eitaa logo
یادگاه (فصل آگاهی)
109 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
168 فایل
لینک ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
این یک مکالمه است!! شما چطور مکالمه میکنید؟ وَ قَالَ لَهُ نَصْرَانِيٌّ :أَنْتَ‏ بَقَرٌ . قَالَ :لَا أَنَا بَاقِرٌ . قَالَ أَنْتَ ابْنُ الطَّبَّاخَةِ. قَالَ:ذَاكَ حِرْفَتُهَا. قَالَ :أَنْتَ ابْنُ السَّوْدَاءِ الزِّنْجِيَّةِ الْبَذِيَّةِ . قالَ إِنْ كُنْتَ صَدَقْتَ غَفَرَ اللَّهُ لَهَا وَ إِنْ كُنْتَ كَذَبْتَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ قَالَ فَأَسْلَمَ النَّصْرَانِي‏. مردى نصرانى به او گفت تو بقر(گاو)هستى. فرمود:نه من باقرم ! گفت:فرزند زنى آشپزى. فرمود:اين شغل او بوده. گفت:تو فرزند يك سياه حبشى نابكارى؟ فرمود :اگر راست ميگوئى نابكار بوده خدا از او بگذرد اگر دروغ ميگوئى خدا از تو بگذرد، نصرانى مسلمان شد. قسمت اول مکالمه: ما اگر در اولین قسمت این مکالمه قرار بگیریم چه کار میکنیم؟ عبارت های زشتی همچون: نگذار آن روی سین گاف من بلند بشه! و... حکایت از وضعیت ما دارد. قسمت دوم: عبارت بی معنایی که حتّی بین برخی از مذهبی ها هم رایج است: وقت اسم مادرم را آورد دیگر نفهمیدم، من هم هر چه از دهانم بیرون آمد به او گفتم.... فحشِ ناموسی داد، من هم دیگر نفهمیدم.... قسمت سوم مکالمه: چند نقطه می گذارم.... کمی تامل کنیم... رفیق هیاتی! بچّه شیعه،با شما هستم... شما که عاشق اهل بیت هستی و سینه زن و گریه کن... اگر تو هم فحش بدهی و ناسزا بگویی... اگر فحش هایِ زشتِ رایج در جامعه و فضای مجازی را تو هم تکرار کنی، پس چه اقتدایی به امامت کرده ای!!؟؟
تندروی کنید...  امام خامنه ای تُندرو کسی است که پایبند انقلاب است میانه رو کسی است که در مقابل خواسته های دشمنان تسلیم است امروز از همه تندرو تر بنظر آنها بنده حقیر هستم! انقلابی را میگویند تندرو!  غیرانقلابی را میگویند میانه رو ! تُند رفتن در صراط مستقیم که چیز بدی نیست. سابِقُوا إِلی‌ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ، جلـــوتر بـــرید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
*امام راحل ازنگاه سیمین دانشور* *قسمت دوم* افراد شرکت کننده در آن دیدار هر کدام از زاویه و منظری، آن دیدار را روایت کرده‌اند و در خاطرات مرحوم سعیدی سیرجانی و دیگران نیز به آن اشاره شده است. به محض ورود امام (ره) و نشستن در اتاق، سایه معنوی سنگینی بر جمع حاکم می‌شود و نویسندگانی که آمده بودند تا به امام (ره) در مورد مطالبات خود هشدار و انذار بدهند، مبهوت روحیه ملکوتی و دلنشین امام (ره) می‌شوند و از سخن گفتن بازمی‌مانند. ظاهراً قرار بوده سیمین دانشور هم به دلیل توجه خاص امام (ره) به مرحوم جلال، مطالبی را بیان کند. اما با کمال تعجب همه می‌بینند که سیمین خانم نزدیک امام (ره) نشسته و محو حضور ایشان شده و غرق در خود است. به هر حال برخی از نویسندگان در حد احوالپرسی و تشکر از امام (ره) برای اختصاص وقت ملاقات، یکی دو جمله می‌گویند و دیگر حرف خاصی زده نمی‌شود و امام (ره) چند دقیقه‌ای درباره مسئولیت نویسنده در جامعه اسلامی سخن می‌گویند و جلسه تمام می‌شود. وقتی نویسندگان دیدار کننده به خانه سیمین خانم برمی‌گردند و هر یک در گوشه‌ای از اتاق می‌نشینند، شروع به انتقاد و اعتراض به یکدیگر می‌کنند که دیدید جلسه چه طوری شد و هیچکس عرضه بیان دو کلمه حرف حساب در حضور امام (ره) را نداشت؟! یکی به دیگری می‌گوید: «فلانی تو که همه جا زبانت دراز است، چه شد که به لکنت افتادی و یک جمله صاف و درست نتوانستی بگویی؟» دیگری جواب می‌دهد: «تو خودت چرا صدا در گلویت خفه