راهی برای نجات کشور از بحران اقتصادی (گرانی های لحظه ای)👈👈 احیای تولید داخلی
تولید داخلی ، به خاطر تدابیر انگلیسی پرزیدنت «دولت عبرت» ، تعطیل یا ورشکسته شده.
کنترل گرانی؟!👈 برای مدت کوتاه جواب میده.. قیمت اجناس ، روی یک فنر قرار گرفته که مسئولین فعلی ، هرچه این فنر را بخواهند کنترل کنند ، در حقیقت بی فایده است. چون کنترل یک سر فنر قیمت اجناس ، در دست لیبرال ها (سرمایه دار ها= دلال ها) افتاده .
دلال و سرمایه دارها , مزدوران جنگ اقتصادی بنیاد اشاعه دموکراسی آمریکایی در ایران هستند. مزدورانی که فرزندان و خانواده یا دارایی برخی از آنها ، در سرزمین های تحت سلطه و نفوذ آمریکا ، گروگان گرفته شده است.
مهمترین مانعی که جلوی احیای خط تولید داخلی را گرفته 👈👈 نفوذ مزدوران اقتصاد لیبرال آمریکایی در بدنه ی قدرت سیاسی و اجرایی و مجلس کشور
راه مقابله با نفوذ دلال های لیبرال اقتصادی 👈👈 شناسایی و کنار زدنشان از شاهراه های تصمیم گیری و اجرایی ارگانهای اقتصادی حیاتی کشور
ترغیب بازار به تولید داخلی با آگاهی بخشی
ارائه تسهیلات کارشناسی شده به تولیدات داخلی
بومی سازی فناوری های مربوط به تولید داخلی و کاهش هزینه های تولید
حمایت از کسب و کارهای کوچک تولیدی و معافیت های مالیاتی به شرط ارتقای کمی و کیفی تولید در کارگاه ها و کارخانجاتی که تسهیلات دریافت میکنند و مشمول معافیت های مالیاتی و... میشوند
نظارت بر تامین مواد اولیه مورد نیاز برای تولیداتی که مواد اولیه شأن را خارج از کشور تامین میکنند
و....
خلاصه اینکه ، گرانی ها ، عمده ترین دلیلی که دارد ، تعطیلی تولید داخلی است.
تقاضای بازار برای اجناس و کالاها، زیادست و واردات هم افزایشی...
اجناس و کالاهای وارداتی ، قیمتشان در اختیار دلال ها (سرمایه دارهای لیبرال و اصلاحطلبان فاسد)است...
سرمایه داران لیبرال ، هم ، مزدوران لیبرالیسم جهانی اند.
سرمایه دار لیبرال کیست؟! هر فردی که هم از آخور (بیت المال) می خورد ، هم از توبره ی جهانی , هم از امتیازات و تسهیلات دولتی جمهوری اسلامی استفاده میکند و هم به جمهوری اسلامی ایران لگدش را می زند چون مامور (مزدور) و معذور است!
می تواند حسین فریدون روحانی باشد ، بقایی باقیمانده از احمدی نژادی باشد که همفکر رفسنجانی بود و هست ، می تواند علی کریمی و دایی و گل محمدی و... باشد ، می تواند ترانه علی دوستی و کتایون ریاحی و فرخ نژاد و برزو ارجمند و احسان کرمی و... باشد ، می تواند حسین جنتی شاعر و یا مرضیه برومند فیلمساز یا چیستا یثربی نویسنده یا زن و شوهری که پزشک بودند و قاتل شدند ، می تواند هر رخت و ریختی داشته باشد ، با هر عنوان هنری و هنرمندی و ...
می تواند خودش در به وجود آمدن وضع اقتصادی موجود نقش مهم داشته باشد و در عین حال ، اشک برای زباله گردها و کارگران بیکارشده کارخانجاتی تعطیل شده بریزد ...
افرادی دوزیست هستند. دو رخ دارند . دروغ زیاد میبافند. دلارپرست هستند. همه ملت را ،فدای تار موی فرزند نحسشان میکنند.
وضع امروز فرهنگ و اقتصاد ایران ، دست پخت افرادیست که همه هشتاد و چند میلیون نفر جمعیت ایران را فدای رفاه اقتصادی و تحصیلی و جنسی فرزندشان کردند.
امروز، قصاص انتخاب دیروزست.
فردا، نتیجه ی انتخاب امروز...
فصل آگاهی شناختی
#لبیک_یا_خامنه_ای مسئولین ،یعنی تلاش کنند شعار سال که چکیده ی شعور و تفکر است را درست اجرا کنند ،
دموکراسی ، حکومت اعداد و آمار است. دلخوش به ارایه آمار نمیشوم.
لطفاً درست اجرا کنید ،نه درشت...
