تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🌹قسمت بیست ویکم #کرامات_و_معجزات_شهدا 🚌با اتوبوس میرفتیم مشهد اما من فقط بغض و سکوت بودم. بالاخر
🌹قسمت بیست ودوم
#کرامات_و_معجزات_شهدا
🍃❤️اون چندروز منو زینب همش میرفتیم حرم. فقط یه بار زینب بازار رفت برای خرید زغفران و انگشتر، اما من نرفتم.
👌اون چندروز مشهدمون سریع گذشت، وقتی برگشتیم رفتم اسممو کلاس رزمی کاراته ثبت نام کردم.
😔نماز خوندن شده بود غمم، واقعا بلد نبودم نماز بخونم. دستام تو هم قلاب کرده بودم
💔خدایا من باید چیکارکنم تا نماز بخونم؟ خودت کمکم کن...
🌟تو همون حالت گریه، خوابم برد. خواب دیدم تو شلمچه ام یه جمع از برادران بسیجی اونجا بودن؛ یه آقای بهم نزدیک شد و گفت : سلام خواهرم تو حسینیه نماز جماعت هست شما هم بیا.
-آخه من نماز خوندن بلد نیستم
+شما بیا یاد میگیری
-ببخشید حاج آقا شما کی هستی؟
❤️+من محمد ابراهیم همتم
به سمت حسینیه رفتیم حاج ابراهیم ایستاد، ذکرای نماز بلند گفت منم میخوندم.
😭تو خواب نماز خوندن یاد گرفتم، بعداز اتمام نماز #حاج_ابراهیم رو به سمتم کرد و گفت :
🌹خانم معروفی من برادرتم، همیشه تا زمانی که #چادر_مادرم_سرته من برادرتم. هرجا کم آوردی بهم متوسل شو صدام کن حتما جوابتو میدم...
😭😭یهو از خواب پریدم. اذان صبح بود، رفتم وضو گرفتم قامت بستم برای نماز صبح.
بدون هیچ کم و کاستی تمام ذکرها یادم بود بدین ترتیب نماز خوندن توسط #حاج_ابراهیم_همت یاد گرفتم.
🍃چندماهی از ماجرای نماز میگذشت احساس میکردم چشمم تار میبینه از یه دکتر چشم وقت گرفتم فردا نوبت دکترمه...
#ادامه_دارد...
✅تمام اسامی بجز #حنانه و #شهیدهمت مستعار میباشد و تمام روایت #واقعی هست
تَوَسُّلبِه امامزَمٰانوَشهدا🇵🇸
🌹قسمت بیست وچهار #کرامات_و_معجزات_شهدا وسطای مسابقه امتیازها طوری بود که من برنده مسابقه بودم اومد
🌹قسمت بیست وپنج
#کرامات_و_معجزات_شهدا
من منتظر رفتن به شلمچه بودم، اونجا محجبه شدم اونجا #حاج_ابراهیم بهم نماز یاد داد.
😭با هق هق گفتم : کجایی داداش کجایی؟ خواهرت بهت احتیاج داره
یهو صدای حاج ابراهیم شنیدم گفت : غصه چی رو میخوری؟ نترس خواهرمن
سرمو به عقب برگردوندم واقعا خود حاجی بود اومدم بلند بشم برم سمتش
بی هوش شدم.
👌وقتی به هوش اومدم فقط مسئول کاروان کنارم بود
مسئول خواهران : حنانه جان خوبی؟
-نه
+دکتر اینجا گفت بخاطر چشمت باید بریم اهواز بیمارستان یه ذره که بهتر شدی بگو اطلاع بدم با ماشین بیان دنبالمون
💔من فقط گریه میکردم. بعد از نیم ساعت با همون خانم و دوتا آقا منو بردن یه بیمارستان تو اهواز که مخصوص چشم بود.
دکترا چندین بار چشمم معاینه کردند
بعد از ۵-۶ ساعت گفتن چشمش صحیح و سالمه.
🍃توراه گریه میکردم منو ببرید شلمچه
بالاخره دلشون سوخت رفتیم شلمچه با گریه و زاری صدا میزدم : کجایی فرمانده کجایی حاج ابراهیم همت
🔸دوباره بی هوش شدم، خبر شفا گرفتنم از حاج ابراهیم همت مثل بمب ترکید
👌حنانه حاج ابراهیم همت را دیده بود
🌹اصلا فکر کنم بازگشت من از راه پرگناه بزرگترین #معجزه_شهداست، شهید زنده است که منو از خواب غفلت بلندم میکنه.
سفرمون تموم شد اما با خودم عهد کردم برگشتم تهران حتما درمورد حاجی تحقیق کنم...
#ادامه_دارد...
#حنانه
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#خــودسازی_به_سبک_شهیدهمت
میگفت بعد از نماز وقتی سرتون رو به سجده میگذارید و بدنتون آروم میشه✨.اونجا با خودتون خلوت کنید.چون بهترین وقت همون موقعست که چیزی حواستون رو پرت نمیکنه👌.یه مرور داشته باشید روی همه کارهایی که از صبح تا شب کردید.ببینید کارهاتون برای رضای خدا بوده یا نه.😇☝️
خیلیها این توصیه #حاج_ابراهیم را شنیده بودند.عمل کرده و نتیجهاش را هم دیده بودند.🌹
#شهیدمحمدابراهیمهمت
#فرمانده_دلهــا
@yadeshohada313
#خــودسازی_بهسبڪ_شهیدهمت
میگفت بعد از نماز وقتی سرتون رو به سجده میگذارید و بدنتون آروم مےشه.اونجا با خودتون خلوت کنید🙂.چون بهترین وقت همون موقعست که چیزی حواستون رو پرت نمیکنه.یه مرور داشته باشید روی همه کارهایی که از صبح تا شب کردید.ببینید کارهاتون برای رضای خدا☝️ بوده یا نه.
خیلیها این توصیه #حاج_ابراهیم را شنیده بودند.عمل کرده و نتیجهاش را هم دیده بودند.☺️❤️
#از_شهدا_بیاموزیم🕊
...💚@yadeShohada313
از همون اولم نظر کردهی حضرت زهرا بودی😔 همون موقعی که مامانت با اون حال خرابش کنار ضریح دردونه ی حضرت زهرا اشک میریخت
و التماس میکرد تورو بهشون برگردونه وقتی که به خواب رفت و تو خواب #حضرت_مادرو دید که تورو بهش میده و میگه اینم از #آقا_ابراهیمت
اره #آقا_ابراهیم از همون اولم حضرت مادر اینقدر دوستت داشت😭 و هواتو داشت که مث پسرش رفتی پیش خدا خدا به همرات😔✋
حاج همت سلام مارو به بی بی برسون
دلامون بدجوری آلوده گناه شده😭
ای وای مادرم
نفسی لکِ الفدا
#شهادت_حضرت_مادر
#حاج_ابراهیم
#نظر_کردهی_حضرت_زهراس💔
#فاطمیه 💔
...🏴@yadeShohada313