eitaa logo
یادداشت های فلسفی من
424 دنبال‌کننده
145 عکس
3 ویدیو
91 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
توضیح چالش 1- با توجه به مباحثی که در مرحله یک مطرح شد مشخص کردیم که با دو حیثیت واقعیت( وجود) و غیر وجود رو به رو هستیم. خاصیت حیثیت وجود این بود که عین خارجیت بود و حالت ذهنی پیدا نمی کرد، اما حیثیت مقابل این امکان برایش فراهم بود. 2- بنابراین ما ماهیت را عینا در ذهن داریم اما وجود و امور وجودی عینا به ذهن نمی آیند. بنابراین مفاهیم وجودی نمی توانند مانند مفاهیم ماهوی حکایت گری حقیقی داشته باشند. اما یک نکته این وسط وجود دارد: هر مفهوم و صورت ذهنی حکایت گری دارد و مفاهیم وجودی نیز به همین شکل هستند و از چیزی خبر می دهند و ما این را درک می کنیم. بنابراین یک چالش در اینجا شکل می گیرد، به لحاظ اینکه خود شی به ذهن نمی آید، حکایت گری و امکان آن وجود ندارد و از طرف دیگر خود مفهوم می گوید من حاکی هستم. حل چالش 1- انسان در در فرآیند ادراکی خود با یک وجود ارتباط حضوری برقرار می کند و آن را با تمام خصوصیت ها و کمالاتش درک می کند. 2- پس از این مرحله، زمانی که انسان به ساحت ذهنی خود می آید، خواصی را که حضورا یافته بود، نمی یابد و لذا با یک چالش رو به رو می شود که من آن ها را چگونه در ساحت ذهن خود نیز داشته باشم؟ 3- در این حالت نفس متوجه دارایی های خود در ساحت ذهن می شود. تنها دارایی او ماهیت است، ماهیتی که به دلیل عینیت با امر خارجی خود، حقیقتا خاصیت حکایت گری دارد. در این حالت نفس از این سرمایه بهره برده و به مقایسه انواع این مفاهیم با یک دیگر می پردازد و مفاهیم جدید را به دست می آورد مثلا از مقایسه مفهوم سفیدی با سفیدی هستی و وحدت را به دست می آورد و... 4- اکنون نفس با مفاهیمی رو به رو است که از مفاهیم ماهوی که عینیت حکایت گری بودند به دست آمده اند، لذا نفس خاصیت حکایت گری ماهیت را اعتبارا و مجازا به این مفاهیم نیز می دهد و این مفاهیم اعتبارا و مجازا حاکی می شوند. حقیقتا حاکی نیستند چون عین شی خارجی نیستند، اما حکایت گری مجازی را به دلیل ارتباطی که با ماهیت داشتند به دست آوردند. به عبارت دیگر ماهیت که در خارج با حیثیت واقعیت متحد است، دقیقا می گوید در حیثیت صدق خود چه خبر است و من با به دست آوردن مفاهیمی از ماهیت به نوعی از حیثیت متحد با او در خارج صحبت می کنم، می گویم یک خبری آنجا هست هرچند دقیقا نمی دانم چه خبر است، خود آن شی را ندارم و لذا جاهل به اویم ولی این نسبت ها زمینه نوعی حکایت گری را برای این دست از مفاهیم نفس انسان فراهم می کند. نکته: بحث اخیر ارزش ماهیت را در بحث علم حصولی مشخص می کند که بدون آن علم حصولی شکل نمی گیرد، اما بحث وجود ذهنی و حکایت گری مختص به امور ماهوی نیست. نکته2: در مورد نحوه وجود معقولات ثانیه، بخصوص نوع فلسفی آن در بخش بعدی صحبت می کنیم. ضمنا برای درک بهتر مطلب از مباحث نفس الامر و فرع7غفلت نشود. نکته3: این مفاهیم را اعتبارات عقلی می گویند چون وهم در اینجا تحت نظارت عقل عمل کرده و دست به اعتبار زده است. عقل با این کار خود مفاهیمی را به دست آوره است که زمینه اندیشه عقلانی است و ما با این دست از مفاهیم می توانیم فلسفه و مابعدالطبیعه را داشته باشیم.
به دو دسته تقسیم می شوند: ۱. آن ها که فرد و مصداق ندارند مانند امکان ۲. آن ها که فرد ندارند اما مصداق دارند مانند وحدت، حدوث و... رحیق، ج۳، ص۲۲۴