#غروبــ_جمعھ🌙
در جمع سپـاهت آمدیم و رفتیـم
گفتیم کھ یـاری بلـدیم و رفتیـم
..💔..
گفتےکھ أَنَّاالْغَریٖبْ،هَل مِن ناصِر؟
ما نیـز ، فقط سینـہ زدیم و رفتیـم
#سالہامنتظرسیصدواندےمردست
@yadvare_shohada_mishkindasht
3224989_758.mp3
4.55M
... دلتنگی غروب همه جمعه های من
... کی می رسد به صحن حضورت صدای من؟!
... دیگر دلم برای شما پر نمی زند
... برگرد و بال تازه بیاور برای من
#میثم_مطیعی
@yadvare_shohada_mishkindasht
11.mp3
10.04M
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
#کتاب_صوتی
#من_زنده_ام
#خاطرات_آزاده_سرافراز
#خانم_معصومه_آباد
💐 قسمت #یازدهم💐
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
@yadvare_shohada_mishkindasht
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
یـاران ،
پـای در راه نهیـم
که ایـن راه
رفتنی ست نه گفتنی ...
پیکر
🌷شهید مجتبی ابراهیمی🌷
@yadvare_shohada_mishkindasht
✍️ #رمان_دمشق_شهر_عشق
#قسمت_چهل_و_سوم
💠 مرد میانسالی از کارمندان دفتر، گوشی را از دستش کشید و حرفی زد که دنیا روی سرم شد :«یا اینجا همهمون رو سر میبرن یا #اسیر میکنن! یه کاری کنید!»
دستم در دست مادر مصطفی لرزید و نه تنها دستم که تمام تنم تکان خورد و حال مصطفی را بههم ریخت که رو به همان مرد نهیب زد :«نمیبینی زن و مادرم چه حالی دارن؟ چرا بیشتر تنشون رو میلرزونی؟»
💠 ابوالفضل تلاش میکرد با موبایلش با کسی تماس بگیرد و کارمند دفتر اختیار از دستش رفته بود که در برابر نهیب مصطفی گوشی را سر جایش کوبید و فریاد کشید :«فکر میکنی سه ماه پیش چجوری ۴۸ تا زائر #ایرانی رو تو مسیر زینبیه دزدیدن؟ هنوزم هیچکس ازشون خبر نداره!»
ابوالفضل موبایل را از کنار گوشش پایین آورد و بیتوجه به ترسی که به دل این مرد افتاده بود، رو به مصطفی صدا رساند :«بچهها تا سر خیابون رسیدن، ولی میگن جلوتر نمیتونن بیان، با تک تیرانداز میزنن.»
💠 مصطفی از حال خرابم انگار تب کرده بود که کتش را از تنش بیرون کشید و روی صندی انداخت، چند قدم بین اتاق رژه رفت و ابوالفضل ردّ تیرها را با نگاهش زده بود که مردّد نتیجه گرفت :«بنظرم طبقه سوم همین خونه روبرویی هستن.»
و مصطفی فکرش را خوانده بود که در جا ایستاد، به سمتش چرخید و سینه سپر کرد :«اگه یه آرپیجی باشه، خودم میزنم!»
💠 انگار مچ دستان #مردانهاش در آستین تنگ پیراهن گیر افتاده بود که هر دو دکمه سردست را با هم باز کرد و تنها یک جمله گفت :«من میرم آرپیجی رو ازشون بگیرم.»
روحانی دفتر محو مصطفی مانده و دل من و مادرش از نفس افتاد که جوانی از کارمندان ناامیدانه نظر داد :«در ساختمون رو باز کنی، تک تیرانداز میزنه!»
💠 و ابوالفضل موافق رفتن بود که به سمت همان جوان رفت و محکم حرف زد :«شما کلتت رو بده من پوشش میدم!»
تیرها مثل تگرگ به قاب فلزی پنجرهها و دیوار ساختمان میخورد و این رگبار گلوله هرلحظه شدیدتر میشد که جوان اسلحه را کف دست ابوالفضل قرار داد.
💠 مصطفی با گامهای بلندش تا پشت در رفت و طنین طپش قلب عاشقم را میشنید که به سمتم چرخید، آسمان چشمان روشنش از #عشق ستاره باران شده بود و با همان ستارهها به رویم چشمک میزد.
