🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸چطور اهل کار شویم؟🔸
باید بچه را از اول به گونهای تربیت کرد که بر مشکلات خودش حاکم شود و بعد بتواند مشکلات دیگران را هم حل کند. پس باید آنقدر کار کند که کار برایش عادت شود و به گونهای #جوهردار شود که از یک لحظه بیکاری رنج ببرد.
خودِ #کار_کردن، این اثر را میگذارد که انسان بر کار تسلط پیدا میکند. وقتی انسان کم کار کرد، کار بر او سوار میشود، بار میشود و کار را با اخم و تَخم و رنج انجام میدهد. کار یک نعمت است؛ وقتی پیش پای انسان میآید، انسان نباید از آن فرار کند؛ #روزیِ انسان است. بعضیها وقتی جایی مهمان میشوند، هیچ کاری نمیکنند و بعضیها عادتشان است که آستینشان را بالا میزنند و هر گونه کمکی که بتوانند، میکنند و کار را راه میاندازند. اینها هم جسمشان سالمتر میماند و هم روحشان بانشاط تر است. بعضیها در خانۀ خودشان میگردند که برای خودشان کار پیدا کنند. شیشه را تمیز کردن، فرش را مرتب کردن، جابهجا کردن وسایل و ... موجب میشود که انسان خودش عوض شود.
کار چیزی نیست که آثارش در وجود انسان هدر برود. کار، مشغولیت روح است، سرگرمی روح است. هرچه که روح، سرگرمی منظم داشته باشد، شکوفاتر میشود.
خب! حالا وقتی انسان بر کار و برنامه و فعالیتهای خودش مسلط شد، پنجهاش #گرهگشا میشود؛ یعنی روزیِ دیگران در دستش گذاشته میشود که برای دیگران، رفع مشکل کند. در این حال بر اندوه خودش مسلط شده و میآید که اندوه دیگران را رفع کند. چنین انسانی همیشه ملجأ انسانهای دیگر است، محرم انسانهای دیگر است، امید انسانهای دیگر است. ما در روایات داریم که این نعمت بزرگی برای انسان است که کسانی به برکت او و در زندگی او زندگی کنند و به کمک او مشکلاتشان رفع شود: «أنعم الناس عيشاً من عاش في عيشه غيره.» کسی که چنین موقعیتی برایش ایجاد شده که مشکلات دیگران رفع کند، باید قدر آن را بداند؛ این نعمت است. ممکن است خسته بشود؛ اما خستگی لذتبخشی است. #خستگیای که انسان از بیکاری پیدا میکند، بیماری و مرض است. خستگیای که انسان از کار پیدا میکند، #نور است. خستگیای که انسان از بیکاری پیدا میکند، #ظلمت است.
پ.ن: کلمه ای بنام «کودکان کار» ، محتوای خداناباورانه دارد و صرفا باید از زاویه دیگر به این قضیه نگاه کرد تا این کلمه را در عمق باور خودمان اینجور اصلاح کنیم که در حقیقت ، «کار کردن از کودکی » خیلی به نفع اوست . چون کار کردن از کودکی ،یک حقیقت زندگی و جوهره ی وجودی هر انسان است.
ناگزیریم کار کنیم.تلاش کنیم.
اگر ، انتخاب ما ، یا والدین و مسیولان امر ، برای دوره ی حساس کودکی ، کار کردن مفید (به معنای خاص ، یادگیری حرفه ها و فنون ) نباشد و در جامعه و فرهنگ و باور و افکار عمومی جامعه ، این جور کار کردن مفید را تقبیح کنند و بد جلوه بدهند ، بالاجبار ، اوقات کودکی ، صرف در کارکردن غیرمفید و باطل و بیهوده ای مانند یادگیری زبان انگلیسی از پنج سالگی و انواع کلاس آموزش رقص و آواز و فوتبال و ... از پنج یا شش سالگی میشود و صرف دیدن کارتون و سریال هایی میشود که فقط سرگرم کننده اند .
خب ، کار کردن مفید ، در آمد زا است. به نفع اقتصاد خانواده و خود فرد و جامعه تولیدکننده است.
اما
کارکردن های غیرمفید از کودکی(یعنی صرف کردن عمر در کلاسهای رقص و آموزش فوتبال و دف نوازی و نشستن پای کارتون و سریال ها و...) فقط و فقط به نفع مهره های لیبرال سرمایه داری است و به ضرر خانواده و فرد و جامعه.
چون آن فرد ، یک مصرف کننده بار می آید.
یک مصرف کننده ، که وقتی بزرگ شد ، میخواهد به هر قیمتی و از هر راهی ، بهترین مارک لباس و ماشین و لوکس ترین خانه و لوازم و بهترین خوراک و پوشاک و... را داشته باشد ، اصلا در مخیله اش به این فکر هم نمی کند که خودش تولید کند!
این موضوع ، کودکان کار ، بهره کشی از جامعه ، به نفع مهره های سرمایه دار در جوامع مختلف است. جوامعی که محتوای اقتصادی و فرهنگی جامعه شان را ، پدر خوانده های کودکان زباله گرد و کودکان کار و مادرخوانده های دختران برهنه و فحاش و عیاش ، در دست خواهد گرفت .
تهی کردن واژه ها از مفهوم حقیقی اش ، ابزاریست پر کاربرد در دستان سرمایه داران خداناباور دلارپرست ، که با کمک تبلیغ و آگهی ، از راه رسانه های اجتماعی رایگان ، مانند تلگرام و اینستاگرام و...، فکر و باور و عقاید جامعه های مختلف را ، اسیر و جاهل و غافل ، تربیت می کنند و خودشان را سوار بر خر جهل و غفلت مردم ، در صدر جدول ثروت اندوزان جامعه ، حفظ میکنند. این کارشان ، تنازع بقا و تلاش برای بقای در تختگاه ثروت جامعه است.
از کلمه ی «کودکان کار» استفاده نمی کنم. چون ذهن من ، مستعمره ی دلارپرستانی که مرا مصرف کننده میخواهند، نیست.
گردش ثروت ، در جامعه ، باید اتفاق بیفتد تا فقر ازبین برود. سرمایه دار ، به دلیل اینکه خیال میکند اگر گردش ثروت اتفاق بیفتد جایگاه