مهترین مقدمات فرج،اصلاح بی حجابی نیست
بلکه #اصلاح_سیاستمداران است
نمی گویم حجاب مهم نیست،
حجاب خیلی #مهم است؛
منتهی نسبت مشکل حجاب در جامعه ما
مثل مشکل ناخن پاست به بیماری قلب.
#اصلاح_سیاستمداران
#استاد_پناهیان
🏴🏴
@yadegar_madar
آدم وقتی که
قصّه تو را شنید
آدم شد...!
باید خودم را
به روضه #حسین🖤 برسانم...
دلم می خواهد ا م بشوم😭...!
#دلتنگی
#ادمم_کن
🏴🏴
@yadegar_madar
‹ یادگاࢪ مادࢪ ›
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ😱😱👻 (قسمت ۵) ◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داد
🛑سرگذشت ارواح در عالم برزخ 😱😱👻👻
(قسمت ۶)
♻️در حالیکه پرونده اعمالم بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم. جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود.😢😢😌
🌸به نشانه ادب،سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و خیره به چشمان زیبایش، حیرت زده زیر لب زمزمه کردم:
فتََبارکَ اللهُ احسُنُ الخالقینَ.😢😳
💥پس آنگاه با صدایی رسا پرسیدم: شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟🤔
در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونست در این راه پرخطر. 😊
❄️گفتم: زهی توفیق... اما به راستی تو کیستی؟ بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام. 😢
🌷با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی.😌
من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. نامم نیک و هادی و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم.😌
🔵آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار.☺️
🌹گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. مگر آنکه...😢
⚡️رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟😢😭
گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟🙄🤔
💥 گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی...😥
🔥اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت. آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگر نه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود. 😰
〽️گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد در کنارت بماند.😥
گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد. آن بوی متعفن تمام فضا را پر کرد و باعث قطع گفتگوهایمان شد. در این لحظه هیکل زشت و کریهی در قبر ظاهر شد....😰😱😱
✍ ادامه دارد..👌👌
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
‹ یادگاࢪ مادࢪ ›
🛑سرگذشت ارواح در عالم برزخ 😱😱👻👻 (قسمت ۶) ♻️در حالیکه پرونده اعمالم بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سر
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ😱😱👻👻
(قسمت ۷)
♨️از ترس خودم را به نیک رساندم و محکم او را در برگرفتم.😱😩
ناگهان گناه دست کثیف و متعفنش را بر گردنم آویخت و قهقهه زنان فریاد بر آورد: خوشحالم دوست من، خوشحالم و... و باز همان قهقهه مستانه اش را سرداد. 😈👿👹👹
🔰ترس و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفت. زبانم به لکنت افتاد و طپش قلبم شدت یافت و دیگر هیچ نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم، سرم بر زانوی نیک بود. 😭😱
💠اما با دیدن چهره خون آلود نیک غم عالم در دلم نشست. گمان کردم که آن هیکل متعفن یعنی گناه بر او فائق آمده و پیروز گشته. اما نیک که دانست چه در قلبم می گذرد، صورت بر صورتم نهاد و آهسته گفت: غم مخور، بالاخره توانستم پس از یک درگیری و کشمکش پرونده اش را بدهم و او را برای مدتی از تو دور سازم. 😢😌
♦️برخواستم و در حالی که اشک در چشمانم حلقه زده بود، دست بر گردن نیک انداختم و گفتم: من دوست دارم تو همیشه در کنارم باشی. 😢
از آن شخص بد هیکل زشت رو بیزارم و ترسان. راستی که تنهایی به مراتب از بودن در کنار او، برایم لذت بخش تر است. 😢
چرا که وقتی گناه، در کنارم قرار می گیرد، وحشتی بزرگ به من دست می دهد.😱
🔶نیک با حالتی خاص گفت: البته او هم حق دارد که در کنار تو باشد، زیرا این چیزی است که خودت خواسته ای. 😔
با تعجب گفتم: من؟!😳
من هرگز خواهان او نبودم.😏
گفت: به هر حال هر چه باشد اعمال خلاف و گناه تو او را به این شکل درآورده است، و به ناچار بار دیگر او را در کنار خویش خواهی دید.😢😒
🔘از این گفته نیک خجل زده شدم و سخت مضطرب، و در حالیکه صدایم به شدت می لرزید، پرسیدم: کی؟ کجا؟😱😱😱
گفت: شاید در مسیر راهی که در پیش داریم....👌
💠گفتم: کدام راه؟ کدام مسیر؟ گفت: به واسطه بشارتی که نکیر و منکر به تو دادند، جایگاه تو منطقه ای است در وادی السلام، و تو باید هر چه زودتر خودت را آماده سفر به آن مکان مقدس کنی.😱😱😢
💥گفتم: وادی السلام کجاست؟ گفت: مکانی است که هر مومنی را آرزوی رسیدن به آنجاست و بناچار بایستی از بیابان برهوت نیز بگذری، تا در مسیر راه از هر ناپاکی و آلودگی پاک گردی،😱😢
🔴 و البته به واسطه رنج و مشقتی که خواهی برد، گناهانت ذوب خواهد شد. آنگاه با سلامت به مقصد خواهی رسید.👍👌
🍃گفتم: برهوت چگونه جایی است؟ 😢😱
گفت: کافران و ظالمان در آن جای گرفته و عذاب برزخی می شوند.👌
آنگاه از من خواست که خود را برای آغاز این سفر پر مشقت آماده سازم.😱
✍ادامه دارد...👌👌
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترامپ قرار بود ۵۲ تا از مراکز فرهنگی مارو بزنه
ولی حالا خودش که فارسی توئیت میزنه به کنار ، سلبریتشونم فارسی مسخرش میکنه !
این است قدرت فرهنگ ایران ؛)
#انتقام_سخت
🏴 @yadegar_madar
بسم رب المهدی
السلام علیک یا صاحب الزمان 🤚😊
السلام علیک یا خلیفه الرحمان
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه