چرا به کسی که چشماش سبز و آبی و اینا میگن چشم رنگی
مگه قهوه ای و مشکی رنگ نیست ؟
تبعیض تاکجا !؟😂😂
بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
وز عمر مرا جز شب دیجور نماندست
هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم
دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست
میرفت خیال تو ز چشم من و میگفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست
نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید
دور از رخت این خسته رنجور نماندست
صبر است مرا چاره هجران تو لیکن
چون صبر توان کرد که مقدور نماندست
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است
گو خون جگر ریز که معذور نماندست
حافظ ز غم از گریه نپرداخت به خنده
ماتم زده را داعیه سور نماندست
[#خواب_شیرین]
گفتی خدا همیشه حواسش به عشق هست
یک روز اگر دلت گرفت به دریا نگاه کن
دیدم بهانه می کنی بروی مانعت شدم
گفتم بمان و حال مرا روبراه کن
دیدی که دست از سر تو بر نداشتم
گفتی خدا که هست، هم او تکیه گاه کن
دیدم نبودنت برای من از مرگ بدتر است
گفتم بمان و صرفنظر از گناه کن
دیدی به هیچ صراطی نمی گذارمت بروی
گفتی به زور پس بزن و اشتباه کن
دیدم که بیخودیست اینهمه اصرار می کنم
گفتم به من به چشم سوخته ی خود نگاه کن
وقتی دلم گرفت که گفتی از این به بعد
یاد مرا برای خودت قبلگاه کن
امشب دلم گرفته به یادت نشسته ام
وقتی دل تو هم گرفت به دریا نگاه کن
#محمدحسن_ابراهیمی ☘
توی یک قاب که دلتنگی و غم جا نگرفت
هیچ کس هم خبری از من تنها نگرفت
دل به هر آتش و آبی زده ام سودی داشت؟
عشق در بین من و منطق تو پا نگرفت
دلخوشی ام شده وعده که تو بر می گردی
حیف یکبار دل تو خبر از ما نگرفت
چشمم انگشت به لب مانده از این قاعده ها
حاجت غیر روا ، ما که ... دعاها نگرفت
با من ای حضرت آزار ! چه کردی که هنوز
در دلم باز کسی جای شما را نگرفت
#محمدحسن_ابراهیمے 🌸
@yadgah
بازت ندانم از سر پیمان ما که برد
باز از نگین عهد تو نقش وفا که برد
چندین وفا که کرد چو من در هوای تو
وان گه ز دست هجر تو چندین جفا که برد
بگریست چشم ابر بر احوال زار من
جز آه من به گوش وی این ماجرا که برد
گفتم لب تو را که دل من تو بردهای
گفتا کدام دل چه نشان کی کجا که برد
سودا مپز که آتش غم در دل تو نیست
ما را غم تو برد به سودا تو را که برد
توفیق عشق روی تو گنجیست تا که یافت
باز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد
جز چشم تو که فتنه قتال عالمست
صد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد
سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توست
دستی به کام دل ز سپهر دغا که برد
#سعدی🍁
@yadgah🍂
نظــم افلاڪ سراسیمہ
بہ هم خواهد ریخت
نڪند زلف تو
یڪ وقت
پریشان
باشد...!
-🌱