eitaa logo
یاد ایام
97 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2هزار ویدیو
153 فایل
💠 نگاهی به حقایق و وقابع عبرت آموز و رویدادهای سیاسی اجتماعی و زندگی مردمان ابن مرز و بوم در یک صد سال اخیر، از زمان قاجار، پهلوی تا عصر حاضر 📢🎥📷 در قالب صوت و فیلم و عکس های گاه کمیاب، جالب و خاطره انگیز
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ ۲۶ مرداد در تقویم خورشیدی: 🔹عین الدوله والی آذربایجان و سپهدار تنکابنی به سعدآباد تبریز رسیدند و از قوای دولت بازدید کردند (1287ش) 🔸مستوفی الممالک وزیران خود را معرفی کرد (1293ش) 🔹محمدرضا پهلوی و ثریا وارد رم شدند. (1332ش) 🔸25 تن از قهرمانان ایران برای شرکت در مسابقات المپیک عازم رُم شدند. (1339ش) 🔹اخذ آراء برای انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی در تهران و شهرستانها آغاز شد (1339ش) 🔹محمد وهاب زاده، مدیرعامل ب.ام.و ایران به اتهام تهیه فاکتورها و اسناد جعلی برای فروش اتومبیل به قیمت گزاف بازداشت شد (1354ش) 🔸مراسم بزرگداشتی در اردکان به مناسبت شهدای شهرهای اصفهان و شیراز در یکی از مساجد برگزار شد.(1357ش) 🔸شهادت شهید علی رمضان ‏پور (1358ش) 🔹شهادت شهید احمد زواره رستم ‏آبادی (1360ش) 🔸ترور "ملاصالح خسروی" روحانی مبارز اهل سنت، توسط عوامل ضدانقلاب (1360ش) 🔹آغاز بازگشت آزادگان سلحشور از بند رژیم بعثی پس از سال‏ها اسارت (1369ش) 🔹شکست "عباس میرزا" نایب ‏السلطنه از قوای روسی در نبرد اصلاندوز (1228ق) 🔸تولد شیخ "محمد غزالی" دانشمند بزرگ مصری (1335ق) 🔸کشته شدن ژنرال "محمد ضیاء الحق" رئیس جمهور پیشین پاکستان (1988م) @yade_ayyam
🗓26مرداد1369-سالگردبازگشت آزادگان سرفراز به میهن اسلامی
⭕️ شکنجه اسرای ایرانی در زندان های رژیم بعث صدام 🔹ساعت پنج و نيم صبح بود. اسرا هر کدام سر در گریبان کار انفرادی خویش بودند ناگهان سوت گوش خراش به صدا درآمد و همه را به وسط اردوگاه فرا خواندند. همه می دانستند که اینگونه سوتها خبر از حادثه ای تازه دارد. همزمان سروان هادی رئیس سیاسی - عقیدتی اردوگاه الانبار با تعدادی چماقدار وارد شد. 🔸هر کس که در هر کجا قرار دارد باید سرِ پا بایستد به صورت خبردار تا او اجازه استراحت دهد. به هر حال میز و صندلی را حاضر و سروان هادی با یک بغل پرونده پشت میز سخنرانی قرار گرفت. و او کلام خود را با گفتاری از امام علی(ع) بدین سان شروع کرد. قال علی کرم الله وجهه: «خیر الکلام ما قل و دل » و بدین مضمون ادامه داد: من دلم به حال شما می سوزد.... ▪️....شما باید الان پشت میزهای مدرسه باشید، تشکیل خانواده داده در کنار زن و فرزندان خویش زندگی کنید. شما الآن مهمان ما هستید و رئیس جمهور ما دستور داده که ما از شما پذیرایی کنیم و.... در نهایت سخن را بدین جا کشاند و گفت: همه بدبختی های شما زیر سر خمینی است که شما را به کوره های جنگ فرستاده و به این روز سیاه نشانده. ▫️با ذکر نام مبارک حضرت امام (قدس سره) يك باره فریاد صلوات فضای پر اختناق اردوگاه را درنوردید و محیطهای اطراف را عطرآگین ساخت و جان تازه ای به عاشقان روح الله بخشید و صدامیان را دچار سراسیمگی و آشفتگی ساخت. 