eitaa logo
یادگاه (فصل آگاهی)
94 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
177 فایل
لینک ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 نشان مظلومیت 🔶 السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِيعِ [وَ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِي حَجْرِ أَبِيهِ‏]، لَعَنَ اللَّهُ رَامِيَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ كَاهِلٍ الْأَسَدِيَّ وَ ذَوِيهِ. و قيل إنه لما قتل أصحاب الحسين ع و أقاربه و بقي فريدا ليس معه إلا ابنه علي زين العابدين ع و ابن آخر في الرضاع اسمه عبد الله فتقدم الحسين ع إلى باب الخيمة فقال‏ ناولوني ذلك الطفل حتى أودعه فناولوه الصبي جعل يقبله و هو يقول يا بني ويل لهؤلاء القوم إذا كان خصمهم محمد ص قيل فإذا بسهم قد أقبل حتى وقع في لبة الصبي فقتله فنزل الحسين ع عن فرسه و حفر للصبي بجفن سيفه و رمله بدمه و دفنه ثم وثب قائما و هو يقول‏... و نقل است كه وقتى أصحاب و تمام نزديكانش به رسيدند و جز پسرش علىّ زين العابدين عليه السّلام و فرزند شيرخواره به نام كس ديگرى نزد او باقى نمانده و تنها شد آن حضرت درب خيمه آمده و فرمود: اين طفل را به من دهيد تا با او وداع كنم! پس او را غرق بوسه ساخته در حالى كه مى‏فرمود: اى پسركم واى بر حال اين قوم وقتى محمّد صلّى اللَّه عليه و آله با آنان مخاصمه كند!. گويند: ناگهان تيرى بيامد و بر بالاى سينه آن طفل نشسته و او را كشت، پس امام عليه السّلام از اسب به زير آمده و با غلاف شمشير قبرى كند و او را به خون بياغشت و دفن كرد آنگاه برخاسته و اين اشعار را سرود: همه كافر شدند و در گذشته از ثواب خداوند؛ ربّ جنّ و انس چشم پوشيده بودند. در گذشته و فرزندش كه از طرف مادر و پدر كريم بود را به قتل رساند. همگى از ايشان به خشم آمده و گفتند: الحال بر حسين يورش برده خونش بريزيم. واى بر آن اراذل مردم كه همه را براى أهل دو حرم و گرد آوردند. سپس همه رهسپار شده و سفارش نمودند كه ما نياز به رضاى ملحدين داريم. در ريختن خون من براى كه از نسل كافران است از خدا نترسيدند. و با لشكرى انبوه مرا آماج تيرهاى خود ساختند. و اين بخاطر مسأله‏اى از قبل نبود جز مباهات من بنور دو ستاره قطبى: يكى به علىّ خير و نيكو پس از نبىّ و پيامبرى كه پدر و مادرش از قريش بودند. پدر و مادر من برگزيده خداوند بودند و من فرزند دو برگزيده‏ام. نقره‏اى كه از طلا خالص شده، و من نقره‏اى هستم كه فرزند دو طلا مى‏باشم. چه كسى پدر بزرگ يا پدرى همچو من دارد كه من فرزند آن دو پيشوايم. زهراء مادرم است و پدرم در هم كوبنده كفر در كارزار و است. ريسمان دين، علىّ مرتضى است، او لشكر را فرارى داده و بر دو قبله نماز خوانده. و او در روز احد يورش و حمله‏اى برد كه با قبض دو لشكر حقد و كينه را التيام داد. سپس در كارزار احزاب و فتح مكّه موجب مرگ لشكريان كافر بود. اين امّت بد در راه خدا مرتكب چه كارى در حقّ عترت رسول شدند. عترت نيكوى مصطفى و نسل علىّ دلاور در روز كارزار سپاه. علىّ زمانى كه جوانى تازه بالغ بود بپرستش خدا پرداخت و قريش بت مى‏پرستيد. از ابتدا به بتها كينه مى‏ورزيد و لحظه‏اى با قريش آنها را سجده نكرد. دلاورانشان را در كارزار بدر و تبوك و حنين با شمشير خود آشنا ساخت. 📚 الإحتجاج (طبرسي) ج۲ ص۳۰۱ 🔹الهی بدم المظلوم بکربلا عجل لولیک المظلوم الفرج
