eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
518 دنبال‌کننده
148 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
و و مشکلات فلسفه در حوزه
نهضت ترجمه در شرق جهان اسلام.pdf
2.15M
نکاتی از کتاب نهصت ترجمه در شرق جهان اسلام
رویکر به ، اندیشمند را نسبت به تفکرات دیگر گشوده می کند و جلوی دگمی را می گیرد. چراکه اندیشه ها و افکار دیگر می تواند دریچه ای به سوی وجهی از فطرت باشد که او از آن غفلت کرده است.
سید جان بالاخره مزد زحماتت را گرفتی
فالعاملة: قوة هى مبدأ محرك لبدن الإنسان، إلى الصناعات المرتبة الإنسانية المستنبط‍‌ ترتيبها، بالروية الخاصة بالإنسان. تهافت ص۲۴۱ ظاهرا ایشان عقل عملی را محدود به عقل مهنی کرده است. چیزی که در کلام ما بعد ابن سینا عکسش رخ داده و از این مورد تقریبا غفلت شده. چیزی که در کار ارسطو و فارابی پررنگ است.
معقول ثانی.mp3
14.28M
منطقی و فلسفی قسیم یکدیگر نیستند بلکه دو اصلاح هستند. معقول ثانی فلسفی اعم از منطقی و فلسفی است که مشهور متاخرین استعمال می کنند و این نگاه لازم است تا نسبت مفاهیمی که در منطق استفاده می شود و در فلسفه نیز می آید، مشخص شود.
چرا نزاع صرفا در دو مفهوم وجود و عدم است؟ چرا وحدت یا فعلیت یا... طرف بحث قرار نمی گیرد؟ در مواجهه با یک شی با مفاهیم متعددی از جمله وجود، وحدت، فعلیت، درخت(ماهیت) و... رو به رو می‌شویم. بنابراین، لازم است که توضیح داده شود چرا بحث محدود به دو طرف وجود و ماهیت شده است؟برای این امر تقسیم زیر مطرح می شود. 1- شی یا در ذهن و خارج به شکل توامان است، یا اینچنین نیست. اگر توأمان در خارج و ذهن نباشد. یا فقط در ذهن است، یا 2- فقط در خارج. اگر صرفاً در ذهن باشد یا 3- مصداق دارد یا 4- مصداق ندارد. از میان موارد مطرح شده مورد چهارم به دلیل اینکه منجر به سفسطه می‌شود، حذف می‌گردد. مورد دوم نیز به یک معنا نمی‌تواند محل بحث باشد. چراکه صحبت از این است که کدام یک از مفاهیم و مدرک های انسان می تواند نماینده امر واقعی باشد. موردی که عین خارجیت است، نمی‌تواند در دایره مفهومی قرار بگیرد، بنابراین در این مرحله یعنی مرحله بررسی مفاهیم مطرح نمی‌شود. بنابراین، در دایره مفاهیم صرفاً شماره 1 و 3 باقی می‌ماند که مورد 1 را مفاهیم ماهوی نام گذاری می‌کنیم و مورد 3 را مفاهیم فلسفی می نامیم و مفهوم وجود را به‌عنوان بارز ترین مفهوم، به عنوان نماینده آن در بحث می‌آوریم. بنابراین، هیچ فرقی میان مفهوم وجود، وحدت و... در محل بحث نیست و می‌توان وحدت را به جای وجود با ماهیت سنجید. همه اینها یک محتوا را منتقل می‌کنند.
۱. هرکسی برای خودش کار می کند و سعی می کند تا آنجا که می شود امور خارج از خود را به خدمت خود بیرون آورد. (اعم از جمادات، گیاهان، حیوانات و حتی انسان ها) ۲. این به دلیل عمومیتی که میان افراد مختلف دارد، با محرومیت و محدودیت رو به رو می شود و انسان را ناچار به می کند. چراکه اگر من در استخدام و بهره وری از دیگری زیاده روی کنم، باعث طغیان و اقدام او بر علیه خودم شده ام، حتی ممکن است در این مسیر شخص کمر به نابودی من ببندد. بنابراین، در یک رابطه متقابل، می دهم و خدماتی می گیرم. ۳. در این فضای تعاملی است که افراد در هر موقعیتی منتظر فرصت هستند تا از دیگری بهره بیش تری ببرند. ۴. با نگاهی ریاست و کردن می تواند همچین فضایی را فراهم کند. بنابراین، طبیعی است که افراد زیادی به دنبال به دست آوردن آن باشند. ۵. اگر بر حکومت نظارت خاصی نباشد و قدرت متمرکز بر یک فرد باشد، انسان بدون هیچ تردیدی حکم به تصاحب این جایگاه می دهد. اما اگر موانعی بر سر راه حاکم باشد، اینجاست که عقل شروع به می کند. ادامه دارد...