هدایت شده از KHAMENEI.IR
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | جهاد فکری کم نظیر علامه طباطبایی
🔹️بیانات رهبر انقلاب درباره خصوصیات علامه طباطبایی
🗓 سالروز درگذشت علامه طباطبایی
💻 Farsi.Khamenei.ir
🔰پاره ای از ادعیه مأثور درسجود
یکی از رسمهای شایع در میان مومنان دعا کردن در سجده آخر نماز، بویژه در نماز جماعت است. در این سجده، دعاهای چندی مرسوم است، از جمله:
«یا ولی العافیة نسألک العافیة، عافیة الدنیا و الآخرة»
«یا لطیف ارحم عبدک الضعیف»
«یا من له الدنیا و الآخرة ارحم من لیس له الدنیا و الآخرة»
هیچ یک از این دعاها مأثور نیست، نه در خصوص سجده و نه در جای دیگر. لذا پیشنهاد میشود به جای این دعاها در سجده، دعاهای وارد شده در احادیث، بویژه احادیث معتبر خوانده شود.
ما در اینجا دو دعا را که در خصوص سجده نماز واجب و در سجده به طور کلی وارد شده نقل میکنیم.
دعای اول:
با سند صحیح از زید شحام _ثقة_ عن ابی جعفر علیهالسلام قال: ادع فی طلب الرزق فی المکتوبة و انت ساجد:
«یا خیر المسؤولین و یا خیر المعطین ارزقنی و ارزق عیالی من فضلک فانک ذوالفضل العظیم»
دعای دوم:
«اللهم انی اسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب»
این دعا را که به نقل راوندی در دعوات، امام کاظم علیه السلام آن را در سجده خود بسیار می خوانده اند. مرحوم کلینی درباب السجود و التسبیح و الدعاء فیه فی الفرائض والنوافل و مایقال بین السجدتین با سند صحیح از ابو جریر رواسی نقل کرده است. قال: سمعت ابا الحسن موسی علیه السلام و هو یقول: … یرددها.
در این باب کافی دعاهای چندی آورده شده که در سجده خوانده می شود.
🔸استاد سید محمد جواد شبیری: نشریه ذکری ۱۶ -با اندکی تلخیص-
@nokatfeqh
♻️کانال یادداشتهای علمی
@yaddashtha_elmi
#موضوع_مقاله
#موضوع_پایان_نامه
#فقه_حکومتی
🔰 فقه حکومتی و امور عبادی
🔹 استاد ذبیح الله نعیمیان
1. اگر زمانی حج از اقبال عمومی برخوردار نباشد، حاکمیت وظیفه پیدا میکند، افرادی را به حج بفرستد؛ حتی در صورتی که هزینه فرستادن افراد به حج را تقبل کند؛ همچنین اگر در برگزاری مراسم حج، مفاسدی به صورت ثانوی مطرح شود، حاکم بدون تغییر حکم الهی، به صورت محدود میتواند برخی ضوابط و شرایط را لحاظ کند.
2. در برگزاری عبادتهای جمعی همچون نماز جماعت، مردم میتوانند به صورتهای مختلف به برگزاری نماز جماعت بپردازند، اما اگر اختیارات حاکمیتی را در نظر بگیریم، فقه حکومتی به مثابه یک رویکرد فراگیر میتواند در عرصه بحث از نماز جماعت، مقوله اقامه نماز را مدنظر قرار دهد.