صدای مانای روزگاران
روایتی نو بخوان دوباره صدای مانای روزگاران
بخوان و طوفان به پا کن آری به لهجۀ باد و لحن باران
حماسه است این تغزل است این حکایت کوهی از گل است این
بخوان از ایمان کوهساران بگو از احساس لالهزاران
بخوان از آنان که بین میدان وقارشان ذوالفقارشان شد
شکوهشان داده سربه زیری چنان بلندای آبشاران
اگر ابوجهل اگر اُمَیّه تو را به خاک شکنجه بستند
«سمیه» باش و «حمامه»، نشکن میان غوغای سنگباران
«نسیبه» باش آن دلاوری که به یاد کوه احد بمانَد
خروش تو بر هجوم دشمن نهیب تو بر فرار یاران
بگو که «اُمّ وهب» چگونه سر پسر را گرفته بر دست
رجز رجز آتش است و طوفان مقابل بهت نیزهداران
به قامت مادران ایمان به هیئت دختران غیرت
ادامه دارد ادامه دارد حماسۀ فاطمیتباران
به نام «دا» قصهها بخوان و بگو که «من زندهام» همیشه
بگو از آن قوم سرفرازی که پای دارند و پایداران
بگو از آن مادری که بعد از شهادت سومین جوانش
قدم زده در میان باران به سمت آرامش جماران
صدای مانای روزگاران روایتی نو بخوان دوباره
بگو بگو که هر آنچه گفتم نبوده الا یک از هزاران
✍🏻 #سیدمحمدجواد_شرافت
یک مستند داغ و به روز به نام👈 اسم رمز مهسا
💥 این مستند، همین دیروز رونمایی شده و فقط تا ساعت 10 امشب وقت دارید که آنرا ببینید.
📹 کارگردان این مستند، آقای یغموری از مستندسازان خوب کشور هستند که قبلا مستندهای بسیاری مانند مجتهد لاری، آیت الله میلانی، داستان بهائیت و.. را ساخته است. مهمتر از همه، جواد یغموری دوستی بسیار خوب و در کنار شخصیت هنری و علمیاش، بسیار متواضع است. این قلب سفارشی❤️برای آقا جواد.
اولِ مستند، نزدیک سه دقیقه تبلیغات داره که تحمل کنید تا بره روی مستند
https://festival.ammaryar.ir/m/sdaqn/
📷 اصلاحات محمد بن سلمان ولیعهد سعودی به مسجد الحرام و کعبه رسید
🔺تصاویری از یک خانم با لباس احرام و بدون حجاب در حال طواف و فیلم برداری از خود در فضای مجازی در حال انتشار است.
📌 #حجاب #امام_زمان
🔻هفدهم دیماه ۱۳۱۴ خورشیدی در راستای سیاستهای تغییر پوشش در ایران، قانونی تصویب شد که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی اجازهی استفاده از چادر، روبنده و روسری نداشتند. قانونی که به قانون منع حجاب مشهور است.
این قانون اوج سیاستهای رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷خورشیدی آغاز شده بود. این سیاستها واکنشهایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. هرچند سالها بعد با درخواست و اصرار علما، این قانون در سال ۱۳۲۳ در دوره حکومت محمدرضاپهلوی لغو شد، اما در همان دوره این قانون فشار عجیبی بر جامعهی مسلمان ایران آورد.
رضاامیرخانی نویسندهی نامآشنا، در کتاب "منِاو" با زبانی طنزگونه، قصهی تلخی این حادثه را گنجانده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.👇
..فکلی دوام نیاورد. نامهها را به دست عزتی داد و به فتاح گفت: خود دانید... هفتهی آینده، با یک خانم، با پوشش مرسوم زمانه، تشریف میآورید.
ارباب تقی گفت: برای هفتهی بعد، برای خودم و خودت و فخریجان نگرانی نداشته باش، اما به کس دیگر نگویی که قوهاش را ندارم.
فتاح با تعجب پرسید: چه جور نگرانی نداشته باشم؟ بانوی سرِ باز از کجا بیاورم؟ از دریانیِ دونبش نسیه کنم؟
ارباب تقی گفت: عجله نکن. دریانی دیگر کیست؟ تا من را داری، غمت نباشد. برایتان جور کردهام؛ زنِ سرِ باز. اصلا زنی برایتان میآورم که عین ترقی باشد. کانه خودِ خاتونی باشد که شاه میخواهد...
فخرالتجار خندید و گفت: بفرما! این هم عاقبت دمکلفتها و استخوانخردکردههای تهران! گندهشان که همین ارباب تقی بود، شده عینه ذالمحمد پاانداز!
