حکایت دفاع از حقوق بازنشستگان
شبیه شده به
حکایت نمایشی
دفاع از حقوق زن برهنه و بی حجاب
مدافعان برهنگی زن ، مردانی هستند که مترو را با هشتگ #تونل_وحشت مزین کردند ،
افرادی که افکارشان ازسطح #تونل_شهوت فراتر نرفت
حالا
افرادی
بعضا دم از حقوق بازنشستگان می زنند که به حقوق دوران بازنشستگی ، به چشم «کندن یک مو از خرس» نگاه و تفسیر و تفکر میکنند و نگران شده اند که #تدبیر های شخصی شان برای بعداز بازنشستگی، به خطر افتاده و دیگر نمی توانند با پولی که از سازمان های بیمه گر در یک نظام سیاسی که معتقدند همه شان دزدند!، دکان دونبشی بخرند یا شاسی بلند غیررانتی 😁 سوارشوند
«افرادی که شاسی بلند رانتی خارج نوبت سوار میشوند» ، در روزگار نه چندان دور ،
افرادی را با رزومه ی درخشان قومی و نسبی (:انتسابی) بر بعضی از مناصب ، انتصاب فرمودند و حالا هم ...
بربلندای افکار ، لباس منطق بپوشانیم! وگرنه اهل مغلطه بحساب خواهیم آمد و اهل مغلطه هم در هرلباس و با هر سخن عوامفریبانه(پوپولیستی) ، تنها بفکر منافع شخصی خواهدبود و مردم را نردبانی برای رسیدن شخصی به رویاهایش می پندارد و این پندار را نیک القا خواهدکرد.
آن گاه که بر گرده ی ناآگاهان سوارشد و بر تخت رویاهایش نشست ، خود را دیگر بنده خدا نمی پندارد و میگوید«اگر من ندزدم یکی دیگه می دزده». و روزی خودش شاسی بلند رانتی برای اولاد ذکور و اناثش هدیه خواهدگرفت . زیرا مهره های بازی را بگونه ای خواهدچید که «هرکس بخواهد کارش زودتر راه بیفتد باید شیتیل آغاخان! را بدهد وگرنه ، ...»
به امید پیروزی حماسه و خرد و عشق
بر غیر حماسه و خرد و عشق!