#مناجات
به غفلتمگذران چونشمع شب را از سیهکاری
که دل روشـن شـود از گریـه مسـتـانه در شبها
#صائبتبریزی
در معرکه عشق ز جرات خبری نیست
غیر از سپر انداختن اینجا سپری نیست
#صائبتبریزی
یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق خورشید قیامت کن مرا
تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟
شستهرو چون گوهر از باران رحمت کن مرا
خانهآرایی نمیآید ز من همچون حباب
موج بیپروای دریای حقیقت کن مرا
استخوانم سرمه شد از کوچه گردیهای حرص
خانه دار گوشهی چشم قناعت کن مرا
چند باشد شمع من بازیچهی دست فنا؟
زندهی جاوید از دست حمایت کن مرا
خشک بر جا ماندهام چون گوهر از افسردگی
آتشین رفتار چون اشک ندامت کن مرا
گرچه در صحبت همان در گوشهی تنهاییم
از فراموشان امن آباد عزلت کن مرا
از خیالت در دل شبها اگر غافل شوم
تا قیامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا
در خرابیهاست چون چشم بتان تعمیر من
مرحمت فرما، ز ویرانی عمارت کن مرا
از فضولیهای خود صائب خجالت میکشم
من که باشم تا کنم تلقین که رحمت کن مرا؟
#صائبتبریزی