eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
82 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹✨👇🏼👇🏼 🕊علی اکبر فرزند آخر خانواده در خاطره ای از می گوید: سال 84 مادر زمین خورد و پایش شکست مجبور شدند او را به اتاق عمل ببرند که زیر عمل سکته مغزی کرد. او را از اتاق عمل که بیرون آوردند، عزیز فوت کرد. 45 دقیقه رویش را پوشاندند 😔و حاج علی شهادتین را زیر گوشش خواند و دیدیم جان از بدن عزیز رفت. آمدند که ایشان را به سردخانه ببرند گفتم اگر هزینه اش را بدهیم می توانیم یک شب مادر را نگه داریم؟ قبول کردند. پزشکش هم که جراح مغز متبحری بود گفت مادر فوت کرده است. به فامیل خبر دادیم که بیایند مادر را ببینند. به سه شهید مخصوصا آقا مصطفی توسل پیدا کردم و گفتم ما هنوز به عزیز احتیاج داریم، خدا شاهد است به اتاق برگشتم مادری که 45 دقیقه مرده بود و رویش پارچه کشیده بودند دست برادرم را گرفت. 😊 دکترها آمدند و دستگاه هایی که یک ساعت پیش کنده بودند را وصل کردند. حال مادر که کمی بهتر شد دکتر به او گفت من 70 سال است همه چیز دیده ام تو آنطرف چه دیدی؟ مادر تعریف کرد آنطرف بیابانی بود. رسیدم به منطقه ای که خانه های خرابه ای مشابه خانه های قدیمی قم داشت. در باغی باز شد مصطفی و مرتضی و محمد آمدند من را داخل باغ بردند همه آدم هایی که در باغ بودند سرشان نور بود و صورتشان را نمی دیدم. به مادر گفتند شما باید بروی ما هوای تو را داریم و به وقتش سراغت می آییم.😍 وی می گوید: اگر قرار باشد خصوصیتی از سه برادر شهیدم را بردارم از محمد عاطفه اش را، از مصطفی ایمانش را و از مرتضی سوادش را بر می دارم، از خصوصیات بارز محمد این بود که خیلی باغیرت و عاطفی بود. هر وقت از پادگان می آمد برایم شکلاتی چیزی می آورد. کوچکترین فرزند خانواده پالیزوانی درخصوص و کاری که امروز آن ها انجام می دهند معتقد است: این شهدا همان شهدای هستند که امروز به سن شهادت رسیدند. اینها ریشه همان خانواده های هست✨ 🌷 @yadeShohada313
مادر است دیگر، ⇜یڪ شهیـ🌷ـــد ⇜یڪ ⇜یڪ جانباز ⇜یڪ فرزند دیگر هم ڪہ در است...😔 بشڪنے اے اگر ننویسی بر دل💔 خانواده شهدای چه میگذرد... @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
بِسمِ ربّ الشّهدا🕊🥀 سلام علیکم🤚 👈🏼دوستان هرکی دوست داشت یک #دلنوشته برای #شهید موردعلاقه اش بنویس
به نام ، بنام مدافعان حرم🕊✋🏼 سرم فدای امامِ مدافعان حرم💔 اگر که قسمت من نیست تاحرم بروم🕊 بخوان مرا تو غلامِ مدافعان حرم✌️🕊 من و تو ایم که از روزگار بیزاریم😔 جهان خوش است به کام مدافعان حرم😍💔 میان کل جهان در مقابل زبانزد است قیام مدافعان حرم✌️🏻🕊 فدای غیرت و مردانگی این مردان😭✋🏼 فدای لطف و مرام مدافعان حرم🕊 خودحسین و ابالفضل باده میریزند🍃🌸 به نام خویش به جام ☝️🏼 غزل سروده ام اینبار پیشکش باشد😊 سلامتی تمام 🌹✋🏼
سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد، توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂 🌹 @yadeShohada313
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده عزاداری در خرابه‌ شام و جوار حرم حضرت رقیه (سلام الله) @yadeShohada313
Karimi-Shab4MoharramAlhadi1391[04].mp3
5.02M
ستر ناموس نبوت چون #حجاب #زینب است آی زینب یا زینب... یا حسین یا حسین... 🎙حاج محمود کریمی 💐 تقدیم به #مدافعان_حرم و شهدای عزیز #مدافع_حرم #زمینه_سازان_ظهور 🎉میلاد با سعادت #حضرت_زینب (س) مبارکباد #اللهم_ارزقنا_شهادت🕊 @yadeShohada313
4_5798622366938433266.mp3
6.24M
🕊یه مادری زل زده باز به قاب عکس پسرش 🏴 و ویژه شهادت سردار رشید اسلام @yadeShohada313
عاشق ❤️که باشی ، از همه چیز میگذری. مثل مجیدباقری که دانشجوی پزشکی بود اما همه چیز را رها کرد و پای انقلاب🌸 و دفاع مقدس 🌺ماند. . خدمت کرد، صادقانه ، عاشقانه و خالصانه.. . دیدار امام خمینی را فدای شناسایی محل عملیات والفجر کرد، راهی شدند.سوره فجر🌹 را حفظ می کرد. يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى‌ رَبِّكِ‌ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي‌ وَ ادْخُلِي جَنَّتِي. . ذکر لبش📿 شده بود.‌‌.‌به رفیقش گفت می شود انسان به چنین مرتبه ای برسد؟ شاید خودش هم نمی دانست خدا جواب سوالش را با شهادت🥀 می دهد.. عدو شود سبب خیر☘ اگر خدا💚 خواهد و خمپاره ای ، مجید را با خون مطهرش❣ غسل داد.