💢 اعلامیه روحانیون در شهریور 56 در اعتراض به دروغ پراکنی رژیم پهلوی درباره پیشرفت کشور
🔹در 25 شهریور 1356 روحانیون مبارز در اعتراض به رژیم پهلوی اعلامیه مهمی صادر کردند. در بخشی از این اعلامیه آمده است: « سیستم دیکتاتوری ایران به قدری خشن و وحشتناک است که حتی اربابان بزرگ نیز از فروریختن پایههای آن به وحشت افتاده و خواهان تغییراتی در روش اعمال دیکتاتوری و آزادیهای نیمبند سیاسی گردیدهاند.»
🔹در بخش دیگر با توجه به عقب ماندگی و وضعیت نابسامان کشور تأکید میکند: « هیاهوی رژیم مبنی بر رشد و توسعه ایران و نزدیکی به دروازههای تمدن بزرگ در کشوری که 70 درصد مردم آن هنوز قدرت خواندن و نوشتن ندارند و از نظر بهداشت عمومی در بسیاری از روستاهای ایران از پزشک و دارو اثری دیده نمیشود؛ نشاندهنده درجه عوامفریبی و غارتگری رژیم دستنشانده و سند دیگری بر بیاساس بودن تبلیغات شاه و بلندگوهای رژیم است.»
🔹در پایان با ترغیب مردم به ادامه مبارزه علیرغم فشار و خفقان موجود یادآور میشود: « روحانیون مبارز ایران به منظور درهم شکستن پایههای رژیم دیکتاتوری و برقراری عدالت اجتماعی و آزادی تا سر حد رسیدن به جامعه توحیدی همراه و همگام ملت مسلمان ایران به مبارزه پیگیر و خستگیناپذیر خود ادامه خواهند داد.»
#بریده_جرائد ، #اطلاعات ، 25 شهریور 1340 : از اعدام رهبران سابق ترکیه تا توصیه برای ساخت پناهگاه اتمی در ایران!
⭕️ بدترین سال های سلطنت شاه ؛ روزهایی که از تجاوز خارجی و اشغال کشور برای پهلوی سخت تر بود!
یکشنبه، 25 شهریور 1352
«شرفیابی. به مناسبت سیوسومین سالگرد جلوس شاه تبریک عرض کردم. شاه گفت: "فکرش را بکنید که از آن موقع چه مصائبی را پشت سر گذاشتهایم." من تأیید کردم و خاطرنشان کردم که اوضاع در آخرین جنگ جهانی چقدر دشوار بود، اما شاه این را تکذیب کرد. گفت: "سالهای جنگ واقعا آنقدرها هم مشکل نبود؛ چون ما راهی جز تسلیم محض نداشتیم. خیر، بدترین سالهای سلطنت من وقتی بود که مصدق نخستوزیر شد. #مصدق به هیچ چیز راضی نمیشد و هر روز صبح من با این احساس از خواب بیدار میشدم که امروز آخرین روز سلطنتم است. هر شب با تحمل بیشرمانهترین اهانتها نسبت به خودم در مطبوعات به رختخواب میرفتم."»1
1. #اسدالله_علم ، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 2، تهران، طرح نو، چ اول، بهار 1371، ص 501.
🏛 ایرانیان عهد باستان نخستین مردمی بوده اند که برای ادای احترام و بزرگداشت و سپاسگزاری از سالخوردگان روز مشخصی را در سال تعیین کرده بودند و این روز، ۲۵ شهریور ماه هر سال بود و قدمت آن به سه هزار سال می رسد. روز ۲۵ شهریور "اشیش وانگ Ashish vangh" خوانده می شد که روز رحمت خدا، اخلاقیات و معنویات و روان پاک بود.
ماه شهریور «شهرور shehrevar »تلفظ می شد. پس از انقراض ساسانیان، چون در ایام نوروز هم به دست بوس پیران قوم رفتن رسم بود، این مراسم اختصاص به نوروز یافت و به تدریج روز سالخوردگان (۲۵ شهریور) کمرنگ و در ایران به فراموشی سپرده شد. ولی، کشورهای دیگر و عمدتا از قرن بیستم آن را برای خود احیاء کرده اند که در کشورهای انگلیسی زبان به «سینیور دی» معروف است. نخستین قانون کیفر عمومی ایران عدم توجه فرزندان به والدین سالخورده را جرم شناخته بودند.
یاد ایام
سالروز زلزله هولناک طبس ۲۵ شهریور ماه ۱۳۵۷ یکی از بزرگترین و خسارتبارترین زمین لرزههای یکصد سال
🔻 برگی از خاطرات مرحوم حجتالاسلام عمادی،
🔰همراهی با آیتالله خامنهای در کمک به زلزلهزدگان طبس
🔹حجتالاسلام والمسلمین شیخ حسین عمادی از مبارزین قدیمی، دارفانی را وداع گفت. آن مرحوم که سابقه چندین بار بازداشت، زندان و تبعید در دوره پهلوی را در کارنامه مبارزاتی خود داشت، در امور اجتماعی نیز مشارکت میکرد.
