eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
398 دنبال‌کننده
26.6هزار عکس
9.6هزار ویدیو
54 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🎨🎲🎯 لامیر در واقع کاظم میخواست در طول مسیر دادگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره مند شود او شدیداً علاقه مند به این سید بزرگوار شده بود. کاظم عبدالامیر یک شیعه عراقی بود، که گذر زمان از او یک شیفته حقیقی ساخت. مرید سید حاج آقا ابوترابی شد. تحولات عجیبی دراو به وجود آمد و گرایشش به سید آزادگان از او شخصیت دیگر خلق کرد. یکی از تاثیرات شگرف اخلاقی سید آزادگان بود که افراد را جذب خود می کرد و افراد بی آنکه خود متوجه وضعیت باشند، شیفته او می شدند. روزها گذشت تا اینکه اسرای ایرانی آزاد شدند‌. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. برای دیدن حاج آقا به تهران آمد وقتی فهمید حاج آقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شده اند، به شدت متاثر شد. برای همین به مشهد و سر مزار آقای ابوترابی رفت و مدتی آنجا بود. کاظم از گذشته خود توبه واقعی کرد. برای اینکه حق اسرای ایرانی را ادا کند و از آنها حلالیت بطلبد، به ستاد آزادگان آمد و آدرس اسرای اردوگاه تکریت ۵ را گرفت. او حتی به روستاهای دور دست مرزی رفت و از اسرای اردوگاه حلالیت طلبید. کاظم داستان ما همه آن را که در احادیث برای توبه واقعی گفته‌اند انجام داد. خدا هم به خاطر سختی هایی که در راه توبه واقعی کشید به او مُزد خوبی ادا نمود. کاظم عبدالامیر مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب در سوریه به شهادت رسید. او ثابت کرد که مانند حُر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم می توانیم حتی به مقام شهادت برسیم. 💌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر سلامت تن زیباست ، اما پرنده عشق تن را قفسی می بیند که در باغ نهاده باشند و من نه آنکه گردن ها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شود..... @yadyaaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای دفترچه تلفن اختصاصی حاج قاسم و مادر شهیدی که سردار سلیمانی از سوریه با او تماس میگرفت! سردار حسنی: 🔹شهید سلیمانی دفترچه تلفنی به همراه خود داشت که در آن شماره حدود ۱۵۰ خانواده شهید لیست شده بود و برخی‌روزها با چندتایشان تماس می گرفت. 🔸ارتباط حاج قاسم با بعضی مادران شهدا، خیلی خاص بود. نسبت به مادر شهید «علی شفیعی» هم همین احساس را داشت. 🔹گاهی حتی از سوریه به او زنگ میزد و صحبت می کرد. مادر شهید شفیعی می گفت: «حاج قاسم نیمه شب از سوریه زنگ می زند و با هم صحبت می کنیم. بعد می گفت: حالا دیگر خستگی ام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب. 🔸این مادر، دیگر هیچ کس را ندارد. به همین دلیل، سردار سلیمانی هر وقت به کرمان می آمد، همیشه به ایشان سر می زد. @yadyaaran
گاهی دلم هوای کوی حبیب دارد حاجت همی به شمّ بوی طبیب دارد پرسم ز خود چرا تو، آسوده ای به منزل؟! آنگه که سر به صحرا، یار غریب دارد. 👤استاد طاهر @yadyaaran
در راه عاشقے باید سوخت تا اثبات ڪنے عشقت را و چه زیبا سوختنے است سوختن در ڪوے یار برادرم شرمنده ام ڪه سوخته ے آتشِ گناهم و بس دستم شڪسته بالم را بگیر هواییم ڪن خدا خیرت دهد @yadyaaran
🌸 ذوالفقار سیـدعلـی برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران؛ سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی از سوی فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی خامنه ای به دریافت نشان ذوالفقار مفتخر شد. ۹۷/۱۲/۱۹ نشان ذوالفقار از جمله نشان‌های عالی نظامی است که به پاس رشادت‌ها و موفقیت در فرماندهی از سوی فرمانده معظم کل قوا اعطاء می‌شود؛ سرلشکر قاسم سلیمانی اولین فرمانده‌ای است که پس از انقلاب مفتخر به دریافت این نشان شده است. سردار سلیمانی ،نماد مبارزه حق علیه باطل.. ای دلیرمرد عرصه جهاد؛ ان شاالله برایمان بمانی و در رکاب مهدی موعود(عج) بر پیکره ظلم طاغوتی بتازی بهترین هدیه تولد را از امام جامعه گرفتی و شدی ذوالفقار سیدعلی ... @yadyaaran
🌸محمدعلی وصیت کرده بود: وقتی پیکرش را برای طواف به حرم می برند مدت بیشتری پای ضریح نگه دارند؛ به خدام که گفتیم قبول نکردند و گفتند: حرم شلوغه و پیکر ایشون همانطور که با بقیه شهدا وارد می شه همراه بقیه هم خارج می شه، آن روز حدود سی تا چهل شهید را کنار ضریح قرار داده بودند، مراسم نوحه خوانی هم برگزار شد و بعد شهدا رو طواف دادند، اما وقتی نوبت محمدعلی شد متوجه ریختن قطره های خون از پایین پیکر شدیم و خدام را خبر کردیم، به خاطر اینکه آب خون روی فرش ها می ریخت از تکون دادن پیکر خودداری کردند، حدود بیست و پنج دقیقه طول کشید تا پیکر را توی دو لایه پلاستیکی قرار دادند و دیگه خونی ازش نریخت به خاطر اتفاقی که افتاد، محمد علی نیم ساعت بیشتر از بقیه کنار ضریح بود و به خواسته اش که توی وصیت نامه اش گفته بود رسید. 🌷شهید محمدعلے نیکنامی🌷 @yadyaaran
در راه عاشقے باید سوخت تا اثبات ڪنے عشقت را و چه زیبا سوختنے است سوختن در ڪوے یار برادرم شرمنده ام ڪه سوخته ے آتشِ گناهم و بس دستم شڪسته بالم را بگیر هواییم ڪن خدا خیرت دهد @yadyaaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سال ۶۴ بود که محمدحسن از جبهه مرخصی آمده بود، گفت: بابا دلم برای آقا علی بن‌موسی‌ الرضا (ع) تنگ شده است، گفتم: برو مشهد، گفت: بابا مرخصی‌ام کوتاه است، امام فرموده جبهه‌ها را پر کنید، می‌ترسم حرف امام زمین بماند، گفتم: برو ان شاءالله خدا نصیب می‌کند، پسرم رفت طولی نکشید به ما خبر دادند بیایید معراج شهدای اهواز پیکر محمد حسن را شناسایی کنید، به معراج شهدای اهواز رفتیم، هر چه گشتیم پیکر محمدحسن را پیدا نکردیم، به ما گفتند عذرخواهی می‌کنیم، محمدحسن اشتباهی به مشهد منتقل شده، این پدر شهید می‌فرمود: نه اشتباهی نرفته بلکه او خودش خواسته برود، ولی تا قبل از شهادت حتّی از زیارت امام رضا (ع) که همه عشقش و هستی‌اش بود، به خاطر اینکه سخن امام زمین نماند صرف نظر کرد، منتهی امام رضا او را به مشهد می‌کشاند. 🌷شهید محمدحسن ترابیان🌷 @yadyaaran