انصاف داشته باشیم.
نفی هرنوع فرهنگ بومی ، برای باز تولید فرهنگ مصرفی
یک ابزار در دست #مدرنیته است که از آستین لیبرالیته (آزادی فرهنگی) بیرون آمده و نه تنها فرهنگ و ادبیات ایران ، بلکه هرکجای دنیا سفر کنی ، همین بلای نفی فرهنگ های بومی بر سر (ادبیات ، خط ، رخت و ریخت ، آداب و رسوم) مردمشان آمده یا دارند تلاش می کنند این بلا را بر سرشان بیاورند .
هند را نگاه کن! ترکیه را ببین! آذربایجان را ببین! سومالی را ببین! شیلی را ببین! سرخپوستهای آمریکا را ببین!
فرانسه را ببین!
سوریه را ببین! امارات را ببین!
افغانستان را ببین! و ...
بهای پیشرفت صنعت ، گذشتن از خیر فرهنگ های بومی ست . این را نظام مدرنیته و لیبرالیست شرط کرده .
چرا ؟! مگر فرهنگ های بومی چه خطری برای آنها دارد؟!
#منطقی ، فکر کنیم!
فرهنگ #مصرفی ، فرهنگ مورد علاقه ی نظام لیبرال است .
فرهنگی که شما یک محصول هستید ، یک مصرف کننده .
و برای ورود به نظام مدرنیته ، باید مثلاً از فارسی حرف زدن راضی نباشی ، به اینکه بوستان و گلستان و خاقانی می خوانی افتخار نکنی ، به اینکه کالای تولید شهر خودت را مصرف کنی شاد نباشی ، به اینکه برای سفر یک منطقه بکر در نزدیکی سکونتگاه خودت انتخاب کرده ای ، شاد نشوی ، به اینکه مادرت هنوز حنا به سر و دست هایش میگذارد اهمیت ندهی و اگر روزی کسی این را فهمید شرم کنی و نتوانی سرراست کنی ، به اینکه زندگی را ساده بگیری مثل زندگی پدر و مادر خودت ، فکرکردن به این موضوع افسرده ات کند ، به اینکه ...
باید از به کاربردن لهجه ، حس بدی پیدا کنی ، باید هرطور شده موبایل هوشمند تهیه کنی وگرنه خودت را بی دست و پا و بی عرضه و عقب مانده می دانی ، باید هرطور شده یک شباهت ظاهری با یک ویژگی ظاهری فرهنگ مدرن و لیبرال پیداکنی تا حالت خوب باشد!
حالا اگر لازم شد برهنگی را انتخاب کنی ،ناچاری اما پشت پا میزنی به همه چیز و میخواهی خودت #خدا باشی و همه کاره زندگی خودت ، هزار توجیه می تراشی و ناچاری به قافله ای بپیوندی که ادعا میکنند حالشان خوبست زندگیشان طبیعیست دغدغه ای جدی ندارند روبه راهند . در واقع رو به راهی هستند که آنها را از خانه دور می کند و به هتل هایی میفرستد که هرچه کار کنند و پول دربیاورند ، باز کم می آورند . چون دیگر قادر به هیچ کاری به انتخاب خودشان نیستند.
هتل های لاکچری منظورم سراب رفاه و زندگی آسوده به شرطی که دست از آنچه هستی برداری و هویت خودت را انکار و نفی کنی .
هتل های لاکچری که زرق و برقش ، چشممان را توی هر فیلم کوتاه و سریال و سینمایی و کتاب و عکس های جورواجور ، پر کرده و خودمان دست به نفی خودمان میزنیم و می گوییم «ایرانی جماعت ! عقب مونده ست! ایرانی دزده! ایرانی دروغ تو ذاتشه! ایرانی مرده پرسته! ایرانی حقشه زیر بار ظلم بمونه! ایرانی حقشه پیشرفت نکنه! و...»
پشت می کنی به آنچه هستی ، مسیرت را کج می کنی به سمت این هتل های لاکچری!
هزینه ی اقامت در این هتل ها را می دانی چطور از تو میگیرند ؟! چطور باتو تصفیه حساب می کنند؟!
آن وقت
مثل پرنده ای قفسی ، اگر آزادی را نشانت هم بدهند میگویی «ازادم»!
م.ابراهیمی
#ایستگاه_حرفهای_خودمانی
از سکولاریسم تا منورالفکری (بخوانید روشنفکری)
🔹در اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم، زمامداران قجرى، اشراف زادگان را براى تحصیل علم به دیار غرب روانه ساختند و در این میان تعداد اندکى از آنها با اندیشههاى غربى آشنا شدند، آنان شیفته تفکر سده هیجدهم اروپا گشته، بدون توجه به شرایط خاص اروپا، ماهیت کلیسا و قرون وسطایى در مغرب زمین و مهمتر از همه تفاوت فاحش شرایط زیستى و فرهنگى مشرق زمین بااوضاع آن دیار، در صدد برآمدند، ایدهها، تفکرات و راهحلهاى سده هیجدهم اروپا را در جهان اسلام پیاده نمایند، اینان خود را «منور الفکر» نامیدند که ویژگىهاى عمدهشان را مىتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
1. تقلید کورکورانه و بى حد و مرز از غرب؛
2. ستایش پیشرفتهاى غرب در زمینههاى مادى و معنوى؛
3. اعتقاد به تقلید یا اقتباس راه و روش غرب در همه زمینهها؛
4. تلاش در جهت تطبیق نظامهاى فرهنگى و اجتماعى ملل اسلامى به نظامهاى اجتماعى و فرهنگى غرب؛
5. مخالفت شدید با مذهب و سنن ملى و ناخشنودى از چیرگى عقاید مذهبى.
#سکولاریسم
#روشنفکری
#تمدن_غرب
#مدرنیته
📚برشی از مقاله:پیشقراولان سکولاریسم در ایران، شمس الله مریجی