سکوت آغاز بیداد است
زمان لبریز فریاد است
سر سبزم اگر بر نی
زبان سرخم آزاد است
در این غوغا که جانها بی پناه است
تماشای مصیبت ها گناه است
هزاران نامه را این قوم کوفی نوشتند و سراسر روسیاه است
دگر جای صبوری نیست و کوفه جای دوری نیست
▪️➿➿➿▪️➿➿➿▪️➿➿➿▪️
تمام کوچه های کوفه بن بست است
هجوم بغض ها راه گلو بسته است
مسلمانان مسلمانان به پا خیزید
خدایان دروغین را فرو ریزید
وقتی دل و جان در قحطی ایمان است
ایمان همه جا تنها ز غم نان است
وقتی زر و سیم همخانه فتوا شد
تا شاه با شیخ همراه و هم آوا شد
باید با خون وضو سازیم
سر در راه خدا بازیم
▪️➿➿➿▪️➿➿➿▪️➿➿➿▪️
میان خیمه بانویی نوا خوان است
کنار خالی گهواره گریان است
فکنده در حرم آوای لالایی
به سوز ناله ی خود کرده غوغایی
مادر مادر آغوش مرا دریاب
خاموش منشین ای حنجره سیراب
آرام آرام ای اشک جگر سوزم
یکدم بگزار من دیده برافروزم
خون او تا ابد جاریست
فریاد سرخ بیداریست
▪️➿➿➿▪️➿➿➿▪️➿➿➿▪️
فدای آنکه خونش تا ابد جاریست
همیشه نام او معنای بیداریست
نگاه خواهرش یک آسمان صبرست
علمدارش خداوند وفاداریست
عباس برخیز دنیا شب عاشوراست
دنیا هر روز در دلهره فرداست
سقا بنگر عالم همه عطشانند
مردم اینجا در حسرت انسانند
ای دست فتاده از پیکر
ماهم تشنه اییم و بی یاور
▪️➿➿➿▪️➿➿➿▪️➿➿➿▪️
آن کس که زد نقاب حلالش نمی کنم
خندید بی حساب حلالش نمی کنم
چشمم که گرم شد سپرش خوردبرسرم
فریاد زد نخواب حلالش نمی کنم
از موی سر گرفت مرا و بلندکرد
می برد با شتاب حلالش نمی کنم
حتی به اسب لعنتی اش خوب آب داد
بر ما نداد آب حلالش نمی کنم
خیلی مرا کنار رباب و سرت زده
جان تو و رباب حلالش نمی کنم
او زیر سایه از وسط ظهر تاغروب
ما زیر آفتاب ؛ حلالش نمی کنم.
ما را خرابه ای سر بازار شام برد
ای خانه اش خراب؛ حلالش نمی کنم
در سفره ی غریبی ما نان خشک بود
در سفره اش کباب ؛ حلالش نمی کنم
حرف کنیز آمد و ترسید خواهرم
شد حرف انتخاب حلالش نمی کنم
هرجور بود بی ادبی کرد با سرت
با چوب و باشراب ؛ حلالش نمی کنم
#شعرروضه #حضرت_رقیه
بمیرم برات بابا
که تشنه لب اومدی
روزام خوب نمی بینم
گذاشتی شب اومدی
بمیرم چقدر شکسته شدی
چقدر زخم گونه ت شبیه منه
چقدر صورتت به هم ریخته و
این آثار از نیزه افتادنه
شاید خرابه جای خوبی نباشه اما
اینجا که بهتر از اون کنج تنوره بابا
ببین سوخته معجرم
شکسته گل سرم
تو زجر رو حلال نکن
من از شمر نمیگذرم
یه جوری منو زدن بی هوا
چنان زد که چشمام دیگه تار می دید
تا گفتم نزن سرم داد زد و هُلم داد
موهام ، بد کشید...
خیلی دلم گرفته
فکری به حال من کن
ای بی کفن بمون و
دخترت رو کفن کن
لباسای تنم پاره
لای موهام پر از خاره
کتک خوردم همش گفتم
یتیمی دردسر داره
#شعرروضه #حضرت_رقیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین، خواستنی است🥀💚
حسین، دوست داشتنی است...🥀💚
#استادعلی_صفایی🍃
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
حتی کـتیبه و علـمـش فرق می کند
دردانه ای که روی ضریحش عروسک است
با اهل بیت هم حرمش فرق می کند
در بارگاه او که زند طعنه بر بهشت
دربان و خادم و خدمش فرق می کند
دریای اهل بیت پر از دُرّ و گوهر است
اما حسین دُرِّ یمش فرق می کند
باب الحوائجیست که اندر مقام او
فرموده اند او کـرمش فرق میکند
با فاطمه مقایسه شد بین روضه ها
اما سه ساله قد خمش فرق می کند
زهـراست کوه صبر ولیکن رقیـه اش
کم طاقت است، سن کمش فرق می کند
دقت بکن به گونه ی خود وقت روضه اش
حس میکنی که اشک نمش فرق می کند
شد پاره گوش او و عدو گفت حرمله
این گوشواره هر گرمش فرق می کند
روی سه ساله، دست عدو، آه بگذریم
اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند
😭😭😭😭
#شب_چهارم_جناب_حُر
شیخ جعفر شوشتری در خصائص الحسینه اش می نویسد:هر کسی از ماه رمضان جاه مونده،محرم از باب حسین وارد بشود برای ارباب بی کفن گریه کند تا خدا اورا ببخشد
امشب شب آشتی گنه کاران با خداست
هر کسی می خواد مثل حر با مولا و امام زمانش آشتی کنه بسم الله...