تنها به اندازه یک نفس نگاهم کرد و ندید نفسم برایش به شماره افتاده که از در بیرون رفت و دلم را با خودش برد. یک اسلحه برای ابوالفضل کم بود که به سمت نفر بعدی رفت و او بیآنکه تقاضا کند، کلتش را تحویل داد.
💠 دلم را مصطفی با خودش برده و دیگر با دلی که برایم نمانده بود برای ابوالفضل بال بال میزدم که او هم از دست چشمانم رفت.
پوشیده در پیراهن و شال سپیدم همانجا پای دیوار زانو زدم و نمیخواستم مقابل اینهمه غریبه گریه کنم که اشکهایم همه #خون میشد و در گلو میریخت، چند دقیقه بیشتر از مَحرم شدنمان نگذشته و دامادم به #قتلگاه رفته بود.
💠 کتش هنوز مقابل چشمانم مانده و عطر شیرین لباسش در تمام اتاق طنازی میکرد که کولاک گلوله قلبم را از جا کَند.
ندیده تصور میکردم مصطفی از ساختمان خارج شده و نمیدانستم چند نفر او را هدف گرفتهاند که کاسه #صبرم شکست و همه خون دلم از چشمم فواره زد.
💠 مادرش سرم را در آغوشش گرفته و حساب گلولهها از دستم رفته بود که میان گریه به #حضرت_زینب (علیهاالسلام) التماس میکردم برادر و همسرم را به من برگرداند.
صدای بعضی گلولهها تک تک شنیده میشد که یکی از کارمندان دفتر از گوشه پنجره سرک کشید و از هنرنمایی ابوالفضل با دو اسلحه به وجد آمد :«ماشاءالله! کورشون کرده!»
💠 با گریه نگاهش میکردم بلکه خبری از مصطفی بگوید و ظاهراً مصطفی در میدان دیدش نبود که بهسرعت زیر پنجره نشست و وحشتزده زمزمه کرد :«خونه نیس، لونه زنبوره!»
خط گلولهها دوباره دیوار و پنجره ساختمان را هدف گرفته و حس میکردم کار مصطفی را ساختهاند که باز به جان دفتر #رهبری افتادهاند و هنوز جانم به گلو نرسیده، مصطفی از در وارد شد.
💠 هوا گرم نبود و از گرمای جنگ، از میان مو تا روی پیشانیاش عرق میرفت، گوشهای از پیراهن سفیدش از کمربند بیرون آمده و سراسیمه نفسنفس میزد.
یک دستش آرپیجی بود و یک سمت لباسش همه غرق خاک که خمیده به سمت پنجره رفت. باورم نمیشد دوباره قامت بلندش را میبینم، اشکم از هیجان در چشمانم بند آمده و او بیتوجه به حیرت ما، با چند متر فاصله از پنجره روی زمین زانو زد.
💠 آرپیجی روی شانهاش بود، با دقت هدفگیری میکرد و فعلاً نمیخواست ماشه را بکشد که رو به پنجره صدا بلند کرد :«برید بیرون!»...
#ادامه_دارد
@yadvare_shohada_mishkindasht
رسیدن به خدا چه زیباست و شهدا چقدر خاکی شدند که خدا برای دیدارشان بی تاب شد!
🌷شهیدبهمنی وند 🌷
📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی 🌺
@yadvare_shohada_mishkindasht
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے🌸🍃
83
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح: شهید بهمنی وند
@yadvare_shohada_mishkindasht
برکت زندگی از گفتن یک یا زهراست
بیمه عمر شدم، مادر سادات سلام ...
#پیشاپیش #روز_مادر💫💖
#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا(س)💞
#مبارک_باد💫💖
@yadvare_shohada_mishkindasht
🛑🇮🇷رهبر انقلاب: در دههفجر بر سردر خانهها پرچم جمهوریاسلامی بزنید
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
@yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتے خدا دلش براۍ بنده ش تنگ بشہ!
@yadvare_shohada_mishkindasht
🌹مگه داریم بهتر ازین عکس ...!!!
#جانا❤️
@yadvare_shohada_mishkindasht
{•🌷•}
رفتند..؛
شهید شدن
پیکرشوݩ موند توۍ سوریه
بعد چند ساݪ اومدن..!
ما هنوز درگیر اینیم
ڪهچجوری کمتر #گناه کنیم:)
#چقدر_عقبیم..!