🔺سروان تجاهل کرده و گفتي من که نام پیامبر را نبردم چرا صلوات فرستادید. مترجم گفت: شما نام رهبرشان را به زبان آوردید. با شنیدن این سخن دود از کله پوکش برخاست چهره به ظاهر مهربانانه اش را درهم کشید و با سخنان تند و توهین آمیز آنچه که خود و اربابانش بدان سزاوار بود نثار بچه ها کرد و گفت: من آمده بودم که شما را از این فشارها و سختگیریها نجات بدهم و فضای آرام به وجود آورم تا شما راحت باشید اما معلوم می شود که شما لیاقت ندارید. پرونده اش را جمع کرد و برای همیشه از اردوگاه خارج شد. 🔹اما بعد طولی نکشید که دوباره صدای وحشتناک سوت به گوشمان خورد و همگی به داخل اتاقها فراخوانده شدند نگهبانان با عجله دربها را بسته و با خشم و غضب فوق العاده منتظر فرمان بودند. هنوز ظهر نشده بود که درب اتاق ١٤ باز شد ٥ نفر از ٥٠ نفر داخل اتاق به بیرون فراخوانده شدند از جمله کسانی که نامشان برده شد من بودم که به عنوان سردمداران حرکت شورشی و رهبران مؤثر در افکار عمومی اسرا می شناختند! 🔸نخست ما را داخل زباله دان بزرگی که کنار ارودگاه بود و پر از انواع نجاسات و کثافت قرار داده و درب آن را بستند. انبوهی از پشه ها و مگسها به جانمان افتادند که لحظات سخت و طاقت فرسایی را پشت سر گذراندیم. بعد از این پذیرایی مقدماتی که ساعت حدوداً نیم بعد از ظهر را نشان می داد ما را به قسمت محل شکنجه هدایت کردند شکنجه گاه داخل حمام و توالتهای مخصوص افسران اسیر ایرانی بود. ▫️به ما دستور نظافت و شستشوی آن قسمت را دادند و ما خوشحال از اینکه اینها به همین مقدار جریمه اکتفا کرده و پس از این دست از سرمان برخواهند داشت غافل از اینکه این هنوز ابتدای قصه است.... 🔺ما را داخل حمام زندانی کردند. هوا بسیار گرم بود، عقربه های ساعت به کندی پیش می رفت، نگرانی و اضطراب از سرنوشت نامعلوم فضای تنگ را تنگ تر ساخته بود، فشار گرسنگی و تشنگی نیز شرایط را هر لحظه سخت تر می کرد که ناگهان متوجه شدیم که عده ای تازه نفس از سربازان عراقی را بدانجا آورده اند.... 🔺گروه ویژه پذیرایی که برای آنان نیز نوعی تشویقی و تفریح بود به جان بی رمق اسرای کت بسته افتادند، با هر سیلی که بر رخ گرد و غبار گرفته آنان می نواختند؛ قهقهه های مستانه سرداده و جنگ روانی خویش را تشدید می نمودند و با آوردن تعدادی دیگر از سایر اتاقها ١٨ نفر شدیم که فضای تنگ را تنگ تر کرده و گرمای هوا را شدیدتر. با پاهای برهنه و بدنهای کتک خورده منتظر حادثه ای جدید بودیم که ناگهان.... ▪️....