شب زیارتی اباعبدالله شب جمعه شب رحمت و مغفرت امشب شب آمرزش گناهانه
امشب روضه ی من مصادف شده با توبه ی حر ما هم به ابی عبدالله عرضه بداریم یا ابا عبدالله بارها با گناهنمون دل شما رو خون کردیم
کیا اومدن امشب با خدا آشتی کنن ابا عبدالله رو واسطه قرار بدن
شب رحمت و مغفرت شب آمرزش گناهان
لطف حسین ما را تنها نمیگذارد
گرخلق واگذارد او وا نمیگذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غربال ما را نمیگذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده ست
بر روی گفتهی خویش او پا نمیگذارد
روز عاشورا همین ک حر صدای استغاثه ابی عبدالله رو شنید
هل من ذاب یذبُ عن حرم رسول الله
دیدن حر داره می لرزه اومد پیش عمر سعد گفت امیر آخر الامر با پسر پیغمبر چه می کنی؟
👌نانجیب گفت همین قد بهت بگم
♦️سرشو از بدن جدا می کنم😭
♦️بدنشو قطعه قطعه می کنم😭
تا اینو شنید لرزه ی به بدن حر افتاد تا حالا کسی این پهلوان عرب رو اینجوری ندیده
🔺پسر و برادر و غلامش رو جدا کرد بیای ببرمتون یه جایی ک یه شبه راه صد ساله رو می شه طی کرد....
به بهانه ی آب دادن اسب خودش از اُردوگاه عمر سعد جدا شد
حتی بعضی ها نوشتن چکمه های جنگیشو دور گردنش انداخت
اونقده خاک ها رو رو سرش ریخت یعنی حسین جان من شرمنده ام
تا اومد محضر ابی عبدالله آنچنان خجالت زده اس گفت آقا جانم
🔺من حر پشيمانم
🔺شرمنده ام از رويت
🔺من راه تو سد كردم
🔺اطفال تو لرزاندم
🔺در حق تو بد كردم
من همونیم ک راه تو رو بستم 😭
من همونیم ک دل زینبتو تو شکستم😭
دل بچه هاتو شکستم😭
♦️هل لی من توبه؟
👌ابی عبدالله فرمود (ارفع راسک) یعنی هر کی بیاد در خونه ی ما سربلنده
حر خوش اومدی
صدا زد حسین جان بیشتر خجالتم نده 😭
بلافاصله اذن میدان گرفت رفت به میدان جنگ نمایانی کرد
دیدن حریفش نمی شن تیر بارانش کردن افتاد رو زمین...
همین جور ک تو خون خودش می غلطید...😭
👌اما خجالت می کشید بگه یا حسین یه وقت حر چشمش رو باز کرد دید ابی عبدالله بالا سرش نشسته سر حر رو به دامن گرفته خاک ها و خون صورت حر رو پاک کرد فرق شکسته ی حُر رو با دستمالی بست...
♦️عرضه بداریم یا ابا عبدالله آقا جان شما سر حر رو به دامن گرفتی
یا الله یا صاحب الزمان من معذرت می خوام شب زیارتی اباعبدالله
امان از اون لحظه ی آخر کسی نبود سر حسین زهرا رو به دامن بگیره....😭
😭یه وقت ابی عبدالله احساس کرد سینه اش سنگینی می کنه به زحمت چشمان غرق به خونش رو باز کرد دید (و الشمر جالس علی صدره😭)
ناله بزن بگو یا حسین...
👌با مادرش هم نوا شو...😭😭
♦️شب جمعه است حرم،روضه ی مادر دارد.
♦️شب جمعه است حرم،روضه ی یک سر دارد
♦️شب جمعه است کسی بال و پرش می افتد
♦️شب جمعه است حرم ناله ی خواهر دارد
♦️شب جمعه است کسی که گریه کنان می آید
♦️خواهری مویه کنان ،بوسه ب حنجر می آید.
الا لعنت الله علی اعداعهم اجمین