eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
82 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ﴾﷽﴿ . ...💕 . تازه از سربازی برگشته بود و... حدود ۲۰سالش بود… که اومدن خواستگاریم...💕 هنوز کاری هم پیدا نکرده بود... یادمه مراسم خواستگاری...💕 بابام ازش او پرسید... "درآمدت از کجاست…؟" گفت:"من روی پای خودم هستم و… از هر جا که باشه نونمو در میارم..." حالت مردونه‌ش خیلی به دلم نشست وقتی... میدیدم که چطور با خونوادم... در مورد ازدواج صحبت میکنه... با هم که صحبت میکردیم گفت: "حجاب شما از هر چیزی واسم مهمتره..." واسه عقد که رفتیم...💕 دست خطی نوشت و خواست که امضاش کنم... نوشته بود... . "دلم نمی‌خواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند…❤" . ... . منم امضاش کردم... مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت... این پسر خیلی سخت گیره... ولی من ناراحت نشدم... چون میدونستم که میخواد زندگی کنه...💕 واقعاً هم زندگی باهاش...💕 بهم مزه میداد... تا قبل شروع زندگی مشترک...💕 دانشگاه میرفتم... میخواستم ادامه تحصیل بدم ولی... وقتی که با مهدی ازدواج کردم...💕 بچه دار هم که شدیم... اونقده تو خونه خوش بودم... که دلم نمیخواست جایی برم... تا جایی که همه بهم میگفتن... "تو چی از خونه میخوای… که چسبیدی به کنجش…؟!" جو خونه‌مونو اونقد دوست داشتم... که دلم نمیخواست رهاش کنم... موندن تو اون چاردیواری واسم لذت بخش بود... تا حدی که حتی تصمیم گرفتم... جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن از خونه... بیشتر بمونم تو خونه و... مادر باشم و یه همسر...💕 . (همسر شهید،مهدی قاضی خانی) 💞💞 @yadeshohada313
‌ ﴾﷽﴿ . ...💕 . تازه از سربازی برگشته بود و... حدود ۲۰سالش بود… که اومدن خواستگاریم...💕 هنوز کاری هم پیدا نکرده بود... یادمه مراسم خواستگاری...💕 بابام ازش او پرسید... "درآمدت از کجاست…؟" گفت:"من روی پای خودم هستم و… از هر جا که باشه نونمو در میارم..." حالت مردونه‌ش خیلی به دلم نشست وقتی... میدیدم که چطور با خونوادم... در مورد ازدواج صحبت میکنه... با هم که صحبت میکردیم گفت: "حجاب شما از هر چیزی واسم مهمتره..." واسه عقد که رفتیم...💕 دست خطی نوشت و خواست که امضاش کنم... نوشته بود... . "دلم نمی‌خواهد یک تار موی شما را نامحرمی ببیند…❤" . ... . منم امضاش کردم... مادرم از این موضوع ناراحت شد و گفت... این پسر خیلی سخت گیره... ولی من ناراحت نشدم... چون میدونستم که میخواد زندگی کنه...💕 واقعاً هم زندگی باهاش...💕 بهم مزه میداد... تا قبل شروع زندگی مشترک...💕 دانشگاه میرفتم... میخواستم ادامه تحصیل بدم ولی... وقتی که با مهدی ازدواج کردم...💕 بچه دار هم که شدیم... اونقده تو خونه خوش بودم... که دلم نمیخواست جایی برم... تا جایی که همه بهم میگفتن... "تو چی از خونه میخوای… که چسبیدی به کنجش…؟!" جو خونه‌مونو اونقد دوست داشتم... که دلم نمیخواست رهاش کنم... موندن تو اون چاردیواری واسم لذت بخش بود... تا حدی که حتی تصمیم گرفتم... جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن از خونه... بیشتر بمونم تو خونه و... مادر باشم و یه همسر...💕 . (همسر شهید،مهدی قاضی خانی) 💞💞 @yadeshohada313