حضرتعلی(ع)
بگذار هر چه داری و بگذر که هیچ نیست
این پنج روزه عمر که مرگ از قفای اوست
#سعدی
━━━━━━━━━━━
جهانیان به مهمّات خویشتن مشغول
مرا به روی تو شغلیست از جهان شاغل
که من به حُسن تو ماهی ندیدهام طالع
که من به قدّ تو سروی ندیدهام مایل
-به دوستی- که ندارم ز کَیدِ دشمن باک
وگر به تیغ بُود در میان ما فاصل
مرا و خار مُغیلان به حال خود بُگذار
که دل نمیرود -ای ساربان- از این منزل
شتر به جهد و جفا برنمیتواند خاست
که بارِ عشق تحمّل نمیکند مَحمِل
به خون «سعدی» اگر تشنهای، حلالت باد
که در شریعت ما، حکم نیست بر قاتل...
━━━━━━━━━━━
❏ #سعدی
بیتو حرام است به خلوت نشست
حیف بود در به چنین روی بست
دامن دولت چو به دست اوفتاد
گر بهلی باز نیاید به دست
این چه نظر بود که خونم بریخت؟
وین چه نمک بود که ریشم بخست؟
هر که بیفتاد به تیرت نخاست
وان که درآمد به کمندت نجست
ما به تو یکباره مقید شدیم
مرغ به دام آمد و ماهی به شست
صبر قفا خورد و به راهی گریخت
عقل بلا دید و به کنجی نشست
بار مذلت بتوانم کشید
عهد محبت نتوانم شکست
وین رمقی نیز که هست از وجود
پیش وجودت نتوان گفت هست
هرگز اگر راه به معنی برد
سجدهٔ صورت نکند بتپرست
مستی خمرش نکند آرزو
هر که چو #سعدی شود از عشق مست
اگر از کمندِ عشقت بروم کجا گریزم ؟
که خلاص بیتو بند است
و حیات بیتو زندان....
#سعدی
مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم کردی
به زیر پای هجرانش لگدکوب ستم کردی
قلم بر بیدلان گفتی نخواهم راند و هم راندی
جفا بر عاشقان گفتی نخواهم کرد و هم کردی
بدم گفتی و خرسندم عفاک الله نکو گفتی
سگم خواندی و خشنودم جزاک الله کرم کردی
چه لطف است این که فرمودی مگر سبق اللسان بودت
چه حرف است این که آوردی مگر سهوالقلم کردی
عنایت با من اولیتر که تأدیب جفا دیدم
گل افشان بر سر من کن که خارم در قدم کردی
غنیمت دان اگر روزی به شادی دررسی ای دل
پس از چندین تحملها که زیر بار غم کردی
شب غمهای سعدی را مگر هنگام روز آمد
که تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کردی
#سعدی
نگفتم روزه بسیاری نپاید
ریاضت بگذرد سختی سر آید
پس از دشواری آسانیست ناچار
ولیکن آدمی را صبر باید
#سعدی
🦋