eitaa logo
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
180 دنبال‌کننده
287 عکس
154 ویدیو
4 فایل
🕊او بٰا سپاهی ازشهیدان خواهد آمد🕊 🌹وَلٰا تحسبَن الذیـنَ قُتلوا فـی سبیلِ الله امواتا بَلْ احیـٰاءٌ عندَ ربهم یُرزَقون🌹 📣لطفا شماهم ازعنایات خود توسط شهدا وامام‌زمان برای ما بگید👇 🆔 @A_Sadat313
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🕊 پیڪرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشتہ بودند سردخانہ نگهبان سردخانہ مے گفت: یکے شان آمد به خوابم و گفت:جنازه ے من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید از خواب بیدار شدم. هر چہ فڪر مے ڪردم کدام یڪ از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن خواب بوده دیگہ و فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم ڪہ شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جملہ رو بهم گفت این بار فوراً اسمش رو پرسیدم. گفت: امیر ناصر سلیمانی. از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها. روی سینہ ی یڪے شان نوشتہ بود ✨شهید امیرناصرسلیمانی✨ بعدها متوجہ شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارڪ مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ شهید خواستہ بود مراسم برادرش بهم نخورد. 💚 🌹
😭😭 💔 🕊خاطره ای از بچه های مدافع حرم 💔👇🏼👇🏼 👈🏼از قول بچه ها میگفتند اطراف حرم حضرت زینب بودند وبچه های ما هم از حرم حضرت زینب دفاع میکردند ✌️🏼 یه جا که یه محله رو بچه ها از دست داعش آزاد کرده بودند یکی از داعشی ها هم اسیر کرده بودند اون داعشی اسیر شده خیلی پریشان و ترسیده بود😧بهش میگفتند چیه عمو چرا میترسی !میترسی بکشیمت😏 ! داعشیه هی مرتب به بچه ها نگاه میکرد میگفت👈🏼 اون رفیقتون که دیش داشه سفید تنش بود ویه عمامه سبز سرش بود کجا رفت !👉🏼 بچه میگفتند ما همچین رفیقی نداریم😐همه مون لباس رزم تنمون داریم.. داعشی میگفت نه شما دروغ میگید بگو اون عربه که لباس عربی تنش بود و داشت کجاست؟ کجا رفت 😭 بچه ها ارومش کردند که کاریت ندازیم✋🏼 ولی باید حقیقت بگی وجریان این شخص عربی که میگی چیه ؟ 👈🏼داعشی به حرف میاد میگه من خمپاره انداز بودم و به فاصله یکی دوکیلومتری حرم حضرت زینب ماموریت داشتم بندازم رو حرم حضرت زینب واونجا رو بزنم.. میگفت با دوچشمام میدیدم که یه نفری با لباس عربی و رنگ رو حرم حضرت زینب نشسته و هرچی خمپاره مینداختم اون اقا با دستش خمپاره رو میگرفت ومینداخت کنار و مات ومبهوت مونده بودم😳 که این کیه و داره از حرم دفاع میکنه ! بچه ها میگن همگی داشتند گریه میکردند😭😭 بله خودشون شخصا تو میدان نبرد بودند و که به حرم حضرت زینب تجاوزی بشه ایشون خودشون خط مقدم مدافعان حرم هستند😭😭😭 🌹ببینید حضرت مهدی چقدر پای وایساده واقعا مدافع حرم لیاقت میخاد واقعا نوکری حضرت زینب لیاقت میخاد همه کس لیاقت ندارن برا شهادت مدافعین حرم گلچین خدا هستند خوش بحال گلچین شده ها 😭 ✨اللهم ارزقنا توفیق الجهاد فی سبیل الله بحق حضرت بی بی زینب کبری اللهم ارزقنا توفیق الشهادت بحق حضرت بی بی زینب کبری ✨ الهی آمین✋🏼 @yadeShohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 يك بار جسد مطهر شهيدى را به گلستان شهداى اصفهان آوردند. به دليل عدم شناسايى شهيد، سنگ قبر «شهيد گمنام » براى او تهيه و پس از دفن در قطعه ثامن الائمه بر روى قبر او نصب گرديد. چهار سال پس از دفن اين شهيد هيچ كس از مشخصات و خانواده او اطلاعى در دست نداشت. شبى مادر اين شهيد در خواب می بيند، از طرف قبرستان خيابان فيض وارد گلستان شهداى اصفهان شده است. بعد از ورود به قبرستان در قسمتى كه مرقد آيت الله فاضل هندى و آيت الله خراسانى است، پله هايى در جلوى او نمايان مى شود و او از آن پلّه ها پايين می رود و به باغى وارد مى شود. در باغ محفلى نورانى می بيند كه عده اى از علماى بزرگ از جمله مرحوم آيت ا لله ارباب و آيت الله خراسانى در آن جلسه تشريف دارند. وقتى مادر شهيد به اينمحفل وارد و به حضور علماى حاضر در جلسه مى رسد آنان راقسم می دهد كه قبر فرزندش را به او نشان بدهند. مرحومآيت الله خراسانى كه سال ها قبل از انقلاب وفات يافته است بهاين زن مى گويد محل قبر فرزند شما را آقاى مكی نژاد میداند. به ايشان بگو شهيد گمنامى را كه در نزديكى آيت الله اشرفىاصفهانى مدفون شده به شما نشان بدهد. آن مادر شهيد پس ازاين خواب به گلستان شهدا براى ديدن من مراجعه كرد. ولى مندر آن زمان در مشهد به زيارت امام رضا)ع( رفته بودم. او اينقضيه را به يكى از خانواده هاى شهدا كه حاج آقا ناظم نام داردگفته بود. او هم در مشهد تا مرا ديد ضمن ذكر خواب مادر شهيد از منپرسيد: آيا چنين شهيدى را به ياد داري؟ و من تأييد كردم.وقتى از مشهد به اصفهان مراجعت كردم، سنگ قبر شهيدگمنام را از روى آن قبر برداشته و سنگ جديدى به نام شهيدمهدى شريفى فرزند احمد تهيه كرديم و به جاى سنگ قبر قبلىنصب نموديم. ________________________ شهيد مهدى شريفی در سال 1339 در نجف آباد اصفهان متولد شد. پس از دوران تحصيل به شغل نقاشى ساختمان روى آورد. بعد از اتمام دوران خدمت سربازى در كرمان و سيستان در سال 1361 بعنوان بسيجى به جبهه رفت و در عمليات والفجر مقدماتى حضور يافت و در همان عمليات مفقود شد. پيكر مطهرش پس از 12 سال در مورخه 17 / 8/ 1373 به زادگاهش برگشت و در گلستان نجف آباد به خاك سپرده شد. راوى: اسدالله مكّى نژاد(نماينده بنياد شهيد در گلستان شهداى اصفهان) 📚منبع: لحظه های آسمانی کرامات شهیدان(جلد اول)، غلامعلی رجائی 1389 @yadeShohadaa
عِنایٰاتِ امٰام‌زَمٰان وَشهدا
#عنایت_شهیدمحمدحسینی‌نژاد🌷 مادر تعریف میکند برای حج تمتع اسمشون در اومده همه کاراشونم کرده بودند در
💬سلام خوب هستین الهی خیرببینین که منوبااین شهیدمهربون آشناکردید شهیدمحمدحسینی نژاد🌷 خوش به سعادتشون که این قدربه خدانزدیک هستن خیلی وقت هست که میخواستیم ماشین بخریم ولی اصلاجورنمیشدگفتیم خوب صلاح خدانیست ولی شب قبل ازاین که ماشین بخواییم بخریم توسل کردم به این شهیدبزرگواروسوره یاسین نذرکردم ووقتی شوهرم ظهراومدخونه گفت ماشین پیداشده ماقصدماشین مدل بالاهم نداشتیم ولی شکرخداجورشدوخریدیم خداروشکرمیکنم که خداوندبه واسطه این شهید ماروماشین دارکرد... 🌸🌸 @yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از منطقہ زنگ زدن و خبر دادن علی اڪبر شہـید شده و ۹ روز قبل جنازه شو فرستادن مشہـد ، چرا نمے‌رین تحویل بگیرین⁉️ مردهای فامیل رفتیم برای تحویل گرفتن بدن علی اڪبر . روی انبوهے از بدنہ تابوت‌ها اسم شہـدا رو نوشتہ بودن ڪه بعضیاشون خیلی بدخط و ناخوانا بود بعد از زمانے طولانے ڪم ڪم داشتیم از پیدا ڪردن جنازه علی اڪبر نا امید مے‌شدیم ڪه یہ هو صداشو شنیدم😳 « حـاج آقـا ! حـاج آقـا ! من اینجام ! یازدهمین تابوت از همین ردیف ڪه جلوش وایسادین » . چنان یڪہ خوردم ڪه نتونستم تعادلمو حفظ ڪنم😔 شڪسته بسته بہ پسرم حالے‌ ڪردم ڪه تابوت یازدهم رو بیارن پایین🖐 وقتے در تابوت رو وا ڪردیم علی اڪبر رو دیدیم . باور میڪنین⁉️بعد ۹ روز از شہادتش دونه‌هاے عرق مثل شبنم رو صورتش نشسته بود😭 🥀 بـہ یـاد شہـید علـےاڪبـر بـازدار 🌷 🌹 یاران 💚 @yadeShohadaa
🌹 و اوایل ماه رمضان بود که درون من یه اتفاقاتی رخ داد. 😉 قبلا هم عاشق شهدا بودم ولی نه اینقدر که الان هستم. 💠 فکرم عوض شد، آرزوهام هم حتی عوض شدن، مسیر زندگیم عوض شد و بیشتر عاشق شهدا شدم. ✅ طوری شد که اگه یک روز به شهدا فکر نکنم اون روز جای یه چیزی کم باشه تو زندگیم. ☺️ چند وقت پیش بود که برنامه مُلازمان حرم پخش شد و موضوع اون شبش در مورد بود و من از اون شب این شهید بزرگوار و دوست خودم انتخاب کردم و بهش گفتم : 🌹 اگه حواست به منم هست دعاکن که برم پابوس آقا. 😍 و من دقیقا چند هفته بد قسمت شد که رفتم مشهد. فهمیدم که حتما واسه من دعا کرده... ❤️ من واقعا این شهیدو از ته دلم دوست دارم. 🍃🌸 ❤️شکرِ خدا @yadeShohada313
🌷 💚او باسپاهی از شهیدان خواهد آمد💚 📣به مردم بگویید امام زمان پشتوانه‌ی این انقلاب است🤚 ☘بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم. داخل کیف، قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. در وصیت‌نامه نوشته بود: 📝من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول(ص) هستم... پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را می‌کنند... پدر و مادر عزیزم! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم. جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود. و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم دلداری بدهید. به آن‌ها روحیه بدهید و بگویید که (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است✌️🏻 بگویید که ما فردا شما را می‌کنیم💚 بگویید که ما را فراموش نکنند💫 🔸بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. 🎤راوی: 📚برگرفته از کتاب: خاطرات ماندگار «ص١٩٢ تا ١٩۵» @yadeShohadaa