eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
82 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#شهیدمحمد_عبدی🕊🌷 💔سالروز شهادت💔
می‌گفت: اگر ادعای ی حضرت زهرا(س) 🥀رو دارم ، باید از ناحیه سینه یا 😭 شهید بشم ، اگه یکی از این دو نشونه رو نداشتم .بدونید 😔 نیستم ، یه مرده‌ام مثل همه مرده های دیگه؛ فقط ادای شیعه ها رو در میارم همین..😞 . این اواخر ، دست به دامن 😓 شدی ؛که برای شهادتت🥀 دعا کند و او گفت : دعا میکنم که شهید نشی ، تو باید بمونی و بچه های مردم و سر و سامان بدی. . ولی تو بی‌تاب و بودی ، تشنه سعادت🕊 ، بی‌تاب ... این حرف ها سرت نمیشد ، آدم ❤️ نمی‌تواند دوری معشوق را تحمل کند و تو عاشق😍 شده بودی ، عاشق 💚 ، بیقرار بودی برای ... . آرزو داشتی مانند پر بکشی🕊 یا از ناحیه سینه😭یا پهلو... . و چه خوب مادر تو را خرید💐 ، شدی شیعه واقعی حضرت مادر همانطور که میخواستی. . بالاخره به معشوقت رسیدی ، راستی مادر را دیدی.😥. اگر دیدی ما را هم برسان بگو که ایم😔 و بیقراریم .😞 . بگو که را کند این حضرت مادر.🥀. نویسنده : . به مناسبت . 💚 تاریخ تولد💚: ۱۳۵۵/۲/۲۷ . 🖤تاریخ شهادت🖤: ۱۳۷۷/۱۱/۱۶ . ❣محل شهادت❣ : سیستان . 🥀محل دفن🥀 : بهشت زهرا تهران @yadeShohada313
🌱🌈🌸 •|... ﷽... • خواب فرمانده لشکر وقتی که عملیات می شد، دیگر خواب و خوراک نداشت از سه بعدازظهر تا سه صبح جلسه می گذاشت همه را یکی یکی صدا می زد و توجیه شان می کرد گاهی بیشتر از نیم ساعت در شبانه روز نمی خوابید😊 حتی بعضی وقت‌ها سه چهار شب اصلاً نمی خوابید روز پنجم عملیات «خیبر» بود که دنبالش می گشتم توی جیپ پیدایش کردم👀 گفتم «کارت دارم » گفت «صبر کن اول نمازمو بخونم☺️ » منتظر شدم نمازش را خواند بعد چراغ قوه🔦 و نقشه را آوردم که به او بگویم وضعیت از چه قرار است چراغ قوه را روشن کردم🔦 و روی نقشه انداختم و گفتم « کارور از اینجا رفته👈، از همین نقطه، بقیه هم » نگاهی بهش انداختم، دیدم سرش در حال پایین آمدن است😐 گفتم « ، حواست با منه؟ گوش می کنی😕؟» به خودش آمد و گفت «آره، آره بگو » ادامه دادم «ببین ، کارور از اینجا » که این دفعه دیدم با سر افتاد روی نقشه و خوابید😐 همان طور که خواب بود، به او گفتم «نه ، الآن خواب از همه چیز برای تو واجب تره بخواب🙂، فردا برات توضیح می دم »😐😂 📷 اطلاعات عکس جبهه غرب، قلاجه ، تابستان ۱۳۶۲ 📑 منبع کتاب برای خدا مخلص بود ، صفحه ۸۱ 📑 راوی:سردار شهید سعید مهتدی🌹 ...💚@yadeShohada313
موقع شهادت پسرم جنازه چند تا از دوستانش را هم با هم آورده بودند.موقع تشیع یکی از همین ها بود،فکر کنم علوی بود که زیر پای دفن شده🍁.این شهید را شبانه دفن کردند.همان کسی که قبر را می کنده می گفت:شب بود.داشتم قبر را می کندم که یک دفعه کلنگ⛏ خورد به دیواره قبر و انگار توی قبر کلی مهتابی💡 روشن کرده بودند.چکمه ها و لباس تنش بود و بدنش سالم و فقط یک پارچه سفید رویش بود✨. چون لباس را بیرون نیاوردیم.فقط مادرم گفت احرامش را بکشید رویش. آن بنده خدا می گفت: یک بوی غلیظ عطر بیرون زد💫.آمدم بیرون،حول شده بودم.به سرعت کمی گچ درست کردم .سوراخ قبر را گرفتم.تا سال قبل هم این بنده خدا زنده بود و خودش ماجرا را تعریف می کرد.😢🌹 راوی:خواهر بزرگوار شهید 🥀🕊 https://eitaa.com/yadeShohada313 🕊