eitaa logo
دانلود
#کلام_شهید مواظب باشیم که خدای ناکرده ازصراط مستقیم دورنشویم وهمیشه در حالت مراقبت ازخویشتن خویش باشیم.دنیارفتنی است دینافانی است،بیاییم وخودمان رابسازیم. #شهید_ماشاالله_ابراهیمی🌹 @yadshohada
🍃🌺🌺💠🌺🌺🍃 https://t.me/andimeshkpic/2720 🔴 به استقبال یادواره ( ۱۱ ) 💠 آزموده را آزمودن ♦️بعد از عملیات بدر گردان حمزه سید الشهدا لشکر هفت ولیعصر (عج) به مقر خود در منطقه نزدیک جفیر برگشت . دو روز نگذشته بود که خبر آمد عملیاتی دیگر در راه است . مشتاق شهادتی چون برادر زود خبر را به نیروها رساند . آنها هم بدون توجه ‌به آثار خستگی عملیات قبلی مشغول آماده کردن خود و تجهیزاتشان شدند . 🔹به دستور فرمانده گردان ، همه گروهانها در محوطه جمع شدند تا آنها را توجیه کند . او نگاه خاصی به بچه ها کرد . اندوهی در چهره اش موج می زد . خیلی از بچه ها در عملیات بدر شهید و مجروح شده بودند به همین دلیل فرمانده آن حالت نظامی خودش را نداشت . 🔹او با نام خدا شروع به صحبت کرد و گفت : عملیات سختی در پیش است . من می خواهم با یک گروهان ویژه به این عملیات بروم . با توجه به موقعیت منطقه امکان بازگشت از این عملیات کم است . الان خانواده ها منتظر بازگشت شما هستند . از نظر گردان ماموریت شما تمام شده است . پس بدون تعارف اگر کسی مشکل دارد دست خود را بالا ببرد یا بعد به من بگوید تا برایش پایانی یا مرخصی صادر کنیم . انشاء الله در عملیاتهای بعدی شرکت کند . فرمانده حتی از بچه ها خواست که سرشان را پایین بیندازند که افراد بابت انصرافشان خجالت نکشند . 🔻سکوت سنگینی بین بچه ها حاکم شده بود . هر چه فرمانده اصرار می کرد اما کسی حاضر نشد از جمع جدا شود . به دستور فرمانده همه به صورت دایره وار شروع به چرخش کردند اما باز هم کسی از جمع جدا نشد . فرمانده دستور داد بچه ها بنشینند و بعد گفت : من به همه شما احتیاج ندارم . مجبورم خودم انتخاب کنم چه کسی نیاید .. 💥این اولین باری بود که کسی به حرف فرمانده گوش نمی کرد . اینجا بود که فرمانده رشید گروهان فتح دستش را بلند کرد و گفت : من ... من ... من 🔹از سخن او همه زدند زیر خنده اما فرمانده با همان حالت جدی گفت : باشه ...شما هم برو. شهید اکبری هم بلافاصله جواب داد : باشه میروم ..، ولی شما بفرمایید کجا بروم ؟ چه جایی بهتر از جبهه اسلام ؟ ❤️با این جواب نشاط خاصی فضای گردان را فرا گرفت . شهید صالح نژاد از اینکه در سخت ترین شرایط نیروهایش را محک زده بود خوشحال بود ولی بچه ها خوشحال تر بودند که شهید اکبری بعنوان نماینده آنها پیام مقاومت و عزم و ایمانشان را به فرمانده گردان ابلاغ کرده است . گرچه آن عملیات انجام نشد اما خاطره آن روز در یاد و خاطر همه دلاورمردان گردان حمزه ثبت شد . راوی :بهرام احمدی از گردان حمزه سیدالشهدا اندیمشک 🔰 @yadshohada