كه ناگهان یسین (یاسین) که به عمروعاص اردوگاه معروف بود با دو شیشه مهتابی وارد حمام شد و آنها را پرتاب کرد به سقف حمام، در نتیجه شیشه ها خرد گشته و زیر دست و پای برهنه بچه ها قرار گرفت و از آن طرف نیز سربازانی که از بیرون آورده بودند در ضرب و شتم مسابقه گذاشته و هر کس اسیری را زیر ضربات مشت و لگد خویش گرفت با این وجود هنوز عطش آنان فروکش نکرده بعد از طی این مراحل چوب و فلک رسید، تا عقده های بجا مانده از صحنه عملیات و پیروزی رزمندگان در جبهه ها را خالی نمایند. لذا بچه ها می بایست از روی شیشه های خرد شده می گذشتند و به دار فلک بسته می شدند.... 🌴به جرأت مى توان گفت كه تنها داروى آرامبخش ما، همان ذكر، دعا و توسل به ائمه معصومين بود.... -(راوى: رزمنده ى آزاده طلبه سید حسن میر سيد) @yade_ayyam
! 🔹العماره اولین زندان ما در خاک عراق بود. ٣ روز در گرمترین روزهای سال ١٣٦٧. چهارم تیرماه بود که به زندان العماره معرفی شدیم. ٣ روز بی آب و غذا. تشنگی و گرمای ٥٠ درجه ای باعث فوت ٤٠ نفر از اسرا شد. اونوقتا فکر نمى كردم که زنده موندنم یه معجزه باشه اما الان مطمئنم که معجزه بود. 🔸بعد از اين ٣ روز مرگ آور با اتوبوسهای کولردار!! به طرف بازداشتگاه های بغداد به راه افتادیم. اتوبوسها در گرمای سوزان تیرماه جنوب، بهشتهای کوچکی بودند که ما رو از جهنم بیرون بردن. روی صندلی اتوبوس جاگیر شدیم نگهبان آب آورد!! ٣ روز گرسنگی، تشنگی، خستگی و گرمای شدید باعث شد روی صندلی اتوبوس به خواب عمیقی فرو برم. نمى دونم چند ساعت گذشت، شاید ٦ ساعت اونقدر خوابیدم که وقتی بیدار شدم نمى دونستم کجام! ▫️با صدای فریاد نگهبان بیدار شدم به بیرون از اتوبوس نگاهی انداختم هوا تاریک بود. از جا بلند شدم و به طرف در اتوبوس رفتم دم در اتوبوس تعداد زیادی از عراقیها رو دیدم که به خط ایستادن مثله سربازایی که برای خوشامدگویی به یه مقام حکومتی سان مى بينن! به این فکر مى كردم که چون از زندان العماره جون سالم به در بردیم سربازا دارن بهمون احترام می زارن!! ١٥ساله بودم و این حداکثر توان من در تجزیه و تحلیل اوضاع بود!! ناگهان.... ▪️....ناگهان از در اتوبوس به بیرون پرت شدم. رشته افکارم پاره شد. معجزه ... ! اتوبوس ... ! کولر ... ! بهشت ...! به سختی نفس مى كشيدم. نمى دونم چرا تنگی نفس گرفته بودم احساس می كردم بدنم سنگین شده. با زحمت زیاد کف حیاط در کنار هم اسارتیها نشستم. آهسته دستمو به طرف گردن بردم ورم کرده بود جای خط مورب ورم دور گردنمو با دست لمس کردم. جای ضربه کابل بود. بعدها فهمیدم سربازا برای استقبال از ما سان ندیده بودن و در حقیقت با کابل و شلاق به خیال خودشون از ما ضرب شصت گرفتن. 🔺چیزی که برای من عجیب بود عصبانیت در حین شلاق زدن بود. خب آخه برادر دینی من!! چرا عصبانیت؟! جنگ راه انداختین ما هم اومدیم از کشورمون دفاع کنیم، حالا از شانس بد ما اسیر شما شدیم. ظاهراً انتظار داشتن کشورو بگیرن ما هم براشون هورا بکشیم!! ٢٧ سال از اون موقع مى گذره اما هنوز رد شلاقها رو روی تنم احساس می كنم. _(راوى: آزاده سرافراز دکتر رامین رادمهر) @yade_ayyam