🔹مرحوم عمادی در بخشی از خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، با اشاره به زلزله طبس در سال 57 میگوید: وقتی زلزله طبس پیش آمد، حضرت آیتالله خامنهای و جمعی از دوستان روحانی و غیر روحانی برای کمک به مردم آن سامان شتافتند. بنده هم رفتم و در آنجا به صورت یک تشکیلات که رهبری آن را هم آیتالله خامنهای برعهده داشتند خدمت کردیم و مردم را از زیر آوار بیرون میآوردیم. آنان که کشته شده بودند، دفن میکردیم و مجروحان را جهت معالجه اعزام مینمودیم. در این مدت شمار چشمگیری از فوتشدگان را شخصاً از زیر آوار بیرون کشیدم و تیمّم دادم و قبر حفر کردم و دفن نمودم. به هر صورت فاجعه عظیمی بود.
یاد ایام
سالروز زلزله هولناک طبس ۲۵ شهریور ماه ۱۳۵۷ یکی از بزرگترین و خسارتبارترین زمین لرزههای یکصد سال
📙زلزلهای که پهلوی را لرزاند
▪️«آنتونی پارسونز» سفیر انگلیس در تهران در «غرور و سقوط» مینویسد: در اواسط سپتامبر زلزله شدیدی شهر طبس را در شمال شرقی ایران ویران کرد و این فاجعه فرصتی برای رقابت بین رژیم و مخالفان بهمنظور جلب افکار عمومی و بیعت با مردم فراهم آورد.
▪️حدود بیست هزار نفر در این فاجعه جان باختند و شهر طبس بكلی ویران شد. نیروهای مسلح مسئولیت عمده عملیات نجات مصدومین و حمل و نقل و اسکان زلزله زدگان را بعهده گرفتند. ولی ملاها و طلاب و دانشجویان دانشگاه مشهد و داوطلبان دیگر که از طرف مخالفان بسیج شده بودند نقش فعالی در کمک به زلزله زدگان و تامین مواد غذایی و سایر مایحتاج آنها بازی کردند.
▪️شاه با کمی تاخیر از منطقه بازدید کرد ولی بجای اینکه از مرکز زلزله دیدن و از نزدیک بهوضع مردم مصیبت دیده رسیدگی کند، به توقف در فرودگاه طبس و سرکشی به عملیات نجات اکتفا کرد، شاه در اونیفورم فرمانده نیروهای مسلح ایران با جلال و جبروت و شق و رق راه میرفت و چند تن از ماموران امنیتی و امیران ارتش با سینههای پر از مدال در اطراف او حرکت میکردند، ولی این تظاهر به قدرت برای پوشاندن ناراحتی شاه و چهره بیمارگونه او کافی نبود.
▪️تلویزیون دولتی ایران هم با نمایش فیلم بازدید کوتاه شاه از منطقه زلزله زده که بیشتر جنبه تشریفاتی داشت تلاش گسترده ملاها و دانشجویان را در مناطق زلزله زده بتفصیل پخش کرد و تناقضها را آشکارتر ساخت، یکی از اعضای خانواده من که ناظر این جریان بود گفت این کار از نظر روابط عمومی فاجعهای برای رژیم بشمار میآید.
2.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خوشحال شدن شاه و اشرف از زلزله طبس با پانزده هزار کشته!
هدایت شده از یاد ایام
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت آیتالله خزعلی از تبعید امام خمینی به ترکیه در سال 1343
🗓 25 شهریور 1394؛ درگذشت آیتالله ابوالقاسم خزعلی
🆔 @yade_ayyam
هدایت شده از یاد ایام
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت آیتالله خزعلی از تبعید امام خمینی به ترکیه در سال 1343
🗓 25 شهریور 1394؛ درگذشت آیتالله ابوالقاسم خزعلی
🆔 @yade_ayyam
💢خلع رضاخان از سلطنت به روایت ملکه پهلوی
🔹همانطور که روی کار آمدن رضاخان به کمک انگلیسیها صورت گرفت، خلع او از سلطنت در 25 شهریور 1320 نیزبه دستور آنها بود. ملکه پهلوی همسر رضاخان در این رابطه میگوید: «وزیر دادگستری که گویا از طرف انگلیسی ها ماموریت داشته است، به رضا می گوید بهترین کار این است که دولت عوض شود و ذکاءالملک فروغی کابینه تشکیل دهد. رضا متوجه میشود که این پیشنهاد از طرف انگلیسیهاست. به نصرالله انتظام دستور میدهد فورری فروغی را مطلع کند.
🔹موقعی که انتظام سراغ فروغی میرود ، مشاهده میکند فروغی به حال نزار در بستر بیماری افتاده است و در همان حال با تلفن دارد با انگلیسیها صحبت میکند. تلفنش که تمام می شود به انتظام می گوید همین الساعه داشتم با سفیر انگلستان حرف میزدم کار اعلیحضرت شاه تمام شد. باید برود! انتظام می پرسد کجا برود؟ می گوید تبعید!
🔹فروغی همراه انتظام به کاخ آمد و با رضا ملاقات کرد و قبل از اینکه رضا حرفی بزند فروغی میگوید انگلیسیها قصد اخراج اعلیحضرت را دارند؛ بنابراین خوب است برای حفظ پرستیژ خود اعلیحضرت شاه به نفع فرزندشان از سلطنت کنارهگیری کنند و اینطور نباشد که انگلیسیها اقدام کنند! »
📚 برگرفته از کتاب " دربار به روایت دربار"