eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
168 دنبال‌کننده
285 عکس
153 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#عنایت شهیدعلی عابدینی🌷👇😍😭
سلام.... نمیدونم چم شد به خودم اومدم دیدم که لرزش بدن دارم و همش احساس سرما میکنم کم کم اوضام بدتر شد و تب کردم طوری که تبم انقدر شدید بوده که خانوادم میگن همش هذیون میگفتی و کلی پاشویه ات کردیم تا فقط کم تب ات پایین بیاد.... و دیر وقت هم بوده و وسیله نقلیه ای در اختیار نبوده ببرنم درمانگاه تب ام پایین اومد اما بدن درد بشدت سختی سراغم اومد که قابل توصیف نیست و هرلحظه میگفتم قراره دیگه تموم بشه..... هرچه از این بیماری و درد شدید اش بگم کم گفتم... قلب درد سردرد استخوان درد گوش درد و..... صبح شد و رفتم دکتر کلی دارو وسرم و امپول و... مبتلا به یه نوع ویروس شده بودم بهترشدم اما نه کامل، سردرد زیاد و.. یه شب خواب دیدم که دارم میرم تنهایی باغِ مادربزرگم دیدم یه عده اقای خوش سیما و خندون باهم دیگه دارن سرود میخونند منم یهو پشت سرشون راه افتادم دیدم مقصد اونام باغ مادر بزرگ منه... دیدم دارن میرن سمت درخت انجیر(این درخت مدت هاست خشک شده ومیوه نمیده) کنار این درخت هم یه دریاچه قشنگ هست توخوابم... رفتم کنار دریاچه نشستم به تماشای این جوونا این ها شروع کردن باجوب به درخت ضربه زدن هرضربه ای که میزن کلی انجیر میفتاد زمین باخوشحالی مینشستن میخوردن😅 منم نگاه میکردم فقط😅 بخودم اومدم دیدم یه نفر کنارم نشست دقت که دیدم هستن ایشون😍😭 به ایشون باذوق سلام کردم و گفتم سلام اقای شهید عابدینی😍 جواب سلامم رو دادن😊 از کنارشون یه میوه برداشتن با دست خودشون نصف شو دادن بمن گفتن بخور این رو 😭 وقتی میوه رو خوردم باخودم گفتم بزار یه عکس ازش بگیرم که برم به همه بگم من شهید عابدینی رو دیدم گوشیم رو دوربین شو که اوردم خواستم برکردم عکس بگیرم دیدم نیستن😇 یهو دیدم تو همون دریاچه یه ماهی شیشه ای زیبا و بزرگ که داخلش خون سرخ رنگ زیبایی بود تمامش، دم تکون داد و شنا کرد و رفت❣🕊 و الان حالم خداروشکر داره رو به بهبودی میره🤲🌷 ✅شهدا آگاه هستن به حال کسانی که دست توسل به سمت شون دراز کنند.... ....... 💫💚