فتاح خندید و گفت: حالا از کجا جور کردهای؟ کی هستند؟
ارباب تقی با رضایت جواب داد: میگویم! غریبه نیستند. سه تا زن لهستانیاند؛ پاک و نجیب. اینها بعد از جنگ آواره شدند. من توی سفر فرنگ دیدمشان؛ سه زن. چه زنی؟ شیرزن. من با چندتای دیگر از رفقا بودم. برگشتنی از سفر فرنگ. این سه زن را توی استانبول دیدیم. سه زن تنها، وسط شهر شلوغ استانبول. آن هم بعد از ترقیات آتاتورک! با لنج از بسفر رد شده بودیم. این سه زن هم توی لنج ما بودند. ما داشتیم از لنج پیاده میشدیم که دیدیمشان. هفت-هشت تا از لشوش ملوان و ماهیگیر دورهشان کرده بودند. به خیالم موقع پیاده شدن پول کم داشتند. یا کیفشان را زده بودند؛ یادم نیست. لشوش هم که کأنه لاشخور منتظر فرصت. خلاصهاش این که کرایهشان را دادیم. بعد یکیشان با زبانِ بیزبانی حالیمان کرد که پول ندارند و بالاسر ندارند و توی نخ مردانهگی بچهها اسیر شدهاند و به سبیلمان قسم دادند و... مال بد بیخ ریش صاحبش گیر کرد! الانه هم توی باغ شمیران من زندهگی میکنند. به نوههایم فرانسه درس میدهند، گلدوزی میکنند و خرجشان را هم درمیآورند. هر سه زن نجیب و سالم. از آقا، امام جماعت مسجد قندی هم پرسیدم. گفت ایراد ندارد. گفت جخ خوب هم هست. خودش حکایتی منبری میشود که در جشنِ فرخنده، مومنین خدعه زدهاند و زنِ اجنبیه قالب کردهاند، اما گفت شرط دارد، شرطش این است که به فتاحی و فخری اطمینان داشته باشی که دست از پا خطا نمیکنند.
فتاح خندید و گفت: من که به خودم اطمینان دارم، اما گرهِ بندِ تنبانِ فخرالتجار را من نبستهام؛ نمیدانم!
ارباب تقی خندید و گفت: به آقا هم گفتم، سه زن خودشان سالماند. وسط یک لشکر عزب هم ولشان کنی، پاک برمیگردند، چه رسد به شما پیرمردهای دگوری!
ماجرای جشن فرخنده نقل مجلس شده بود. هرکسی از راه میرسید، چیزی تعریف میکرد.
حاج رضا پیشتر گمان زده بود که اینها هم یک الک و دولک بازیِ حکومت است، اما جریان جشن فرخنده و بگیر و ببندها را که میشنود، چرتش پاره میشود. میگویند دیروز اسباب و اثاثیهاش را بغچه کرده، سه لاری کرایه کرده و رفته به عتبات. میخواهد آخر عمری مجاور بشود. نه فقط حاج رضا که خیلیهای دیگر هم رفتنیاند. بیشتر هم میروند طرف کربلا و نجف. خاصه نجف که ایرانی زیاد دارد. حسین طلا و اصغر حاج حسن هم رفتنیاند.
وقتی زن و بچهی آدم امنیت نداشته باشند، زندهگی اعتبار ندارد. برای همین است که میروند...
سر همین بگیر بگیریها، پاسبان چادر از سر یک زن پابهماه توی شهر ری کشیده، زن سقط کرده.
عن قریب است که بیایند توی خانهها و هرچه چادر است، جلب کنند.
از همان چند سال پیش که زن و بچهاش [زن و بچه رضاخان] بیچادر رفتند قم، معلوم بود...
نه فقط چادر، که عبا و عمامه را هم منع کردهاند...
جخ این که چیزی نیست، کلاه پهلوی اجباری شده...
حاج فتاح در دل میترسید. نه برای جشنِ فرخنده، بل برای عاقبت ترقیات!
📚 منِاو
#تقویم_تاریخی
- پیام میدین که از خوندن تاریخ و اون مصیبتها و دربدریها که بر سر اجدادمون اومده اعصابمون خورد میشه. ولی من از خوندن تاریخ لذت میبرم چرا؟
چون میبینم چطور گلوی اجدادم زیر چکمهی اجنبی بوده و چطور الان نفس همون اجنبیهای گردنکلفت رو بند آوردیم.
من وقتی تاریخ میخونم قهرمانهایی رو میشناسم که پای این خاک ایستادن و با شناخت اونا میتونم قهرمانان امروزمون رو بشناسم.
من اینطوری با تاریخ صفا میکنم😉
شمام اگه نکنین، ضرر کردین🤷♂
📝به قلم عماد داوری دولت آبادی
#سیاستبهزبانساده
💡#نظام_سرمایه_داری به زبان ساده:
دشمن مشترک همه بشریت در طول تاریخ نظام سرمایه داری بوده. عده اندکی با ترفند و حیله، از توده مردم جدا شدن و یه طبقه خاص تشکیل دادن و از اون زمان تا به الان توده های مردم مورد استثمار این گروه بودن.
این قشر خاص رو با کلمه چپاول گری بشناسید!!
نظام سرمایه داری در شیوه قدیمی جسم رو به اسارت می گرفت ولی الان برای دستیابی به هدفش روح و فکر و اندیشه رو به اسارت می گیره!