eitaa logo
یاد ایّام
228 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
165 فایل
💠 نیم نگاهی به رویدادهای چند دهۀ اخیر 🌼🌸🍀در قالب: متن، عکس، صوت، فیلم و کلیپ
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 برخورد مدرس با سران حکومت رضاخانی ! 🔺 دوست و دشمن به شجاعت معترف بودند. رضا شاه، قُلدری بود که قدرتمند، ضعیف، رجال مملکتی ، مردم عوام و … از او حساب می‌بردند. بی‌رحمی او زبانزد خاص و عام بود. با این حال مدرس بدون هیچ ترس و واهمه‌ای در برابر او می‌ایستاد. 🔹 مدرس در برخوردهای شخصی، با سران و رجال مملکتی با کم اعتنایی برخورد می‌نمود. حسین مکی درباره برخورد مدرس با کسانی که به منزل وی می‌آمدند، چنین می‌نگارد: ➖ «اشخاص تازه وارد اگر از طبقات پایین بودند، مدرس احترامات بیشتری می‌کرد و هر قدر از طبقات بالاتر وارد می‌شدند کمتر تعارفات معمول را می‌نمود. اگر می‌خواست به کسی تعارف زیادتری کرده باشد، مثلا شاهزاده نصرت‌الدوله وارد شده بود و مدرس می‌خواست به او تعارف کند، می‌گفت: شاهزاده یک چای برای خودشان بریزند. شاهزاده نصرت‌الدوله یا رجالی نظیر اینها که این تلطّف را از مدرس می‌دیدند برخاسته از چای سبز که مخصوص مدرس بود، فنجانی ریخته صرف می‌نمودند». 🔸 مدرس نسبت به بزرگترین قدرت‌ها آنقدر کم اعتنا بود که یکی از نامزدهای نمایندگی مجلس برای تبلیغات خود، در روزنامه چنین نوشته بود: «در منزل مدرس بودم که او به من چای داد و من خوردم»! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✳️به کانال "یاد ایّام" بپیوندید.
💠 لیاقت تو بیش از این نیست !! ♦️ غالباً نامه‌هایی را که می‌نوشت، روی کاغذ پاکت تنباکو و یا کاغذهایی بود که در آن زمان، قند در آن می‌پیچیدند. ✳️ روزی، یکی از وزیران وقت، نامه‌ای از مدرس دریافت نمود و چون دید نامه بر روی تکّه کاغذی بی‌ارزش نوشته شده، آن را اهانت به خود دانست! 🔺 چند روز بعد، یکی از آشنایان مدرس، نزد وی آمد و یک دسته کاغذ با خود آورد و به مدرس گفت: جناب وزیر، این کاغذها را فرستانده‌اند که حضرت آقا، مطالب خود را روی آنها مرقوم فرمایند! 💢 مدرس به فرزندش گفت: عبدالباقی! چند ورق از آن کاغذهای مرغوب خودت را بیاور. ◽️ او هم فوری بسته‌ای کاغذ آورد. ▪️ مدرس به آن شخص گفت: آن بسته کاغذ وزیر را بردار و این کاغذها را هم روی آن بگذار. 🖊 سپس روی تکه کاغذ قند نوشت: ➖ جناب وزیر! کاغذ سفید فراوان است؛ ولی لیاقت تو بیشتر از این کاغذ که روی آن نوشته‌ام، نیست!!! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ☑️ به ‌کانا ل"یادا یام" بپیوندید
😊 💠 یقه باز !! 🔺 در زمستان هنگامی که از پله‌های مجلس بالا می‌رفت، یکی از نمایندگان مجلس به او برخورد و گفت: ➖ شما در این زمستان سخت، با این پیراهن کرباسی و یقه باز گرفتار سرماخوردگی می‌شوید! 🔹 مدرس نگاهی تند به او نمود و گفت: ➖ کاری به یقه باز من نداشته باش. حواست جمع دروازه‌های ایران باشد که باز نماند! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ☑️ به ‌کانا ل"یادا یام" بپیوندید
🔹 در سطح طبقات پایین و فقیر جامعه زندگی ‌می‌کرد 🔺او نماینده مجلس بود ولی خانۀ محقری داشت، لباس کرباسی‌ مُندَرِس بر تن می‌کرد و با نان و ماست و پنیری می‌گذراند! 💠 این گونه بود که در برابر طرح‌های خفت‌بار وطن‌فروشان در مجلس می‌ایستاد! 👈 او وامدار هیچ کس نبود‼️ 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید
