eitaa logo
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
82 فایل
🦋اینجا همه،بچهایِ امام‌زمان ودوستان شهدا محسوب میشن😍 📌اهداف کانال: ✨سهمی درظهورامام زمان عج ✨زنده نگه‌داشتن یادشهـدا 💚فروشگاه‌مون: @ForoshgahMeshkat کانال تبلیغ وتبادل ندارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#گلزارشهدایِ_گمنام🌹 🕊یک کلیپ کوتاه از حال وهوای شب های گلزارشهدا که هرموقع دلم میگیره راهی اینجا می
🕊🕊 رفتم سر مزار رفقای فاتحه خوندم ،اومدم خونه, شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم...☺️ رفقام بهم گفتند : فلانی ، خيلے دلمون برات سوخت?💔 گفتم : چرا😳 گفتند: وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی ما شهدا آماده بوديم ... هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم🙂 💔ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی خيلی دلمون برات سوخت😔 ✨سر مزار شهدا حاجاتتون را بخواهید برآورده میشه😍✌️🏼 👤 روايتگر : حاج حسين کاجی @yadeShohada313
💫 #نظر_لطف_شهدا و #حاجت_روایی 📋 آزمون سنگین بوده و خیلی هم استرس داشته. میدونید قبل از اینکه برم باهاشون درد و دل کردم و کارم به آنهاسپردم، به داداش ابراهیم و داداش علیرضا واقعاحاجت میدن به خدا✌️🏼💔 اون آزمون برام خیلی آسون بود😍 ❤️ شکر خدا #شهید_ابراهیم_هادی و #شهید_علیرضا_کریمی #شهدای_دفاع_مقدس @yadeShohada313
✅قسمت اول 🔹چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند 🚌 💠چشم‌تان روز بد نبیند... آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده بود. آرایش آن‌چنانی💄💅مانتوی تنگ و روسری هم که دیگر روسری نبود، شال گردن شده بود😐 اخلاق‌شان را هم که نپرس😑 حتی اجازه یک کلمه حرف زدن به را نمی‌دادند، فقط می‌خندیدند و مسخره می‌کردند و آوازهای آن‌چنانی بود که... 🚪از هر دری خواستم وارد شوم، نشد که نشد؛ یعنی نگذاشتند که بشود...دیدم فایده‌ای ندارد! گوش این جماعت اناث، بده‌کار خاطره و روایت نیست که نیست! باید از راه دیگری وارد می‌شدم... ناگهان فکری به ذهنم رسید... اما... سخت بود و فقط از بر‌می‌آمد...سپردم به خودشان و شروع کردم✋🏼 گفتم: بیایید با هم ببندیم! خندیدند و گفتند: اِاِاِ ... حاج آقا و شرط!!! شما هم آره حاج آقا؟؟؟😂 گفتم: آره!!!🙂 گفتند: حالا چه شرطی؟ 👤گفتم: من شما را به یکی از مناطق جنگی می‌برم و نشان‌تان می‌دهم، اگر به معجزه بودنش اطمینان پیدا کردید، راه‌تان را تغییر دهید و به دستورات عمل کنید✋🏼 گفتند: اگر نتوانستی معجزه کنی، چه؟ گفتم: هرچه شما بگویید. گفتند: با همین چفیه‌ای که به گردنت انداخته‌ای، میایی وسط اتوبوس و شروع می‌کنی به !!!😂 ادامه دارد...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#طلائیه #معجزات_شهدا ✅قسمت اول 🔹چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور
✅قسمت دوم اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم،😧شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد به افتادم و دوباره کار را به آن‌ها سپردم و قبول کردم✋🏼 دوباره همه‌شون زدند زیر خنده که چه شود!!! حاج آقا با چفیه بیاد وسط این همه دختر و...😂😂 💠در طول مسیر هم از جلف‌بازی‌های این جماعت حرص می‌خوردم و هم نگران بودم که نکند شهدا حرفم را زمین بیندازند؟ نکند مجبور شوم...! دائم در ذکر و توسل بودم و از شهدا کمک می‌خواستمک😔😔 🚨می‌دانستم در اثر یک حادثه، یادمان شهدای طلائیه سوخته و قبرهای آن‌ها بی‌حفاظ است...از طرفی می‌دانستم آن‌ها اگر بخواهند، قیامت هم برپا می‌کنند، چه رسد به !!! 🌟به طلائیه که رسیدیم، همه‌شان را جمع کردم و راه افتادیم ... اما آن‌ها که دست‌بردار نبودند! حتی یک لحظه هم از شوخی‌های جلف و سبک و خواندن اشعار مبتذل و خنده‌های بلند دست برنمی‌داشتند و دائم هم مرا مسخره می‌کردند.... ادامه دارد...
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#معجزات_شهدا #طلائیه ✅قسمت دوم اول انگار دچار برق‌گرفتگی شده باشم،😧شوکه شدم، اما چند لحظه بعد یاد
✅قسمت سوم(آخر..) کنار قبور مطهر طلائیه که رسیدیم، یک نفر از بین جمعیت گفت : 😏پس کو این حاج آقا! ما که این‌جا جز خاک و چند تا سنگ قبر چیز دیگه‌ای نمی‌بینیم! به دنبال حرف او بقیه هم شروع کردند: حاج آقا باید...😁 برای آخرین بار دل سپردم. یا گفتم و از یکی از بچه‌ها خواستم یک لیوان بدهد. آب را روی قبور مطهر پاشیدم و...تمام فضای طلائیه پر از شد... که هیچ جای دنیا مثل آن پیدا نمی‌شود! همه اون دخترای بی‌حجاب و قرتی، مست شده بودند از شمیم عطری که طلائیه را پر کرده بود. طلائیه آن روز بوی بهشت می‌داد...💔✋🏼🕊 💠همه‌شان روی خاک افتادند و غرق اشک شدند!💔سر روی قبرها گذاشته بودند و مثل مادرهای فرزند از دست داده ضجه می‌زدند 😭😭... خودی نشان داده بودند و دست همه‌شان را گرفته بودند. چشم‌ها‌شان رنگ خون گرفته بود و صدای محزون‌شان به سختی شنیده می‌شد. هرچه کردم نتوانستم آن‌ها را از روی قبرها بلند کنم. قصد کرده بودند آن‌جا بمانند. بالاخره با کلی اصرار و التماس آن‌ها را از بهشتی‌ترین خاک دنیا بلند کردم ... 🚌به اتوبوس که رسیدیم، خواستم بگویم: من به قولم عمل کردم، حالا نوبت شماست، که دیدم روسری‌ها کاملا سر را پوشانده‌اند و چفیه‌ها روی گردن‌شان خودنمایی می‌کند. هنوز بی‌قرار بودند... چند دقیقه‌ای گذشت... همه دور هم جمع شده بودند و مشورت می‌کردند... پرسیدم: به کجا رسیدید؟ چیزی نگفتند. 👌سال بعد که برای رفتن به اردو با من تماس گرفتند، فهمیدم دانشگاه را رها کرده‌اند و به رفته‌اند... آری آنان سر قول‌شان به شهدا مانده بودند✋🏼😊🕊
این روزها زیاد بگید السلام علیک یا امیرالمؤمنین این روزها در مدینه کسی سلامش نمیکند💔
حدود 11 هزار و 300 شهید مفقودالاثر در کشور وجود داره... به عبارتی، 11 هزار و 300 مادر...؛ که نمیدونن پیکر فرزندشون کجاست...! ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج حسین یکتا : چندتا قلب برا شکار کردی؟ چندتامون غصه خورِ امام زمانیم؟! رفقا! توجنگ چیزی که بین جا افتاده بود این بودکه میگفتن امام زمان! دردوبلات به جون من!!!✋🏼💔 @yadeShohada313
💞آیت الله بهـــجت (ره) : لازم نیست انسان در پی این باشد که به خدمت ولی عصر (عج) تشرف پـــــیدا ڪند... بلکه شاید خواندن نماز پس از تــوسل به ائمه (ع) بهتر از تـــــشرف باشد. ❤️خواندن هدیه به امام زمان (عج) صبح های جمعه بعد از نماز یادمان نرود. ان شاءالله 🙏اللهم عجل لولیک الفرج @yadeShohada313
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت بیستم #کرامات_و_معجزات_شهدا 👤زینب : حنانه میای بریم مشهد؟ -آره عزیزم؛ زینب... +جانم -میگم