3. ممکن است در جاهایی نمازهای جماعتی برگزار شود که مفسده انگیز باشد و به درگیری میان مردم، اقشار و گروههای خاصی بیانجامد؛ در این موارد آیا حاکمیت میتواند جلوی برخی نمازهای جماعت را بگیرد؛ حتی در صورتی که امام جماعت و مأمومین از ویژگیهای لازم برخوردار باشند؟
4. در مقوله نماز جمعه که ارتباط وثیقتری با فقه حکومتی دارد؛ اگر وجوب آن را محدود به زمان حضور امام معصوم (ع) بدانیم، در واقع اختیارات جمعی و اجتماعی حاکم و فقیه را محدود دانستهایم و اگر محدود به زمان حضور ندانیم، چگونه و با چه ضوابطی باید نماز جمعه برگزار شود، آیا حاکم میتواند از صلاحدیدهای حاکمیتی استفاده کند؟
5. آیا در شهری که اهل سنت وجود دارند، میتوانند نماز جمعه مستقلی داشته باشند؟
6. روش اداره اماکن مقدسه عبادی و دخالت حاکمیت در اداره مساجد که متعلق به خدا است، باید چگونه باشد، آیا این قبیل امور از حیطه امور ولایی خارج هستند یا خیر؟
7. برخی نمازهای فردی که به صورتی برگزار میشود که باید با شعائر دیگر هماهنگ باشد؛ به طور مثال مراسم دعا و یا عزاداری برگزار میشود که اگر به صورت عام در نظر بگیریم، نسبت میان آنها چگونه است و باید چگونه اولویت گذاری شود؟
8. برخی مراسمها ممکن است استحبابی داشته باشد یا در عرف دینی برای احیای شعائر به کار رود، روش اداره آنها چگونه باید باشد؟
9. آیا مراسم عبادی باید محدود به مساجد شود؛ از این باب که مساجد احیا شوند و نباید در جاهای دیگر نماز جماعت داشته باشیم؛ به طور مثال اگر در حسینیه، نماز جماعت داشته باشیم؛ ممکن است در مساجد کمتر نماز برگزار شود، آیا در این موارد صلاحدیدی باید وجود داشته باشد یا تابع شرایط مختلف و ضوابطی باید باشد؟
10. اماکن عبادی و نوع برگزاری مراسم عبادی و تزاحمهایی که پیش میآید، بخشی از آنها استحباب و برخی نیز اعمال وجوبی دارند؛ اگر دو عبادت با یکدیگر تزاحم پیدا کند، در حوزه فردی خود شخص اهم و مهم میکند؛ اما اگر فرض کنیم عبادات مستحبی به گونهای برگزار شود که فضا برای اقامه عبادت دیگری فراهم نشود، در اینجا آیا برای حاکمیت اختیاراتی هست یا این که میتواند محدودیتهایی را بگذارد؟
11. ائمه جماعاتی که به طور عادی از سوی مردم انتخاب میشوند و هرکسی با تشخیص خودش پشت سر فردی نماز جماعت بخواند؛ آیا حاکمیت میتواند در فضای اداره جامعه، در اداره مساجد دخالت حاکمیتی کند و ضوابطی بگذارد یا باید برای انتخاب ائمه جماعات حاکمیت اقدام کند؟ در این صورت آیا این موارد موقتی است، ثبات و تغییر آنها چگونه است؟
12. آیا مردم در تعامل با حاکمیت برای اداره اماکن مقدس و برای برگزاری نمازهای جماعت میتوانند اقدام کنند، آیا مردم میتوانند ائمه جماعات را انتخاب کنند یا شرایط خاصی دارد؟
13. آیا هر فقیهی میتواند اقدام به تشکیل نماز جمعه کند یا باید از حاکمیت اسلامی، ستاد ائمه جمعه و نصب فقیه با واسطه و بیواسطه اذن داشته باشد؟
14. در خارج از کشور چگونه است؛ اگر ما قلمرو حکومت اسلامی را در درون ایران ببینیم، ممکن است، فردی بگوید من مجتهدم و خودم نماز جمعه را برگزار میکنم؛ اما اگر ما ولایت را گسترده ببینیم، آیا فقهای دیگر به واسطه این که اجتهاد دارند، میتوانند در نوع اداره نمازهای جمعه به تنهایی مبادرت کنند یا این که باید محوریت ولایت فقیه را در جمهوری اسلامی به رسمیت بشناسند و این امر را به اقتضای ولایی و فقه حکومتی ایجاب کنند؟
15. اگر فردی قائل به وسعت ولایت فقیه نبود، در امور عبادی چه وضعیتی ایجاد میشود و چه دیدگاهایی را میتواند داشته باشد، تبعیت مردم در امور عبادی با توجه به نگاه حاکمیت چگونه خواهد بود؟
#موضوع_مقاله
#موضوع_پایان_نامه
#فقه_حکومتی
🕌 گفتمان فقه مضاف حوزه خراسان
🆔 @feqhemozaf_khorasan
♻️کانال یادداشتهای علمی
@yaddashtha_elmi
یادداشتهای علمی
🔉 صوت درس #مطول جلسه ۱۷ 📌موضوع: مقدمه، فصاحت کلام، تعقید معنوی. 🎙استاد: شیخ محمدهادی #عصمتی
💥مطالب درس؛ جلسه ۱۷:
1️⃣یکی از اختلالات کلام که مخلّ به فصاحت است تعقيد معنوی می باشد.