شده بود و یک کلمه هم از دهانت بیرون نیامد؟» و خلاصه هر کس به دیگری اعتراض می‌کند که چرا مطالبات و خواسته‌های نویسندگان از امام (ره) مطرح نشد و دست خالی برگشتیم! در این گیر و دار، سیمین خانم مشغول آماده کردن ناهار و سفره انداختن شده و حالت شادی و شعف عجیبی در چهره او نمایان بوده است. در میانه آمد و رفت سیمین خانم به آشپزخانه و اتاق و تدارک وسایل سفره، یکی از آقایان با ناراحتی می‌گوید: «خیلی خوشحالی سیمین خانم! رفتیم دیدار و دست خالی و بی نتیجه برگشتیم. آن وقت تو این طور خوشحالی؟ مگر این جلسه چه چیزی داشت که تو از شادی در پوست خود نمی‌گنجی؟»
*امام راحل از نگاه سیمین دانشور* *قسمت اخر* مرحوم سیمین خانم با خنده رو به جمع و آن فرد می‌گوید: «من چه کنم که میان شما یک مرد وجود نداشت تا حرف‌های‌تان را بزند و خواسته‌هایتان را بگوید؟» به محض گفتن این جواب از زبان سیمین خانم، جمع آقایان نویسنده به جوش می‌آید خصوصاً که سیمین خانم خنده‌هایش تشدید می‌شود و بیش از پیش به آقایان برمی‌خورد! یکی از آقایان برای اینکه جوابی دندان شکن به سیمین خانم بدهد می‌گوید: «تو دیگر حرفی نزن سیمین خانم، رفتی توی جلسه نشستی کنار امام (ره)، من حواسم بود دو دستی گوشه عبای امام را چسبیده بودی و محو و مات او شده بودی، آخر خدای ناکرده تو زن جلالی و امام هم تو را می‌شناسد، لااقل تو دو کلمه حرف می‌زدی؟ این چه رفتاری بود که داشتی؟ چرا این قدر مات و مبهوت شده بودی؟ اصلاً یادت بود برای چی به این ملاقات آمده بودیم؟ می‌شود بفرمائید در آن حالت بهت و شعف داشتی به چی فکر می‌کردی؟» سیمین خانم ناهار را می‌آورد و می‌گوید: «بفرمائید آبگوشت تا برایتان بگویم به چی فکر می‌کردم. من آن قدر از دیدن امام خوشحال بودم و محو او شده بودم که همه چیز از یادم رفت و در این حالت در دنیای خیالاتی خودم سیر می‌کردم و با خودم می‌گفتم یعنی می‌شود امام به من عنایت کنند؟» ارادت سیمین به امام عمومِ روایات و خاطراتی که از این دیدار به جای مانده نشانگر علاقه زایدالوصف سیمین دانشور به حضرت امام است. شمس آل احمد، برادر کوچک‌تر جلال روایت می‌کند که «در آن زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده بودند و چند کلمه هم با ایشان صحبت می‌کنند. در آن روزها به آنهایی که خدمت امام رفتند حسودیم می‌شود و خانم دانشور هم به من پُز می‌داد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید!» مهاجرانی هم در مستندی که شبکه انگلیسی بی‌بی‌سی درباره سیمین دانشور تهیه کرده است می‌گوید: «خانم دانشور می‌گفت: «وقتی امام را دیدم، تحت تأثیر او قرار گرفتم. آن قدر که این پیرمرد با شکوه، آرام و لطیف بود، نمی‌توانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومتی کنم، خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.» سیمین دانشور، کمتر از یک ماه پس از آن دیدار، در یادداشتی که کیهان منتشر کرد، نوشت: «من، حضرت خمینی رهبر انقلاب مردم ایران را کلمه الحق می‌دانم. مردی می‌دانم که با کلام و کتاب به میدان آمده و با چنین سلاحی بر چنان زرادخانۀ کم نظیری مستولی گردیده و کاری کرده است کس نکرد و کارشان. مردی می‌دانم مظهر تاریخی نو، فضایی نو و اخلاقی نو، مردی که الهامات خود را باور دارد و ایمانش به یقین پیوسته است و احتمالاً دعای نیمه‌شبان امام به تعبدش چنین بوده است که ای ایمان یقین را به من ارزانی دار… و دعایش مستجاب گشته و چنین است که اینگونه بر خود مسلط و برخوردار از اعتماد به نفس است. و چنین مردی بارها و بارها گفته است که مسؤول نسل آینده است و آرزویش نظام حکومتی است اسلامی و ایرانی که حافظ استقلال و دموکراسی باشد.»