‌.‌‌‌‌‌‌ . نمی دانم مزد نمازشب😞 و مناجات سحرگاهش😭 را گرفت یا دعای خیر مادر 💐، عاقبت بخیرش🕊 کرد.. . اما می دانم ، بهمن ، ماهی بود که اولین روزش را به یمن آمدن مجید🎊 جشن گرفت و ۲۴ سال بعد ، نهمین روزش ، به مناسبت رفتن مجید ، لباس عزا🏴 بر تن کرد.. و چه دل پری دارد😔 ماه بهمن. . امروز روز شکفتن غنچه وجود مردی است که در راه معبود ، شهید شد. تولدت مبارک شهید عاشق .🎂 . ببخش 💐که ما هنوز هم نتوانستیم شما را بشناسیم. . اگر دریاها مرکب و تمام درختان دنیا قلم✏️ شوند ،بازهم دفتر📒 زمین برای توصیف غیرت🌴 و مردانگی🌳 شما کم است... . براستی چند چفیه خونی شد تا چادری خاکی نشود؟؟ نویسنده : . 🖤تاریخ شهادت🖤 :۱۳۶۱/۱۱/۹ . ❣محل شهادت❣ : فکه . 🥀محل دفن🥀 : بهشت زهرا تهران @yadeShohada313
خوشبحال‌ پرڪشیدندمیان‌حرم‌ بین‌ میان سرخے‌خون آرمیدند بااذان‌حرم مثل‌ عباس ‌باقدےرعنا شده‌ بودند‌پاسبان‌حرم چقدر جان‌دادند درره‌ دوست‌عاشقان حرم
معمولش اینه که لباسی که لحظه شهادت تنشون بوده رو به خانواده ها برمیگردونن اما لباس حسین هرگز برنگشت وقتی پرس و جو کردیم و پیگیر شدیم گفتن دنبال لباس ایشون نباشید که کاملا پاره شده و بخاطر افتادن پیکر بعد از اصابت تیرهای زیاد تو سنگلاخ قبرستان قمحانه تقریبا از بین رفته و قابل برگشت نبوده. این لباس تو عکس همون لباس بوده... . پ ن : خیلی با خودم کلنجار رفتم که این پست رو بذارم یا نه، اصلا چجوری بنویسم و چجوری بذارم اما ... تقدیم به او که "حراره فی قلوب المومنین" است! متن و عکس از پست اینستاگرام مادر گرامی اینم لینک پیچ ایشون👇👇حمایت کنید... https://www.instagram.com/p/B0l7sdkAMyS/?igshid=f6o956kmpa6p
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🕊سالروز شهادت محمد جنتی... 💔نثار روح پاکش صلوات
🍃اگر با انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که هنوز هم ادامه داردهمت . 🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای شیمیایی تداعی می کند😔 . 🍃ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که دست و پایش را برای حفظ این به ودیعه گذاشته است😞 . 🍃درمیان ستارگان شهر ، که دل خوشی فرزند شهیدی است .😭 . 🍃در کوچه پس کوچه های بی کسی ، سنگ قبر بانام شهیدِ مونس روزهای تنهایی است..😓 . 🍃در محله ی ، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود.✉️ . 🍃کمی آنطرف تر مردی کوله پشتیِ بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد .🌿 . 🍃 هر چه داشت در طبق گذاشت و فدای کرد 🥀 . 🍃مدافع بود هم برای هم برای قلبش. دل هیئت و زینبیون و حیدریون را سوزاند .😞 . 🍃 سوریه شهید و الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️ . 🍃توسل به (ع) سبب شد بعد از دوسال بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد.😭 . 🍃این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار جامانده زندگی می کنند. . 🍃 های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده را می سوزاند...😞 . 🍃هنوز هم جنگ ادامه دارد... . ✍به قلم . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸ . 📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶ . 📇تاریخ انتشار طرح:۱۳۹۸/۰۱/۱۵ . ❣محل شهادت: سوریه . 🥀محل دفن:تهران.بهشت زهرا . @yadeShohada313
سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم همش با رفقای ناباب و اینترنت و ... شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞 تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود: "می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔 ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔 از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠 دلم به هیچ کاری نمیرفت حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂 تصمیم گرفتم برای اولین بار برم اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔 از امام جماعت خواستم کمکم کنه ایشان هم مثل یه پدر مهربان همه چیز به من یاد می‌داد نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و... کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد، توی محله معروف شدم و