2️⃣تعقيد معنوی به این صورت است که در راه انتقال ذهن از معنای لغوی کلام به معنای مراد و مقصود متکلم خلل و اشکالی باشد به گونهای که شنونده و مخاطب به سهولت از معنای لغوی به معنای مراد منتقل نمیشود یا کلا منتقل نمیشود.
3️⃣منشأ تعقيد معنوی این است که معنای کلام دارای لازمی است و متکلم آن لازم را اراده نموده است و بین معنای کلام که ملزوم است و معنای مراد که لازم است وسایط کثیرة یا خفية است که باعث عدم انتقال یا کندی انتقال ذهن از ملزوم به لازم شدهاست.
4️⃣یکی از موارد تعقید معنوی این است که جماد عین(خشک شدن اشک چشم) که معمولا برای پایان نیافتن فراق محبوب و حزن و اندوه استفاده میشود برای اراده معنای وصال و سرور و خوشحالی استفاده شود.
♻️کانال یادداشتهای علمی
@yaddashtha_elmi
یادداشتهای علمی
🔉 صوت درس #مطول جلسه ۱۸ 📌موضوع: مقدمه، فصاحت کلام، تعقید معنوی. 🎙استاد: شیخ محمدهادی #عصمتی
💥مطالب درس؛ جلسه ۱۸:
1️⃣در شعر "سأطلب بُعدَ الدار لتقربوا و تسکب عینای الدموع لتجمدا" دو کنایه وجود دارد؛ اول کنایه قرار دادن سکب دموع (ریختن اشک) برای حزن که لازمه فراق احبه است. در این کنایه تعقيد وجود ندارد. دوم کنایه قرار دادن جماد العین (خشک شدن اشک چشم) از فرح و سرور که از لوازم وصال احبه است. در این کنایه تعقيد وجود دارد زیرا معمول نیست که خشک شدن اشک گفته شود و فرح و سرور اراده شود و فهمیدن این معنای کنایی نیاز به واسطههای خفیه دارد.
2️⃣در شعر مذکور در کلمه "و تسکب" دو قرائت رفع و نصب وجود دارد. طبق قرائت رفع تسکب عطف بر سأطلب است و طبق قرائت نصب عطف بر بُعد است.
3️⃣در مجموع این شعر سه جور معنا شده است؛
اول (طبق نصب): چون زمانه با من بد میکند و هر چه طلب میکنم عکس آن را محقق مینماید لذا طلب میکنم دوری را تا نزدیک شوید و زمانه خلاف طلبم را محقق سازد و همچنین طلب میکنم اندوه و حزن و ریختن اشک را تا وصال محقق شود و مسرور شوم و اشکم خشک شود چرا که زمانه وقتی طلب ریختن اشک را ببیند خلافش را که سرور است محقق میسازد.
دوم (بنابر رفع): چون زمانه با من بد میکند و هر چه طلب میکنم عکس آن را محقق مینماید لذا طلب میکنم دوری را تا نزدیک شوید و زمانه خلاف طلبم را محقق سازد و اشک میریزم(اندوهگین میشوم) تا خلافش که فرح و سرور است محقق شود.
معنای دوم معنای مورد قبول مشهور است و طبق آن کنایه لتجمدا از فرح و سرور تعقيد معنوی دارد.
سوم: از آن جهت که به دنبال هر فراق و اندوهی وصال و سرور است گرچه مطلوب من وصال و سرور است ولی چون یقین دارم در هر فراقی وصال است و در اندوهی سرور و شادمانی لذا گویا فراق و اندوه نیز مطلوب من هستند تا از آن به وصال و سرور برسم. بنابراین بر تلخی فراق و حزن صبر میکنم تا به وصال و شادمانی برسم و خودم را به اين امر آرامش میدهم چرا که الصبرُ مفتاحُ الفرجِ.
این معنای سوم از جرجانی است و مورد قبول تفتازانی ولی باز هم شعر تعقید معنوی دارد.
♻️کانال یادداشتهای علمی
@yaddashtha_elmi
مطول الف ۱۹.mp3
28.11M
مرور منطق مظفر ۱۷.mp3
29.79M
#مرور_منطق_مظفر
جلسه ۱۷
باب خامس، صناعات خمس، مبادی اقیسه، یقینیات بدیهی، تجربیات.
مرور منطق مظفر ۱۸.mp3
41.61M
#مرور_منطق_مظفر
جلسه ۱۸
باب خامس، صناعات خمس، مبادی اقیسه، یقینیات بدیهی، متواترات، حدسیات، فطریات_ مظنونات.