#سلام_ودرود_برشهیدان
@yadvare_shohada_mishkindasht
12.mp3
7.31M
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
#کتاب_صوتی
#من_زنده_ام
#خاطرات_آزاده_سرافراز
#خانم_معصومه_آباد
💐 قسمت #دوازدهم💐
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
@yadvare_shohada_mishkindasht
💐🥀🕊🌹🕊🥀💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مسئولیت رهبری از زبان خودشان
@yadvare_shohada_mishkindasht
◼️وقت اسم #فکه را میشنوی
یاد تشنگی غربت میافتی...
یاد شهدایی که پنج روز با لبِ تشنه گفتند:
"فدای لب تشنهات پسرِ فاطمـــه"💔
اینجا برای بچهها ، روضه #عطش بخوانید... !
اینجا میشود #ابراهیمهادی را حسکرد... !
همان کسانی که مانندِ اربابشان
تشنه لب شهید شدند...🥀
همین بس که امام در وصفشان فرمود:«شهدای گردان کمیل،حنظله جزءفرشتگان و ملائکةا.. هستند.»✨
@yadvare_shohada_mishkindasht
مداحی آنلاین - دریایی و دل دادی - مطیعی.mp3
4.63M
🌸#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
🎶دریایی و دل دادی
🎤 #حاج_میثم_مطیعی
💐#سرود
••✾◆✾••💚••✾◆✾••
@yadvare_shohada_mishkindasht
48.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸#میلاد_حضرت_فاطمه_زهرا(س)
🎶میزنم فریاد از عمق وجود
🎤#حاج_محمود_کریمی
💐#سرود
••✾◆✾••💚••✾◆✾••
@yadvare_shohada_mishkindasht
استاد قرائتی:
شما سوار یه اتوبوسی میشی،
میشینی کنار یکی، بو سیگارش اذیتت میکنه!
میری اونور تر کنار یکی دیگه میشینی ،دهنش بو سیر میده!😣
میری اونورتر میشینی میبینی یکی بچش خرابکاری کرده!😷
درسته تحمل این وضع سخته!! اما شما نمیتونی از اتوبوس بری بیرون چون؛ #اصل_اتوبوس_سالمه!
چون راننده اتوبوس سالمه !
شما برای رسیدن به مقصد نیاز به اتوبوس سالم و راننده سالم داری. درسته⁉️
جمهوری اسلامی و رهبری این نظام مصداق اتوبوس سالم و راننده سالم هست👌
⚠️اگه این اتوبوس رو ترک کنید اتوبوسهای دیگه شما رو به مقصد نمیرسونن.
اتوبوس آمریکارو ببینید!
اتوبوس اروپارو ببینید.
هم اصل اتوبوسش ناسالمه هم رانندش مسته!
حالا اینجا بعضی مسؤلین خطایی میکنن!
️این دلیل بر ناسالم بودن اصل نظام و راهبرد اون نیست😒
پس نباید از اتوبوسی که چون مسافرانش خلاف دارن ولی اصلش سالمه و رانندش سالمه بیرون اومد!
چون اتوبوس و راننده ی سالم دیگه ای
وجود نداره✔️
✅ پس باید بود و خلاف هر مسافری رو هشدار داد و جلوگیری کرد...
✅ باید خلاف هر مسئولی رو هشدار داد و جلو گیری کرد...
🚸 ولی از اصل نظام و رهبری نباید روی گردان بشیم!
@yadvare_shohada_mishkindasht
بیا همچون شهیدان بیکران باش
به فکر دردهای دیگران باش!
🌷شهیدعلی اصغرگلینی پور 🌷
📎سلام ، صبـحتون شهــدایـی 🌺
@yadvare_shohada_mishkindasht
🍃🌸 #تلــاوٺ_قرآטּ_صبحگاهے🌸🍃
84
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:شهیدعلی اصغرگلینی پور
@yadvare_shohada_mishkindasht
روز شمار انقلاب
۱۲ بهمن
#انقلاب_ما_انفجار_نور_بود
@yadvare_shohada_mishkindasht
🌹حضور رهبرمعظم انقلاب در مرقد مطهر امام (ره)
♦️همزمان با آغاز ایامالله دههفجر و در آستانه چهلودومین سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، امام خامنهای در نخستین ساعات صبح امروز در مرقد بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حاضر شدند و با قرائت نماز و قرآن، یاد و خاطره امام عظیمالشأن ملت ایران را گرامی داشتند.
@yadvare_shohada_mishkindasht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بوی گل سوسن و یاسمن آید . . .
@yadvare_shohada_mishkindasht