eitaa logo
یادحُسین علیه السلام💙یادخدا
179 دنبال‌کننده
19هزار عکس
5.1هزار ویدیو
53 فایل
🔴حُسین (ع) کسی را از کشتی اش پیاده نمی کند مگر اینکه خودمان پیاده شویم! https://eitaa.com/yadehossein خادم الحُسین گمنام
مشاهده در ایتا
دانلود
برای نفسی تازه به هوا ی کربلا محتاجم ....
 💞محبت و علاقه زینب (س) از همان دوران كودكى ، به امام حسین (ع) به قدرى سرشار بود، كه نمى توان آن را وصف كرد. او همواره مى خواست در كنار برادرش حسین (ع) باشد و رخسار زیباى حسین (ع) را بنگرد، با او انس و الفت داشته باشد. این محبت عجیب و سرشار از مهر و خلوص ، موجب تعجب حضرت زهرا (س) شد، راز آن را نمى دانست ، تا آنكه روزى این موضوع را با پدرش در میان گذاشت و پرسید: (( پدرجان ! از محبتى كه میان زینب (س) و حسین (ع) است ، شگفت زده شده ام ، به طورى كه زینب (س) لحظه اى بدون دیدار حسین (ع) قرار ندارد، اگر ساعتى بوى حسین (ع) را استشمام نكند جانش به لب مى رسد. )) پیامبر (ص) با شنیدن این سخن ، دگرگون شد و اشك از چشمانش ‍ سرازیر گشت و آهى از سینه پرسوزش بر كشید و خطاب به دخترش زهرا(س) فرمود: اى نور چشمم ! این دختر همراه حسین (ع) به كربلا مى رود، در رنجها و سختیهاى مصایب حسین (ع) شریك خواهد بود.
🔴سئوال و جواب برادر وخواهر روزى جناب زینب (س) از برادر بزرگوار خود امام حسین (ع) چند مطلب پرسید كه در ذیل مى خوانید: حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما بزرگتر است یا مصیبت حضرت آدم ؟ حضرت امام حسین : اى خواهرم ! آدم بعد از فراق حضرت حوا به وصال رسید اما من بعد از فراق به شهادت مى رسم . حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما نسبت به مصیبت حضرت ابراهیم خلیل در مقام مقایسه چگونه است ؟ حضرت امام حسین : اى خواهرم ! آتش به روى حضرت ابراهیم گلستان شد، اما آتش جنگ من سوزان گردد. حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما بزرگتر است یا مصیبت حضرت زكریا؟ حضرت امام حسین : اى خواهرم ! زكریا را دفن كردند، اما بدن مرا زیر سم اسبان قرار مى دهند. حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما در مقام مقایسه با مصیبت حضرت یحیى چگونه است ؟ حضرت امام حسین : اى خواهرم ! اگر چه سر یحیى را از طریق ظلم و ستم بریدند اما بستگانش را اسیر نكردند، ولى اهل و عیالم را بعد از شهادتم اسیر خواهند كرد. حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما نسبت به ایوب چگونه است ؟ حضرت امام حسین : اى خواهرم ! زخمهاى ایوب مرهم پذیر شد و خوب گردید، امام زخمهاى من خوب نخواهد شد.
زینب (سلام الله علیها): 👌من از حسین 💚جدا نمی شوم.
👌خواهر و برادر بی نظیر عشق خواهر و برادرانه ی حضرت زینب(س) و امام حسین(ع) ستودنی ست... ....
👌شجاعتی نظیر حسین (ع) شجاعت حسین (ع) در خواهرش زینب (س) هم بود؛ یا زینب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت ، كمى از حسین (ع) ندارد قوت قلبش به بركت اتصالش به مبداء تعالى راستى محیرالعقول است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠استاد پناهیان: از #شهدا_مدد_بگیرید !! مدد گرفتن از شهدا رسمِ دست به خاک قبر شهدا بگذاریم بگیم #حسین!❤️ به حق این شهدای خودت به ما نگاه کن واسطه قرار بدیم شهدا رو .. #شهدارایادکنیم_باذکرصلوات🌸
🌹ماجرای جالب دیدار با 🍃🌺 شهید سید مجتبی علمدار بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و عملیات لشکر ۲۵ کربلا در ساری مشغول خدمت شد. او مداح اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود. چندین سال پس از جنگ یعنی در سال ۱۳۷۵ بر اثر جراحت‌های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. دوستان و همرزمان شهید خاطره‌‌های بسیاری را در رابطه با او در “علمدار” نقل کرده‌‌اند. تواضع و فروتنی، ایمان و اخلاص، التزام عملی به مراقبات و روحیه جهاد و مبارزه از سید مجتبی علمدار شخصیت بی نظیری ساخت که حتی علما او را صاحب امتیازات خاصی می‌دانستند. “حمید فضل‌الله نژاد” از دوستان شهید در همین رابطه خاطره‌ای از دیدار همرزم شهیدش با علامه حسن زاده آملی چنین روایت می‌کند: ♦️سید مجتبی علمدار علاقه ویژه‌ای به روحانیت داشت. می‌گفت:”سکان کشتی مبارزه، در این نظام اسلامی به دست روحانیت است.” روحانیت را قطب تاثیرگذار جامعه می‌دانست. سید در مراسمی که برگزار می‌شد از روحانیون استفاده می‌کرد. یکبار سید مجتبی بچه‌های هیأت بنی فاطمه(ع) را به روستای ایرا، در اطراف شهر آمل، برد. هدف زیارت و دیدار با علامه حسن زاده آملی بود. یکی یکی بچه‌ها را فرستاد داخل اتاق. خودش همان پایین مجلس در کنار درب ورودی نشست. حضرت علامه در بالای مجلس نشسته بودند. علامه قبل از شروع صحبت نیم خیز شد و درب اتاق را نگاه کرد. بعد اشاره کرد که سید جلو برود و نزد ایشان بنشیند. سید هم رفت و در کنار علامه نشست. علامه روی شانه او زد و چیزی گفت. از دور دیدم سید سرش را به حالت ادب پایین گرفته. بعد از اتمام دیدار، به سید گفتم: “علامه به شما چی گفت؟” سید جواب درستی نداد. هرچه اصرار کردم پاسخی نشنیدم. این اخلاق سید بود. همیشه کمتر از خودش حرف می‌زد. از نفری که جلوتر نشسته بود ماجرا را پرسیدم. گفت:وقتی علامه روی دوش سید زد به او گفت: ” بنده در چهره شما نوری می‌بینم. بیشتر مواظب خودتان باشید.” آن شب همه ما برگشتیم و وقتی سوار شده و حرکت کردیم سید دوباره به حضور علامه رسید.🌺🍃 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124
1_15785664.mp3
1.61M
🎤پادکست صوتی شهید علمدار چرا به مقام نور رسید؟ #شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷 #جانباز_شهید 🌹🍃🌹🍃 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124