بسم رب الحسین
#نوحه_زمزمه
#شب_دهم_محرم
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
(به سمت گـودال از خیــمه دویدم من)
وقتی که ده مَـرکب ، دورِ تو دیدم من
سوختـــم از داغِ غـــربت و تنهـــاییت
وقتـی که فـــریاد تــو رو شنیــــدم من
نــوای آل اللــه ، آتیــش به جـــونــم زد
از روی تَـل ، داداش ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، از روی تـل ، وقتــی
شمــر سیـَهْ دل رو ، رو سینه دیدم من
به ســـر زنان تنهـــا به مقتــلِ خونیــن
برای امـــداد تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به نــی دیـدم ، برابرم داداش
امـــان از ایـن غــربت ، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
خنجــر گریــانِ سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خــون دل و اشکِ چشــم و غریبـــونه
بــه روی زخمـــایِ تنـت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــی به حنجــــر پاره
همنـفـس مــادر ، نالــه کشـیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
خیمه به غارت رفت دور از چشــای تو
بی تو دل از دنیـــا دیگــــه بریــدم من
به خیمـه آتیش زد کــوفیِ بی احساس
به سمت بیمــــارِ خیمـــــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تاعَلَـمت داداش نیفــتـــد از شــــونه م
مقــــاومــت کــردم تا نخَـمــیــــدم من
برای تکـــرارِ پیـــام این نهــضـــت
رختِ اســـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زیــــنب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۱۶
#شام_غریبان_محرم
#شب_یازدهم
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسین_علیه_السلام
دست ادب رو سینه مون/سلام بدیم از راه دور
به قهرمان کربلا / به قلب زینب صبور
به شام غربت حسین /به شاه بی سر السلام
به اون شهید سر جدا / غریب مادر السلام
به خیمه های سوخته / به داغ روی سینه ها
به پیکرایِ بی سر و / سَرای روی نیزه ها
زِ دست و پای زخمی و / زِ گوش پاره الامان
زِ گونه های نیلی و / زِ گوشواره الامان
امان زِ قلب زینب و / دل تموم مادرا
آتیش روی دامن و / غارتگران معجرا
چه داغها که دیده بود / دل عقیلة العرب
چطور دَووم آورده بود /رسیده بود به نیمه شب
با اون دل پریشونش /آروم می کرد مادرا رو
یکی یکی توو دل شب /خوابوند همه بچه هارو
برای اولین دفعه / نمازشو نشسته خوند
ذکر و دعای امشبو/ با یه دل شکسته خوند
بودن تموم مادرا / ولی رباب و نمی دید
بین همین راز و نیاز /صدای گریه ای شنید
شنید صدای ناله از / یه خیمه سوخته میاد
هِی میگه مادرت فدات /چرا صدات درنمیاد
داره لالایی میخونه / برا عزیز پرپرش
تکون میده گهواره رو / همه ش به یاد اصغرش
غنچه پرپرم لالا / علیِ اصغرم لالا (۴)
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
گریه نکن بسّه رباب / اینقد دلم رو نسوزون
گهواره خالی رو هِی / نده جلو چشام تکون
با ناله می گفت بی بی جان / آب خوردم وبیقرارم
آخه حالا شیر دارم و / دیگه علی رو ندارم
باور نمی کنم هنوز / گرفتن از من گلمو
میخوام با این لالایی ها / آروم کنم این دلمو
لایلای علی لایلای علی/ لایلای علی لایلای علی(۲)
خانم نشست کنارش و /یه کم آروم گرفت رباب
فرمود عزیز دل من /حالا دیگه یه کم بخواب
بخواب که فردا همه رو /می برن از کرب وبلا
اسیری مون شروع میشه / از کوفه تا شام بلا
صبح که شد دوباره باز /جسارتا شروع شد
ادامه ی عذابها و/ غارتا شروع شد
نشوندن اهل حرمو / رو ناقه های بی جهاز
با این بی حرمتی چطور /طی بشه این راه دراز؟!
به جز امام ساجدین /مردی کنارشون نبود
به حال زین العابدین /رحمی توو کارشون نبود
یکی یکی بچه ها رو /خانم سوار ناقه کرد
همین که تنها موند کشید / از تَه دل ، یه آه سرد
یادش اومد اون روزی که/ اومد به دشت کربلا
بااحترام پیاده شد / دُورش بودن برادرا
رو کرد به سمت علقمه; /کجایی ای برادرم
ببین چه تنها شدم و /نامحرما دور و برم
ببین که با شمر و سنان /راهیِ این سفر میشم
با این همه جسارتا /هر لحظه خون جگر میشم
عبور دادن قافله رو /به سمت گودال بلا
تاکه دوباره خون بشه /دل زَنها و بچه ها
با دیدن این بدنا / رو دشت داغ کربلا
نوحه و ناله سردادن /همه به روی ناقه ها
زینب دلشکسته تا /رسید کنار قتلگاه
ناله زد ای برادرم /چطور بشم ازت جدا؟
دست خودم نیست داداش /دارن به زور می برنم
الهی من فدای تو /شهید دور از وطنم
ببین چقد غریبونه /داره میره قافله مون
پاشو علی اکبرم / پشت سرم اذان بخون
میرم ولی قرارمون / باشه بعد از شام بلا
چهل روز دیگه میام /دوباره سمت کربلا