ا باز کرد. آنقدر مغرور شد که نفهمید هرچه تعداد کسانی را که باخود همراه میکند بیشتر وزیادترشود خودش را بیچاره تر می کند . هنوز هم نمی پذیرد! مشکل اصلی : نپذیرفتن است. خدا هم داناتر بود. شرط قبول عذرخواهی موجودات: پذیرفتن خطا و اشتباه تخفیف در مجازات و عقوبت برای کسی قائل میشوند که "خودش اقرارکند" اقرار به زبان . عمل بالارکان : با اعضا وجوارحش سعی در جبران خطاکند. ماجرای درخت ممنوعه پیش آمد. خدا به ابلیس گفت : بسیارخب! حالاکه تصمیمت را گرفتی ، بر من واجب است ابزار و امکانات در اختیارت بگذارم . چون تو را هم خودم آفریده ام . نمی خواستم کارت به اینجا بکشد . تو هم قدرت انتخاب در اختیارت بود. هرچند انتخاب تو سخت تر از انتخاب هایی که آدم میکند نیست . شاید قابل قیاس نباشد اما به حد خودت صاحب اختیاربودی . در وجود آدم نیروهایی هست که فقط از عهده خودش ساخته است که بین این نیروها تعادل برقرارکند . او به راحتی می تواند نپذیرد و دنباله رو تو بشود. ولی توان و دانشش را هم دارد که راه سخت تر را انتخاب کند و مدت کوتاهی به طول عمر مقرر که تقدیر وحساب کتابش دست منست که داناترهستم ، در این مدت برود و سنگ هایش را باخودش وا بکند. بین نیروهای خوب و بد که در وجودش قرارداده ام تعادل برقرارکند تا روزی که ( یوم الوقت المعلوم) پس: #پذیرفتن_خطا مهم است. #اقرارکردن به خطا مهم است . #تلاش_برای_جبران خطا مهم است. کارهایی که شیطان انجام نداد اینهابود. وگرنه ، بقول امروزی ها #استاد بود خودش! سری توی سرها داشت. جایش راحت بود . برو و بیا داشت کیا و بیایی داشت . در رفاه بود . مورد توجه بود. شناخته شده و معروف و مشهور بود. یکباره خودش را #ازچشم_انداخت تصمیم اشتباه گرفت. چرا؟ چون پیش خودش فکرمیکرد آدم جایش را تنگ می کند! دیگر با آمدن آدم کسی به او توجه نمی کند! وقتی دید همه به ادم سجده و احترام کردند ، این حالت در او تشدید شد . چون خیال میکرد شاگردان سابقش و دوستان سابقش به او کم لطفی کرده اند. از او حمایت نکردند. او را تنها گذاشتند. کینه ادم را به دل گرفت کینه فرستگان را هم به دل گرفت! دشمن فرشتگان هم شد. پس حواسمان جمع باشد که از خدا بخواهیم ما را توفیق پذیرش خطاها و اقرار با زبان و تلاش برای جبران خطاها را بدهد . هرچند اگر توفیقمان بدهد که مرتکب خطا در فکرمان و در حرف زدن و در رفتار هایمان نشویم خیلی بهتر هم می شود . هر چه خودش صلاح می داند همان بهترست . - م . ابراهیمی