🇮🇷 ملت عزیز ایران ♦️یادتون هست در دوره رفسنجانی تورم رسید به ۶۰ درصد ، گفتن اثرات جنگه ، کسی اعتراض نکرد ، گوشت نبود قند نبود سیب زمینی نبود واسه یک کیلو قندباید می ایستادیم تا کوپن اعلام بشه (هشت سال دولت در اختیار حزب اصلاحات) ♦️تو دوره خاتمی همین بلا رو سر مردم اوردن گفتن اثرات سازندگی، پس از جنگه مردم هم صداشون در نیومد (هشت سال دولت در اختیار حزب دوم خردادی - اصلاحات ۲ ، گرایش لیبرالیستی -آزادی!) ♦️در دوره روحانی مردم رو بدبخت کردن به اسم تحریم ملت شریف ایران یادتون هست 👈۲۵ هزار تومان سود سهام عدالت بهتون میدادن و اون هم با چه توهینی 👈یادتون هست چقدر واسه دوتا مرغ تو سر کله هم میزدین یادتون هست واسه روغن دعوا میکردیم 👈ملت شریف ایران یادتون هست در روز چندبار افزایش قیمت داشتیم 👈یادتون هست چقدر تو بورس پول همه را بالا کشیدن 👈یادتون هست هر کشور مینیاتوری تو هرجای دنیا بود ما رو تهدید میکرد و خط نشون میکشید 📣یادتون هست ... 📣یادتون هست.... 📣یادتون هست ... (هشت سال اصلاحات ۳ - گرایش نئولیبرالیستی - توسعه اقتصادی با محوریت اقتصاد لیبرال ) ❌📣نه یادتون نیست *چون رسانه دست اوناست واز قدرت رسانه استفاده میکنن وزود از ذهن شما پاکش میکنن* 🔹رییسی 👈 ۵۰۰ هزار تومان بهمون سود سهام عدالت داد 🔹رییسی👈 قرضهای کمر شکن دولت حسن روحانی رو داد 🔹رییسی👈 راههای در روی قانون برای چاپیدن من وشما رو بست ✅ 🔹 رییسی 👈پوزه همه کسانی که تا دیروز واسه ما شاخ وشونه میکشیدن رو به خاک مالید وچقدر ازدزدها رو قلاده زد وووووو.....✅ 🔸و ما مردم خدمات اونو نمیبینیم وبه او "سنگ کنایه " میزنیم وخدماتشو به چندتا ماکارونی که در ماه شاید به دوسه بسته مصرفش نمیرسه رو میفروشیم 🔸ما مرد میدان هستیم هرچند خیلی ازما مردم🔸نمیدونیم که با همین گران شدن ماکارونی و روغن چقدر از پول مملکت وذخیره گندم کشور جلوی خروجش گرفته میشه وچقدر از یارانه ای که به کشورهای دیگه میدادیم قطع میشه و نمی دونیم گرونی ها بخاطر تورم نزدیک 35تا40درصدیه . نه اصلاح شیوه پرداخت یارانه ارز ترجیحی جهانگیری و رفقا! 🔸صادر کردن ماکارونی به اسپانیا واروپا افتخار نبود درد بود فلاکت بود که ما گندم وارد کنیم بعد ماکارونی شیرینی درست کنیم وبه مفت صادر کنیم اما رسانه ها جوری بود که برای این کار غلط ، کف و سوت هم می زدیم! کمی تفکر کنیم عقل ودینمون رو دربست دراختیار رسانه های دشمن قرار ندهیم 🌹