💠 برخورد مدرس با سران حکومت رضاخانی ! 🔺 دوست و دشمن به شجاعت معترف بودند. رضا شاه، قُلدری بود که قدرتمند، ضعیف، رجال مملکتی ، مردم عوام و … از او حساب می‌بردند. بی‌رحمی او زبانزد خاص و عام بود. با این حال مدرس بدون هیچ ترس و واهمه‌ای در برابر او می‌ایستاد. 🔹 مدرس در برخوردهای شخصی، با سران و رجال مملکتی با کم اعتنایی برخورد می‌نمود. حسین مکی درباره برخورد مدرس با کسانی که به منزل وی می‌آمدند، چنین می‌نگارد: ➖ «اشخاص تازه وارد اگر از طبقات پایین بودند، مدرس احترامات بیشتری می‌کرد و هر قدر از طبقات بالاتر وارد می‌شدند کمتر تعارفات معمول را می‌نمود. اگر می‌خواست به کسی تعارف زیادتری کرده باشد، مثلا شاهزاده نصرت‌الدوله وارد شده بود و مدرس می‌خواست به او تعارف کند، می‌گفت: شاهزاده یک چای برای خودشان بریزند. شاهزاده نصرت‌الدوله یا رجالی نظیر اینها که این تلطّف را از مدرس می‌دیدند برخاسته از چای سبز که مخصوص مدرس بود، فنجانی ریخته صرف می‌نمودند». 🔸 مدرس نسبت به بزرگترین قدرت‌ها آنقدر کم اعتنا بود که یکی از نامزدهای نمایندگی مجلس برای تبلیغات خود، در روزنامه چنین نوشته بود: «در منزل مدرس بودم که او به من چای داد و من خوردم»! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید
💠 لیاقت تو بیش از این نیست !! ♦️ غالباً نامه‌هایی را که می‌نوشت، روی کاغذ پاکت تنباکو و یا کاغذهایی بود که در آن زمان، قند در آن می‌پیچیدند. ✳️ روزی، یکی از وزیران وقت، نامه‌ای از مدرس دریافت نمود و چون دید نامه بر روی تکّه کاغذی بی‌ارزش نوشته شده، آن را اهانت به خود دانست! 🔺 چند روز بعد، یکی از آشنایان مدرس، نزد وی آمد و یک دسته کاغذ با خود آورد و به مدرس گفت: جناب وزیر، این کاغذها را فرستانده‌اند که حضرت آقا، مطالب خود را روی آنها مرقوم فرمایند! 💢 مدرس به فرزندش گفت: عبدالباقی! چند ورق از آن کاغذهای مرغوب خودت را بیاور. ◽️ او هم فوری بسته‌ای کاغذ آورد. ▪️ مدرس به آن شخص گفت: آن بسته کاغذ وزیر را بردار و این کاغذها را هم روی آن بگذار. 🖊 سپس روی تکه کاغذ قند نوشت: ➖ جناب وزیر! کاغذ سفید فراوان است؛ ولی لیاقت تو بیشتر از این کاغذ که روی آن نوشته‌ام، نیست!!! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ☑️ به ‌کانا ل"یادایام" بپیوندید
💠 #شهید_مدرس، در سطح طبقات پایین و فقیر جامعه زندگی ‌می‌کرد! 🔺او نماینده مجلس بود ولی خانه محقری داشت، لباس کرباسیِ‌ مُندَرِس بر تن می‌کرد و با نان و ماست و پنیری گذران زندگی می‌کرد!! 🆔 @yade_ayyaam
💠 برخورد مدرس با سران حکومت رضاخانی ! 🔺 دوست و دشمن به شجاعت معترف بودند. رضا شاه، قُلدری بود که قدرتمند، ضعیف، رجال مملکتی ، مردم عوام و … از او حساب می‌بردند. بی‌رحمی او زبانزد خاص و عام بود. با این حال مدرس بدون هیچ ترس و واهمه‌ای در برابر او می‌ایستاد. 🔹 مدرس در برخوردهای شخصی، با سران و رجال مملکتی با کم اعتنایی برخورد می‌نمود. حسین مکی درباره برخورد مدرس با کسانی که به منزل وی می‌آمدند، چنین می‌نگارد: ➖ «اشخاص تازه وارد اگر از طبقات پایین بودند، مدرس احترامات بیشتری می‌کرد و هر قدر از طبقات بالاتر وارد می‌شدند کمتر تعارفات معمول را می‌نمود. اگر می‌خواست به کسی تعارف زیادتری کرده باشد، مثلا شاهزاده نصرت‌الدوله وارد شده بود و مدرس می‌خواست به او تعارف کند، می‌گفت: شاهزاده یک چای برای خودشان بریزند. شاهزاده نصرت‌الدوله یا رجالی نظیر اینها که این تلطّف را از مدرس می‌دیدند برخاسته از چای سبز که مخصوص مدرس بود، فنجانی ریخته صرف می‌نمودند». 🔸 مدرس نسبت به بزرگترین قدرت‌ها آنقدر کم اعتنا بود که یکی از نامزدهای نمایندگی مجلس برای تبلیغات خود، در روزنامه چنین نوشته بود: «در منزل مدرس بودم که او به من چای داد و من خوردم»! 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید
💠شخصیت مدرس از دیدگاه مقام آمریکایی "والاس موری" در اوایل حكومت رضاخان كاردار آمریکا در تهران بود. او پس از ملاقاتی كه در 18 مهر ‌ با ، رهبر جناح اقلیت مجلس شورای ملی داشت، گزارشی از این ملاقات را به وزارت امور خارجه کشورش ارسال كرد. در این گزارش آمده است: " .... حسن مدرس، كه یكی از روحانیون سید و مجتهد شهر می‌باشد، ظاهری تنومند و چشمانی نافذ دارد كه در نگاه اول توجه همه را به خود جلب می‌كند. اگر كسی مدرس را در خیابان ببیند، به راحتی او را با یك فقیر اشتباه می‌گیرد. با اینكه به طور عادی، وی با بالاترین رجال مملكت در خانۀ خود ملاقات می‌كند، در خانه‌ای محقر زندگی می‌كند كه تمام وسایل آن بیش از 80 تومان ارزش ندارد. وی از لحاظ سیاسی كاملاً بر تجار بازار مسلط است و تلاش‌های بی‌وقفه رئیس‌الوزراء (رضا خان) برای پراكنده كردن همراهان او تاكنون بی‌فایده بوده است. او هرگز به سوءاستفاده از جایگاه خود متهم نشده است. وی سرسخت‌ترین دشمنِ چیزی است كه خود او آن را «حكومت كودتا» نامیده است و از زمانی كه سردارسپه بر مَسند ریاستِ وزرا تكیه زده است، رهبری جناح مخالف را بر عهده دارد. وی به عنوان یكی از برجسته‌ترین سخنوران مجلس شناخته می‌شود و بدون تردید ترسی از كسی ندارد. حتی از شخص قلدری چون رضا خان. در تمام مدتی كه سردارسپه برای رسیدن به قدرت تلاش می‌كرد، مدرس تنها كسی بود كه در مواضع مختلف به چالش با او برخاست؛ و از این گذشته، او تنها كسی بود كه جرأت می‌كرد او را تحقیر و استهزا كند..." 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN
💠 لیاقت تو بیش از این نیست !! ♦️ غالباً نامه‌هایی را که می‌نوشت، روی کاغذ پاکت تنباکو و یا کاغذهایی بود که در آن زمان، قند در آن می‌پیچیدند. ✳️ روزی، یکی از وزیران وقت، نامه‌ای از مدرس دریافت نمود و چون دید نامه بر روی تکّه کاغذی بی‌ارزش نوشته شده، آن را اهانت به خود دانست! 🔺 چند روز بعد، یکی از آشنایان مدرس، نزد وی آمد و یک دسته کاغذ با خود آورد و به مدرس گفت: جناب وزیر، این کاغذها را فرستانده‌اند که حضرت آقا، مطالب خود را روی آنها مرقوم فرمایند! 💢 مدرس به فرزندش گفت: عبدالباقی! چند ورق از آن کاغذهای مرغوب خودت را بیاور. ◽️ او هم فوری بسته‌ای کاغذ آورد. ▪️ مدرس به آن شخص گفت: آن بسته کاغذ وزیر را بردار و این کاغذها را هم روی آن بگذار. 🖊 سپس روی تکه کاغذ قند نوشت: ➖ جناب وزیر! کاغذ سفید فراوان است؛ ولی لیاقت تو بیشتر از این کاغذ که روی آن نوشته‌ام، نیست!!! 🆔 @yade_ayyaam
🗓۱۶مهر۱۳۰۷ تبعید آیت‌الله مدرس بدستور رضاخان 🔹 در سطح طبقات پایین و فقیر جامعه زندگی ‌می‌کرد 🔺او نماینده مجلس بود ولی خانۀ محقری داشت، لباس کرباسی‌ مُندَرِس بر تن می‌کرد و با نان و ماست و پنیری می‌گذراند! 💠 این گونه بود که در برابر طرح‌های خفت‌بار وطن‌فروشان در مجلس می‌ایستاد! 👈 او وامدار هیچ کس نبود‼️ 🆔 @yade_ayyaam ✔️JOIN ✅ به کانال "یاد ایام" بپیوندید
🗓 ۱۶ مهرماه ۱۳۰۷ - سالروز تبعید به خواف (به دستور رضاخان) ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 😊 💠 یقه باز !! 🔺 در یک روز سرد هنگامی که مدرس از پله‌های مجلس بالا می‌رفت، یکی از نمایندگان مجلس به او برخورد کرد و گفت: ➖ شما در این هوای سرد با این پیراهن کرباسی و یقه باز گرفتار سرماخوردگی می‌شوید. 👀 مدرس نگاهی تند به او کرد و گفت: ➖ کاری به یقه باز من نداشته باش! حواست جمع دروازه‌های مملکت باشد که باز نماند‼️ ا▪️▪️▪️▪️▪️ 💢 او زندگی محقّری داشت و مرعوب هیچ کس نمی‌شد. ▫️این گونه بود که با شجاعت تمام در برابر طرح‌های خفت‌بار وطن‌فروشان در مجلس می‌ایستاد! 🆔 @yade_ayyaam