12.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗓26مرداد1369-سالگردبازگشت آزادگان سرفراز به میهن اسلامی 🎥 فیلم | دیدار نمایشی صدام، دیکتاتور عراق با اسیران نوجوان ایرانی @yade_ayyam
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏🗓26مرداد1369-سالروز بازگشت آزادگان سرفراز به میهن 🎥 فیلم لو رفته از شکنجه اسرای ایرانی در بند رژیم سفاک بعث عراق @yade_ayyam
12.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗓26مرداد1369-سالگردبازگشت آزادگان سرفراز به میهن 🎥 فیلم - خاطره طنز یکی از رزمندگان که در عملیات کربلای چهار به اسارت درآمد @yade_ayyam
🗓 مرداد ۱۳۶۶ - ۶ذيحجّه سال ۱۴۰۷ قمري - کشتار خونین حجاج در مکه به دست ال سعود شواهد حاکی از آن داشت که سازمان منافقین در قتل‌عام حجاج ایرانی با وهابیون سعودی همکاری داشتند @yade_ayyam
یاد ایام
🗓 مرداد ۱۳۶۶ - ۶ذيحجّه سال ۱۴۰۷ قمري - کشتار خونین حجاج در مکه به دست ال سعود شواهد حاکی از آن داش
حسین_فخری_نوحه_بمناسبت_کشتار_خونین.mp3
9.49M
📢 صوت| نوحه به مناسبت کشتار خونین حجاج در مکه به دست ال سعود- ۶ذيحجّه سال ۱۴۰۷ قمري- مرداد ۱۳۶۶ ▫️باصدای (مداح رزمندگان-دوران دفاع مقدس)- سال١٣٦٦ 🆔 @yade_ayyam
💠 تبادل 👇👇👇
هدایت شده از پایداری
🌷🌷یاد کنیم از بزرگمردان عرصه شهادت که با شهادت هر کدام فتحی بزرگ تضمین شد : 1. شهید اسماعیل حیدری 2.شهید حسن شاطری 3.شهید عبدالله اسکندری 4.شهید جبار دریساوی 5.شهید محمد جمالی 6.شهید سید حمید طباطبائی مهر 7. شهید امیر رضا علیزاده 8.شهید دادلله شیبانی 9.شهید عباس عبدالله 10 . شهید عالی مقام حسین همدانی 11. شهید محمد علی مرادخانی 12 . شهید حمید مختار بند 13. شهید فرشاد حسونی زاده 14 . شهید کجباف 15 . شهید هیلسایی 16 . شهید بادپا 17 .شهیدی که عاشقش بودم ، فاتح دلها 18.شهید توسلی و ..... 🌈 🆔 @shahid_qasem_soleimani ✅ کانال "شهید حاج قاسم سلیمانی"
هدایت شده از پایداری
📷 حاج قاسم سلیمانی و شهید مدافع حرم، شهید محمد جمالی 🌈 اولین شهید استان کرمان - از همرزمان حاج قاسم در لشکر 41 ثارالله(ع)- دوران 🌷شهید محمد جمالی فرزند حسین در روستای پاقلعه شهربابک در تاریخ 10/10/42 در خانواده ای کشاورز پا به دنیا گذاشت. در سن دو سالگی پدر را از دست داد. دوران ابتدایی را در روستای زادگاهش گذراند و دوران راهنمایی و دو سال ابتدا دوران دبیرستان را با مهاجرت خانواده به شهرستان رفسنجان در این شهر سپری کرد. جنگ تحمیلی و احساس وظیفه و ادای دین وی را از کلاس درس و مدرسه به جبهه های دفاع مقدس کشاند و تا پایان جنگ در جبهه های جنگ حضور فعال داشت 💠 با حضور در جبهه دفاع از حرم آل ا... (ع) و حریم امنیت کشور و رسیدن به لقاء ا...، التیامی در تمامی زخم های جسمی و روحیش بوجود آمد. شهید «محمد جمالی» سرانجام در تاریخ 12 آبان 1392 در شهر دمشق سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد🌸 🆔 @shahid_qasem_soleimani ✅ کانال "شهید حاج قاسم سلیمانی"