احترام ویژه‌ای کسب کردم توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟ پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود! من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔 اشکم سرازیر شد😭 قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊 هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔 پس از برگشت تصمیم گرفتم برم که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼 حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌 در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼 یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه! گفتم بابا چی شده؟ گفت پسرم ازت ممنونم گفتم برای چی؟ گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔 تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼 👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔 پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی به ما هم یاد بدی منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍 چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍 یه روز توی خونشون دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭 👈این همون عکسی بود که تو بود👉 خانمم تعجب کرد و گفت: سعیدجان چیزی شده؟ مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊 و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼 خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭 مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟ گفتم: نه گفت: این 😊 منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم مگه میشه؟😳😭😭 آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔 چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم خانمم باردار بود و با گریه گفت: وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟ همان جمله شهید یادم اومد و گفتم: میرم تا جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂 🌹 @yadeShohadaa
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
سالروز شهادت شهیدان مجتبی بختی و مصطفی بختی🌹🌹 🍃🌸نثار روح پاک ومطهر شان صلوات... @yadeShohada313
✍هنوز هم از شناسنامه های دست کاری شده رزمنده های و رضایت نامه هایی که خودشان امضا می کردند خاطره هایی به یادگار مانده است . 🍂این روزها شناسنامه دستکاری نمی شوند اما گاهی برای رسیدن به پرواز و از حرم بانوی دمشق ، هویت ها و نام ها می شود... . 🍃برادران بختی ، برای رفتن به به هر دری زدند ، آخرین تلاششان ختم شد به یادگیری زبان افغانی و نام های مستعار و و پیوستن به هیئت و هیبت ... . 🍂مادر هم برای آرزوی فرزندانش زبان افغانی آموخت و با هر تماس فرزندانش در پشت دلتنگی ها و دلواپسی های مادرانه اش برای مجتبی بود و برای مصطفی خاله... . 🍃از جاروکشی حرم و دل هایشان رسیدند به تک تیراندازی در جمع ... شانه بر شانه هم شهید شدند و مادر با دو فرزند، لبخند صبری که همنشینش شد... . 🍂کاش به جای مصطفی شاهد دل هایمان باشیم و به جای مجتبی قاضی ... چند نام مستعار در زندگی داشته ایم و چند بار عوض کرده‌ایم ...کاش نام های مستعار نباشیم... . ✍نویسنده: . 🕊به مناسبت شهدای مدافع حرم و . 📅تولد مجتبی : ۱۲ فروردین ۱۳۶۷ . 📅 تولد مصطفی : ۵ مرداد ۱۳۶۱ . 🌷 : ۲۲ تیر ۱۳۹۴. تدمر سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت رضا . @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
سالروزشهادت #شهید_سجاد_زبرجدی🕊🌹 این‌ شهید وصیتنامه شون منو مجدوب کرد 💚شادی روح پاک ومطهرشان صلوات🕊