🌹قسمت بیست ویکم 🚌با اتوبوس میرفتیم مشهد اما من فقط بغض و سکوت بودم. بالاخره رسیدیم شهر مشهد اول رفتیم یه هتل منو زینب تو یه اتاق بودیم. زینب : حنانه یه ذره استراحت کنیم ناهار بخوریم بریم حرم. -دیر نیست؟ +خب خسته ایم یه ذره استراحت کنیم تا عصر میمونیم حرم -باشه 🍽بزور برای جلوگیری از ضعف کردن چند قاشقی خوردم. هتلمون نزدیک حرم بود، ورودی حرم بودیم زینب گفت باید اذن دخول بخونیم. 😕من عربی بلد نبودم، ماتمم گرفته بود چه جوری بخونم. انگار یکی از تو درونم داشت اذن دخول میخونه 😭❤️وارد صحن رضوی شدیم همین که چشمم به گنبد طلا خورد اشکام جاری شد. زینب سلام امام رضا (ع) را بلند خوند منم باهاش تکرار کردم. زینب پاشد نماز بخونه اما من نماز خوندن بلد نبودم😔 +حنانه میای بریم جلو -نه من میترسم خیلی شلوغه +باشه پس تا تو نماز بخونی منم میرم زیارت -باشه 🌹زینب که رفت زانوهام بغل کردم و گفتم : 😔آقا منو آوردن اینجا. من نماز خوندن بلد نیستم خودت کمکم کن... ادامه دارد..
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
🌹قسمت بیست ویکم #کرامات_و_معجزات_شهدا 🚌با اتوبوس میرفتیم مشهد اما من فقط بغض و سکوت بودم. بالاخر
🌹قسمت بیست ودوم 🍃❤️اون چندروز منو زینب همش میرفتیم حرم. فقط یه بار زینب بازار رفت برای خرید زغفران و انگشتر، اما من نرفتم. 👌اون چندروز مشهدمون سریع گذشت، وقتی برگشتیم رفتم اسممو کلاس رزمی کاراته ثبت نام کردم. 😔نماز خوندن شده بود غمم، واقعا بلد نبودم نماز بخونم. دستام تو هم قلاب کرده بودم 💔خدایا من باید چیکارکنم تا نماز بخونم؟ خودت کمکم کن... 🌟تو همون حالت گریه، خوابم برد. خواب دیدم تو شلمچه ام یه جمع از برادران بسیجی اونجا بودن؛ یه آقای بهم نزدیک شد و گفت : سلام خواهرم تو حسینیه نماز جماعت هست شما هم بیا. -آخه من نماز خوندن بلد نیستم +شما بیا یاد میگیری -ببخشید حاج آقا شما کی هستی؟ ❤️+من محمد ابراهیم همتم به سمت حسینیه رفتیم حاج ابراهیم ایستاد، ذکرای نماز بلند گفت منم میخوندم. 😭تو خواب نماز خوندن یاد گرفتم، بعداز اتمام نماز رو به سمتم کرد و گفت : 🌹خانم معروفی من برادرتم، همیشه تا زمانی که من برادرتم. هرجا کم آوردی بهم متوسل شو صدام کن حتما جوابتو میدم... 😭😭یهو از خواب پریدم. اذان صبح بود، رفتم وضو گرفتم قامت بستم برای نماز صبح. بدون هیچ کم و کاستی تمام ذکرها یادم بود بدین ترتیب نماز خوندن توسط یاد گرفتم. 🍃چندماهی از ماجرای نماز میگذشت احساس میکردم چشمم تار میبینه از یه دکتر چشم وقت گرفتم فردا نوبت دکترمه... ... ✅تمام اسامی بجز و مستعار میباشد و تمام روایت هست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یاصاحب الزمان سلام امام زمانم😊 در و یا در مقیمی؟! در مقدس یا دشت ؟! جانم شود فدایت تا بشنوم ندایت دائم زنم صدایت یابن الحسن کجایی؟! شاعر:غلامرضا سازگار فرج مولا
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
السلام علیک یاصاحب الزمان سلام امام زمانم😊 در #مکه و #مدینه یا در #نجف مقیمی؟! در #مشهد مقدس یا دش
☀️قرائت هرروز دعای عهد📲 * بسم الله الرحمن الرحیم * ✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨ ✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨ ✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِک حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ،✨ ✨وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.✨ 🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ 🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ 🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ 📿 🍃🌹الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تَوَسُّل‌بِه‌ امام‌ز‌َمٰان‌وَشهدا🇵🇸