این یک مکالمه است!! شما چطور مکالمه میکنید؟ وَ قَالَ لَهُ نَصْرَانِيٌّ :أَنْتَ‏ بَقَرٌ . قَالَ :لَا أَنَا بَاقِرٌ . قَالَ أَنْتَ ابْنُ الطَّبَّاخَةِ. قَالَ:ذَاكَ حِرْفَتُهَا. قَالَ :أَنْتَ ابْنُ السَّوْدَاءِ الزِّنْجِيَّةِ الْبَذِيَّةِ . قالَ إِنْ كُنْتَ صَدَقْتَ غَفَرَ اللَّهُ لَهَا وَ إِنْ كُنْتَ كَذَبْتَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ قَالَ فَأَسْلَمَ النَّصْرَانِي‏. مردى نصرانى به او گفت تو بقر(گاو)هستى. فرمود:نه من باقرم ! گفت:فرزند زنى آشپزى. فرمود:اين شغل او بوده. گفت:تو فرزند يك سياه حبشى نابكارى؟ فرمود :اگر راست ميگوئى نابكار بوده خدا از او بگذرد اگر دروغ ميگوئى خدا از تو بگذرد، نصرانى مسلمان شد. قسمت اول مکالمه: ما اگر در اولین قسمت این مکالمه قرار بگیریم چه کار میکنیم؟ عبارت های زشتی همچون: نگذار آن روی سین گاف من بلند بشه! و... حکایت از وضعیت ما دارد. قسمت دوم: عبارت بی معنایی که حتّی بین برخی از مذهبی ها هم رایج است: وقت اسم مادرم را آورد دیگر نفهمیدم، من هم هر چه از دهانم بیرون آمد به او گفتم.... فحشِ ناموسی داد، من هم دیگر نفهمیدم.... قسمت سوم مکالمه: چند نقطه می گذارم.... کمی تامل کنیم... رفیق هیاتی! بچّه شیعه،با شما هستم... شما که عاشق اهل بیت هستی و سینه زن و گریه کن... اگر تو هم فحش بدهی و ناسزا بگویی... اگر فحش هایِ زشتِ رایج در جامعه و فضای مجازی را تو هم تکرار کنی، پس چه اقتدایی به امامت کرده ای!!؟؟
💢معنای این سخن امام علی(ع) چیست که می‌فرماید: «من از قضای الهی به سوی قدر می‌گریزم» چیست؟ گریختن از الهی به سوی قدر الهی، مضمون روایتی است که چنین نقل شده است: «روزی امام علی(ع) از کنار دیواری که در حال ریختن بود بلند شد؛ برخی پرسیدند آیا از قضای الهی فرار می‌کنی؟ آن‌حضرت فرمود از الهی به قدر الهی فرار می‌کنم». ظاهراً مفاد این حدیث با قطع نظر از سند، این است که امام می‌خواهد بگوید، اگر به در کنار دیوار در حال خراب شدن ادامه دهم، حادثه قطعی است، ولی خداوند مقدر کرده که اگر با حسن انتخاب خودم از این دیوار فاصله بگیرم، نیز از من دور خواهد شد.  به بیان دیگر، مقصود این است که از امر حتمی خداوند به امری غیر حتمی فرار می‌کنم؛ زیرا قضا به معنای امر حتمی و قطعی است، و قدر به معنای اندازه‌گیری است. البته در مقابل این ، روایت دیگری نیز وجود دارد که آن‌حضرت بر عکس عمل کرده، یعنی در کنار دیوار در حال ریزش نشست و قضاوت شد که در برابر اعتراض برخی که گفتند دیوار در حال فرو ریختن است، حضرت فرمود: اجل هر کسی نگهبان او است؛ یعنی تا اجل فرا نرسد چیزی به وی آسیبی نمی‌رساند و هنگامی‌که حضرت از کنار برخاستند دیوار فرو ریخت. در جمع بین این دو رفتار از امام علی(ع)، برخی از محققان بر این باورند که مفاد اول بر اساس علم عادی و رفتار عقلایی است؛ زیرا دور از شدن از خطر(مثلاً از دیواری که در حال ریختن است) یک امر عقلایی است. امام(ع) این‌جا – مانند رویکردی که در بیشتر رخدادهای زندگی خویش داشتند - بر اساس همین قواعد عقلایی عمل نمودند، اما رفتار ایشان بر طبق روایت دوم بر اساس علم خاص و آگهی از غیب و واقعیت باطنی بود که می‌دانستند دیوار در چه زمانی سقوط می‌کند، به همین جهت به مجرد بلند شدن آن‌حضرت فرو ریخت. 📚کافی کافی، ج 2، ص 58