‌...تجسمی عینی اما غریب!♡ . 💔حریمِ حرم را کفتارها محاصره می‌کنند، غرق در خیالِ غارت و سوزاندن. مرور می‌شود، ،مردی میانه میدان تنها و صدایی که در دشت طنین انداز می‌شود: "هَل مِن ناصِرِ یَنصُرُنی...؟"😔 . 🍃تاریخ تکرار می‌شود اما اینبار، پاسخِ ندایِ امام‌زمان، مدافعانی است که در حسرتِ نینوا دارند! . 🍃قرار نیست تکرار شود... مرور تاریخ متوقف می‌شود! همانجایی که رگ غیرتشان می‌جنبد که مبادا کفتاری به جسارت کند. . 🍃می‌روند تا مرهمی شوند بر غربتِ امام زمانمان! * در وصیت نامه اش نوشت، (عج) غریب است، نباید اقا را فراموش کنیم چون ایشان هیچ‌وقت مارا فراموش نمی‌کنند😞 . 🍃به راستی چقدر، روز و شبمان را به یادِ آقا سپری می‌کنیم؟😓 . 🍃سجاد در یاریِ امام زمانش، سر و صورت و هرآنچه که داشت فدا کرد. اما ما ، تا به حال به خاطر مولایمان از لذت یک گذشته ایم؟🥺 . 🍃او سفارش کرده است، اگر درد و دل و مشورتی داریم به مزارش برویم که به لطف خدا حاضر است و ما. . 🍃سجادها جان را فدای محبوب می‌کنند. چقدر شبیه آنها بوده ایم؟ . ، روسفیدِ عالم🕊 . *"سردار غریب" لقبی‌است که به شهید دادند، چون خیلی بودند.♡ . ✍نویسنده: . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۹ مهر ۱۳۷۰ . 💔تاریخ شهادت : ۷ مهر ۱۳۹۵.حلب سوریه 🥀مزار شهید : بهشت زهرا . ...💚@yadeShohada313
دل تنگی هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و اشک و . 🍃امروز هم حکایتِ افتخاری اش. به گمانم مرتضی عطایی کنار روضه ی خرابه‌ی شام را خواند و با نوحه ی سالار زینب ، دمِ ِعشق را گرفت که با پروازِ به مقصدِ حاجت روا شد🌷 🍃آنقدر عکس و فیلم از برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که شد. 🍃هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق چله ای برای سلامتی اش در امام رئوف می گرفت. اشک های همسرش سبب شد که مدتی با نام مدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند. سخت است حال ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی است🍂 🍃شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش بود یا رضایت همسر دل شکسته اش برای شهادت یا مناجات خودش در روزِ با که با تیری که به گلویش اصابت کرد به آرزویش رسید🌹 🍃ابوعلی دیگر نگران نباش. در روز قیامت شرمنده ارباب نمی شوی. چون گلوی تو هم خونی است. فقط تو را به اشک های بعد از شهادتت دعایمان کن😓 🍃باید گذشت از این دنیا به آسانی باید مهیا شد از بهر قربانی سوی رفتن با چهره خونی زین سان بود زیبا معراج انسانی 🌺به مناسبت سالروز تولد ✍نویسنده: 📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱۳۵۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ شهریور ۱۳۹۵ 🥀مزار شهید : بهشت رضا.مشهد ...💚 @yadeshohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🕊پیکر مطهر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی از طریق آزمایش دی ان ای شناسایی شد‌. 🌹شهید کریمی سال ۹۴ در م
به نام ، بنام مدافعان حرم🕊✋🏼 سرم فدای امامِ مدافعان حرم💔 اگر که قسمت من نیست تاحرم بروم🕊 بخوان مرا تو غلامِ مدافعان حرم✌️🕊 من و تو ایم که از روزگار بیزاریم😔 جهان خوش است به کام مدافعان حرم😍💔 میان کل جهان در مقابل زبانزد است قیام مدافعان حرم✌️🏻🕊 فدای غیرت و مردانگی این مردان😭✋🏼 فدای لطف و مرام مدافعان حرم🕊 خودحسین و ابالفضل باده میریزند🍃🌸 به نام خویش به جام ☝️🏼 غزل سروده ام اینبار پیشکش باشد😊 سلامتی تمام 🌹✋🏼 🕊🤲 ...💔💫 💫💔....
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
💐اولین تصویر پیکر مطهر طلبه مظلوم بسیجی مدافع امنیت شهید #آرمان_علیوردی در معراج شهدا پس از شهادت
هر که در کوچه گردد سربند سرش نام ((حسن)) می گردد آری! کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی می کند؟! سرو باشی، باد یا طوفان، چه فرقی میکند؟! مرزها سهم زمین اند و تو سهم آسمان آسمان شام یا ایران چه فرقی می کند؟! قفل باید بشکند، باید قفس را بشکنی حصر الزهرا و آبادان چه فرقی می کند؟! مرز ما عشق است، هر جا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟! هر که را صبح شهادت نیست، شام مرگ هست بی شهادت، مرگ با خسران چه فرقی می کند؟! ✍... ☝️در پاسخ به آنهایی که ندانستند یا نخواستند بفهمند همان اند. آنهایی که وقت خوشی و آرامش باد در غبغه می اندازند و فریاد "نه غزّه، نه لبنان، جانم فدای ایران"، سر می دهند و چون وقت جنگ و جان دادن در راه وطن می رسد، مانند خزندگان به لانه هایشان میخزند، یا با نهایت ذلت و خاری پناهنده دشمنان آب و خاکشان می شوند و برایشان دُم تکان میدهند. همچنین اگر فرصت یا قدرتی یابند، نعوذبالله دَم از صلح امام مجتبی (ع) میزنند !! چنانکه باز هم این جماعت ترسو و بی غیرت، همان اند که بودند و خواهند بود ! شهادت باز باز است ....... 💔🌷
اصحاب آخرالزمانی شهید مقداد مهقانی روحش شاد نزد ارباب بی کفن راهش پررهرو