💠 آزموده را آزمودن 🔹 «مش حمید» (۱۴)   🔻 شهید «حمید صالح نژاد»فرمانده گردان غواص در عملیات والفجر ۸ ♦️بعد از عملیات بدر گردان حمزه سید الشهدا لشکر هفت ولیعصر (عج) به مقر خود در منطقه نزدیک جفیر برگشت . دو روز نگذشته بود که خبر آمد عملیاتی دیگر در راه است . مشتاق شهادتی چون برادر زود خبر را به نیروها رساند . آنها هم بدون توجه ‌به آثار خستگی عملیات قبلی مشغول آماده کردن خود و تجهیزاتشان شدند . 🔹به دستور فرمانده گردان   ، همه گروهانها در محوطه جمع شدند تا آنها را توجیه کند . او نگاه خاصی به بچه ها کرد . اندوهی در چهره اش موج می زد . خیلی از بچه ها در عملیات بدر شهید و مجروح شده بودند به همین دلیل فرمانده آن حالت نظامی خودش را نداشت . 🔹او با نام خدا شروع به صحبت کرد و گفت : عملیات سختی در پیش است . من می خواهم با یک گروهان ویژه به این عملیات بروم . با توجه به موقعیت منطقه امکان بازگشت از این عملیات کم است . الان خانواده ها منتظر بازگشت شما هستند . از نظر گردان ماموریت شما تمام شده است . پس بدون تعارف اگر کسی مشکل دارد  دست خود را بالا ببرد یا بعد به من بگوید تا برایش پایانی یا مرخصی صادر کنیم . انشاء الله در عملیاتهای بعدی شرکت کند . فرمانده حتی از بچه ها خواست که سرشان را پایین بیندازند که افراد بابت انصرافشان خجالت نکشند . 🔻سکوت سنگینی بین بچه ها حاکم شده بود . هر چه فرمانده اصرار می کرد اما کسی حاضر نشد از جمع جدا شود . به دستور فرمانده همه به صورت دایره وار شروع به چرخش کردند اما باز هم کسی از جمع جدا نشد . فرمانده  دستور داد بچه ها بنشینند  و بعد گفت : من به همه شما احتیاج ندارم . مجبورم خودم انتخاب کنم چه کسی نیاید .. 💥این اولین باری بود که کسی به حرف فرمانده گوش نمی کرد . اینجا بود که فرمانده رشید گروهان فتح دستش را بلند کرد و گفت : من ... من ... من 🔹از سخن او همه زدند زیر خنده اما فرمانده با همان حالت جدی گفت : باشه ...شما هم برو. شهید اکبری هم بلافاصله جواب داد : باشه میروم ..، ولی شما بفرمایید کجا بروم ؟ چه جایی بهتر از جبهه اسلام ؟ ❤️با این جواب نشاط خاصی فضای گردان را فرا گرفت . شهید صالح نژاد از اینکه در سخت ترین شرایط نیروهایش را محک زده بود خوشحال بود ولی بچه ها خوشحال تر بودند که شهید اکبری بعنوان نماینده آنها پیام مقاومت و عزم و ایمانشان را به فرمانده گردان ابلاغ کرده است . گرچه آن عملیات انجام نشد اما خاطره آن روز در یاد و خاطر همه دلاورمردان گردان حمزه ثبت شد . 👈راوی :بهرام احمدی -مسجدسلیمان 🔰 @yadshohad https://t.me/yadshohada
💠 رباعی دلتنگی برای 🔹وقتی که در اولین ساعات ورودم به ایران بعد از اسارت ، در مسیر اهواز به اندیمشک آقای محمد فروتن خبر شهادت را به من داد، این رباعی را سرودم. 🔻از گلشن لاله ها گذر باید کرد 🔻بر سینه سُرخشان نظر باید کرد 🔻هر کس که ز عطرشان ندارد بوئی 🔻زنهار ز نام او حذر باید کرد. 📝 عبدالله فاطمی - اندیمشک - ۱۳۶۹ ✅شهید ماشاالله ابراهیمی پور متولد سال ۱۳۴۰ از فرماندهان گروهان غواص خط شکن الحدید گردان حمزه سید الشهدا لشکر ۷ ولیعصر(عج) بعد از عمری مجاهدت خالصانه و صادقانه  سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای چهار در سن ۲۵ سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🔷 @yadshohada https://t.me/yadshohada/2834