*امام راحل از نگاه سیمین دانشور* *قسمت اول* سیمین به دیدار امام خمینی می‌رود سیمین، امام را از همان سال‌های مبارزات پیش از انقلاب می‌شناخت. در لابه‌لای نامه‌های رد و بدل شده میان او و جلال، نام آیت‌الله خمینی هم دیده می‌شود. در یکی از این نامه‌ها، سیمین خطاب به جلال می‌نویسد: «جلال جان! این حرفت مرا به فکر فرو برد که نکند بی‌کار کردن تو درست در این ایام، به علت روابطت با آیت‌الله خمینی بوده است. تو چند بار به قم رفتی و یک بار هم در نامه‌های اخیرت نوشته بودی آیت‌الله در دروس تحت نظرند و رفتم ایشان را ببینم آژان‌ها نگذاشتند.» دانشور، هنگام وقوع قیام پانزدهم خرداد، در آمریکا سکونت داشته است اما به گواهی همین نامه‌ها، اخبار این واقعه را هم از همان راه دور دنبال می‌کرده است. با وجود این‌که جلال، موفق به دیدار با امام شده بود، اما تا آن زمان سیمین هنوز موفق به این دیدار نگشته بود. با پیروزی انقلاب اسلامی، سیمین دانشور از معدود نویسندگان و روشنفکرانی بود که علی‌رغم آنکه سبک زندگی مذهبیِ کاملی نداشت، از انقلاب و امام، حمایت و تمجید کردند. در بیست و هفتم بهمن‌ماه سال ۵۷، جمعی از اعضای «کانون نویسندگان ایران»، کانونی که با ابتکار جلال آل احمد و برای حمایت از حقوق نویسندگان در سال‌های پیش از انقلاب تأسیس شده بود، تصمیم می‌گیرند که دیداری با امام خمینی (ره) داشته باشند و در آن دیدار، صریح و رک حرف‌های خود را بزنند و خواسته‌های خود را با ایشان در میان گذارند و نسبت به محدودیت‌ها و جزمیت‌های احتمالی هشدار دهند. درخواست به مرحوم حاج سید احمد منتقل و وقت دیدار تعیین می‌شود. قرار می‌گذارند که ساعاتی قبل از دیدار با امام (ره)، در خانه مرحوم جلال حاضر شوند و بحث‌ها و مشورت‌های اولیه را بکنند و سپس عازم دیدار امام (ره) شوند. ابتدای صبح پس از حضور در خانه مرحومه دانشور، سیمین خانم به جمع می‌گوید: «تا من آبگوشتی برای ناهار ظهر و پس از برگشتن از دیدار امام (ره) بار بگذارم، شما حرف‌های‌تان را هماهنگ کنید.» خودش نیز گاه و بیگاه به جمع سرکی می‌کشد و اظهار نظری می‌کند. کارها انجام می‌شود و به سوی محل دیدار حرکت می‌کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈استغاثه یعنی 《 درخواست نجات》 《نجات از مصائب آخرالزمانی》 《از روزگار بی امامی 》 👈استغاثه یعنی 《درخواست نجات بشریت》 🔹در روز عرفه همه همدل می شویم در دعای برای فرج
تسبیحات عشر از اعمال شب و روز عرفه است که به خواندن آن سفارش زیادی شده است. این تسبیحات را از حضرت رسول صلی الله و علیه و آله است و سید بن طاوس آن را در اقبال آورده است. متن و ترجمه دعا به شرح زیر است: سُبْحَانَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ عَرْشُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْأَرْضِ حُکْمُهُ‏ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْقُبُورِ قَضَاؤُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْبَحْرِ سَبِیلُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی النَّارِ سُلْطَانُهُ‏ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْجَنَّهِ رَحْمَتُهُ سُبْحَانَ الَّذِی فِی الْقِیَامَهِ عَدْلُهُ‏ سُبْحَانَ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاءَ سُبْحَانَ الَّذِی بَسَطَ الْأَرْضَ سُبْحَانَ الَّذِی لاَ مَلْجَأَ وَ لاَ مَنْجَى مِنْهُ إِلاَّ إِلَیْهِ‏ سپس صد مرتبه بگو: سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ و بخوان توحید صد مرتبه و آیه الکرسی صد مرتبه و صلوات بر محمد و آل محمد صد مرتبه و بگو لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی‏ وَ هُوَ حَیٌّ لاَ یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ ده مرتبه‏ : أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ‏ سپس ده مرتبه‏ بگویید: یَا اللَّهُ‏ ده مرتبه:‏ یَا رَحْمَانُ‏ ده مرتبه:‏ یَا رَحِیمُ‏ ده مرتبه‏: یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ‏ ده مرتبه‏: یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ‏ ده مرتبه‏: یَا حَنَّانُ یَا مَنَّانُ‏ ده مرتبه‏: یَا لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ‏ ده مرتبه‏: آمِینَ‏ پس بگو: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ یَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى وَ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ‏ یَا مَنْ هُوَ الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بهتر است که بعد از خواندن تسبیحات حضرت رسول (ص) صد مرتبه نیز بگویید: سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ  کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج 🕊🍃🕊🍃🕊🍃🍃🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 | ما را مثل دلقک فرعون ببخش! 🔺️حکایتی در باب بخشندگی خداوند و آمادگی برای دعای عرفه، علامه مصباح یزدی(قدس سره)، ۱۳۸۵/۱۰/۰۹ 🌐 @mesbahyazdi_ir
doaye_arafe_rahbari.mp3
1.97M
▫️ شما جوان‌ها قدر این روزهای بزرگ را و این ساعات با ارزش را بدانید 👤 مقام معظّم رهبری