#دیالوگ_های_بی_نقص_تاریخ ۱
👈هشام بن عبدالملک، امام باقر(ع) را به شام دعوت کرد. امام پس از سفر به شام،👈 در اجتماعات مردم شرکت میکرد و👈 به پرسشهای آنان پاسخ میداد.
روزی امام باقر مشاهده کرد که #مسیحی_ها به کوهی در آن منطقه میروند. امام از اطرافیان پرسید: آیا امروز عید آنان است؟ گفتند: نه؛👈 آنان هر سال در این روز نزد عالمی دانا از مسیحیان که اصحاب حواریون عیسی(ع) (شاگردان شاگردان پیامبرخدا)را درک کرده میروند و پرسشهای خود را از او میپرسند.
امام باقر (آماده ی رفتن در جمع آنها شد) سر خود را پوشاند و با همراهان خود به آن کوه رفت و در میان مسیحیان نشست.
اسقف، نگاهی به جمعیت حاضر کرد و چون سیمای امام باقر(ع) توجه او را به خود جلب نمود، روبه امام کرد و پرسید: از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟
امام(ع) فرمود: از مسلمانان.
اسقف:از دانشمندان آنان هستی یا افراد نادان؟
امام(ع): از افراد نادان نیستم.
اسقف: اول من سوال کنم یا شما میپرسید؟
امام(ع): اگر مایلید شما سوال کنید.
#ادامه_دارد ...
#آموزنده #دیالوگ_نویسی #داستان #نویسندگی
#عبرت_برای_اهل_بصر_والصبر
#یادگاه #ایستگاه_تبیین_حقایق