#شهیدپیران_امینی #خواب_دیدنِ_امام_زمان_وشهید @yadeShohada313
به کاربرکانالمون🌸 خواستم نحوه دوستیم با رو براتون بگم،من شاید ده دوازده سالی میشه که معمولا رو میخونم،ناگفته نمونه که از سال پیش توی هجر امام زمانم میسوختم😭💔یه مدت بود که آلوده به شده بودم،دیگه روم نمیشد که دعای عهدبخونم😔آخه همیشه امام زمان رو بالای بالا میدیدم که اگه ما گناه کنیم دیگه چشم دیدن ما رو نداره،همیشه ایشون رو از خودم دور میدیدم،دم صبح بود که شاید ده دقیقه بعد نمازم میشد،خوابی دیدم که دوست دارم برای شما هم تعریف کنم،توی خوابم خونه پدرم بودم،یکدفعه دیدم که یک نفر پشت درب شیشه ای هاله،متوجه شدم امام زمان عج هستش،مثل بچه ی طفلی که از مادرش به واسطه یه درب بسته جدایی افتاده باشه درب رو تندتند هول میداد،بادستش محکم به شیشه ها میزد،اما هایی نمیذاشتن امام داخل بیاد،امام همچنان درب رو محکم میکوبید درب رو هول میداد اما سیاهی ها نمیگذاشتن که یکدفعه بانظر امامت خودشون درب رو باز کردن و اومدن کنار سفره پدرم نشستن من هم از پنجره نگاهم به بیرون افتاد و رو با اسم وفامیل دیدم بعد برگشتم دیدم که امام زمان«عج»مثل بچه ای که به مادر رسیده باشه و به آرامش رسیده باشه آروم و خوشحال کنارسفره نشسته🙂💔اون چندلحظه به اندازه سالها که با امامم زندگی کرده باشم به من مزه داد،خواستم بگم بچه ها امام از ما دور نیست،بیشتر از اینکه ما مشتاق امام زمان باشیم،ایشون مشتاق ماست،این بیت شعری که میگه اشتیاقی که به دیدار تودارد دل من،دل من داند و من دانم و داند دل من در اصل مصداق علاقه امام زمان عج به ماهاست ولی گناهای ما امام رو محروم کرده!بیدار شدم و سریع با چشمان اشکبارم نمازم رو خوندم،الان یه دوست شهید هم دارم که توی وصیت نامه شون جمله قشنگی هستش... @yadeShohada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 میخواستم از حس و حالم توی واستون بگم،عادت کرده بودم وقتی به یادمانی مثل طلائیه یا شلمچه برسم،دم یادمان 👞👞در بیارم و یه گوشه ای دور از همه خلوت کنم💔اون روز هم که به شلمچه رسیدم همین کار رو انجام دادم،یه گوشه ای از یادمان دور از همه روی زمین خاکی نشستم،جایی که کسی عبور هم نمیکرد،توی حال خودم بودم و با شهدا صحبت میکردم یکدفعه رو حس کردم این عطر رو همچنان میشنیدم،حال خوشی به من دست داد،نگاه میکردم که منشا عطر کجاست؟ولی من انقدر از ساختمانی که مزار شهدای گمنام داخلش هستش دور بودم که نمیشد گفت این عطر از دستگاه بخور اونجا باشه،حتی کسی از نزدیکم هم عبور نمیکرد،یه عطر خوشبو بود که تا حالا هم از اون عطر نشنیدم🙂عطر همچنان بود و من از این عطر لذت میبردم😍دیگه باید به اتوبوس🚌برمیگشتم،به خارج از یادمان رسیدم،روبروی ورودی ایستادم و دوباره سلام دادم و سرم رو که بلند کردم سر جام میخکوب شدم😭😭چشمم به بالای سردر ورودی خیره موند که روش نوشته شده بود: 🕊 🕊 @yadeShohada313