eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
424 دنبال‌کننده
145 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا عقل ارائه دهنده قانون است؟ اين هدايت(به سمت قانون) به هر وسيله و به‌سوى هرچه باشد كار دستگاه آفرينش خواهد بود، زيرا همان دستگاه است كه انسان را آفريد و براى وى هدف سعادتى قرار داده و هدايت عمومى را كه هدايت انسان نيز جزئى از آن است جزئى از برنامه خود مقرر داشته. و روشن است كه در كار آفرينش تناقض و خطا معنا ندارد و اگر احياناً سببى از هدف خود باز مى‌ماند يا منحرف مى‌شود گناه خود آن سبب نيست بلكه مستند به تأثير سبب يا اسباب ديگرى است كه تأثير آن سبب را خنثى يا منحرف مى‌كند و اگر مزاحمت اسباب در ميان نبود هرگز سببى دو كار متضاد و متناقض نمى‌كرد و نه در كار خود خطا و انحراف مى‌پذيرفت. و از اين جا روشن است كه هدايت به سوى قانونى كه رافع اختلاف باشد كار عقل نيست، زيرا همين عقل است كه به سوى اختلاف دعوت مى‌كند، همين عقل است كه در انسان غريزه استخدام و حفظ منافع به طور اطلاق و آزادى كامل عمل به وجود مى‌آورد و اجتماع تعادلى را نظر به وجود مزاحم از راه اضطرار و ناچارى مى‌پذيرد و بديهى است كه در آفرينش يك نيروى عامل دو اثر متناقض- القاى اختلاف، رفع اختلاف- از خود بروز نمى‌دهد. اين همه تخلفات و نقض‌هاى بى‌شمار نسبت به قوانين جاريه كه روزانه اتفاق مى‌افتد و گناه شمرده مى‌شود همه از كسانى سر مى‌زند كه داراى عقلند وگرنه گناه محسوب نمى‌شد و اگر عقل به قوانين رافع اختلاف هدايت مى‌كرد و به حسب غريزه با تخلف ميانه نداشت به تخلفات نامبرده رضايت نمى‌داد و از آنها ممانعت مى‌نمود. عامل اصلى اين تخلفات با وجود عقل اين است كه حكم عقل به پذيرفتن اجتماع تعادلى و رعايت قوانين متضمن عدالت اجتماعى از راه اضطرار و ملاحظه مزاحم‌ ++++++++++ ***{قرآن در اسلام( طبع جديد)، ص: 110} بود كه از آزادى عمل كامل مانع بود و در غير صورت وجود مزاحم حكمى به رعايت تعاون و عدالت اجتماعى نداشت. و متخلفين قانون يا كسانى هستند كه قدرتى فوق قدرت قوه مجريه قانون داشته بى‌باكانه تخلف مى‌كند يا اشخاصى هستند كه از دسترس مجريان قانون بواسطه دورى يا استحكام محل يا غفلت مراقبين امور بيرونند يا عذرهايى پيش خود تراشيده‌اند كه تخلف خودشان را قانونى جلوه دهند يا از بيچارگى و بى‌دست‌وپايى كسان مورد تعدى استفاده مى‌نمايند و در هرحال مزاحمى در برابرشان نيست و اگر هم باشد زبون و بى‌اثر است و روشن است كه عقل در اين صورت حكمى ندارد و جلو آزادى مطلق را نمى‌گيرد و غريزه استخدام را به حال خود مى‌گذارد. پس عقل به‌سوى قانون اجتماعى كه منافع جامعه را تأمين و تضمين كند و در ضمن آن منافع فرد را به طور عادلانه حفظ نمايد هدايت نمى‌تواند نمايد، زيرا تنها در صورتى به رعايت قانون در اجتماع تعادلى حكم مى‌كند كه مزاحمى وجود داشته باشد و اما در جايى كه در برابر خود مزاحمى مانع از آزادى مطلق نبيند هرگز حكمى ندارد يا حكم برخلاف مى‌كند. قرآن در اسلام، طبع جدید، ص۱۰۹و۱۰