eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
412 دنبال‌کننده
24.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
50 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀⃟🦋 پرواز کردن سخت نیست... عاشق که باشی بالت می‌دهند؛ و یادت می‌دهند تا کنی... آن هم عاشقانه... :)🦋 ❤️ 💚صبحتون مزین به نگاه شهدا💚 ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
آن موقع من ۱۶ سال، و ایشان حدود ۲۹ سال داشتند. قرار شد با خانواده‌­ام به منزل آقای موسوی در اختیاریه برویم تا او را ببینیم. در آن جا او گوشه‌­ای نشسته بود. من چای بردم، ولی از سر حجب و حیا نه من ایشان را توانستم ببینم و نه او مرا. فقط موقعی که از خانه خارج می‌­شد از پنجره او را دیدم. لباس قبای نیمچه‌­ای به تن، و کلاه عرقچین مشکی به سر داشت. ظاهراً تازه طلبه شده بود. قرار شد برای بار دوم همدیگر را ببینیم و صحبت کنیم که او آن موقع گفت: «من طلبه‌­ای هستم که نه کسی را دارم و نه از مال دنیا چیزی. اگر می‌توانی نان طلبگی بخوری، بسم‌الله». من هم پذیرفتم. راوی: همسر شهید تاریخ شهادت: ۵۷/۶/۲ ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
فرزند شهید نقل می‌کند: ماه رمضان‌ها وقتی بابامرتضی برای افطار نان تازه می‌خرید، گاهی بیشتر از مقدار نیازمان نان تهیه می‌کرد و از پایین پله‌ها زنگِ دربِ هر یک از همسایه‌های ساختمان را میزد و بهشان نان می‌داد تا همسایه‌ها هم برای افطارشان نان تازه داشته باشند. هرگاه در خیابان یا جاده ماشین‌هایی را می‌دیدیم که بنزین می‌خواستند، پدرم سریعا با شلنگ و چهارلیتری‌ای که داخل ماشین داشتیم، برایشان بنزین می‌کشید تا کارشان راه بیفتد و در جاده نمانند. هر زمان که در خیابان ماشین عروس می‌دیدیم، برای عروس و داماد دست تکان می‌دادیم و بابا برای‌شان بوق میزد و شادی می‌کرد. او همیشه با شادی مردم، شاد بود. هروقت هم در جاده، خرده‌شیشه ریخته بود، پدرم ماشین را کنار جاده نگه می‌داشت تا شیشه‌ها را از وسط جاده بردارد و مادرم هم جلوتر از او وایمیستاد و برای ماشین‌هایی که می‌آمدند، دست تکان می‌داد تا حواس‌شان به پدرم باشد. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
فرازی از وصیت نامه شهید علیرضا ملا زاده: شهید وقتی که غرق در خون می‌شود فریاد برمی‌آورد«خواهرانم شما از خون من رنگین‌تر است»، من اکنون نیز فریاد برمی‌آورم «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن. تن پوش و لباست را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند شیئ رفتار کنند. این فریاد از اعماق قلبم است». شب بر همگی خوش به امید فردای بهتر ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
💢 . ▪️«ایرج نجفی قلعه چندری» فرزند «احمد» در سوم شهریور 1348 در شهرستان عباس آباد به دنیا آمد .سردار شهید «ایرج نجفی» جانشین فرمانده گردان علی ابن ابیطالب(ع) لشکر25 کربلا روز جمعه 31 تیر سال 67 همزمان با سالروز شهادت امام محمد باقر(ع) در شلمچه در کنار نهر عرایض با آخرین پاتک عراق بعد از پذیرش قطعنامه 598 به فیض شهادت رسید. . 📩 قسمتی از وصیت نامه شهید : امّا مادر بزرگم، ای مادر! از اول زندگی‌ام تا به حال می‌خواستم حرفی به شما بزنم ولی خجل بودم و آن اینكه اگر موقعی ناراحتی می‌كردم یا بلند صحبت كردم، خدا شاهد است تا چند ساعت ناراحت بودم و بعد خجالت‌زده بودم كه بیایم اعتراف كنم. مادرم! حلالم كن اگر خلافی انجام می‌دادم از روی نادانی بود. مادر بزرگم به خداوندی خدا قسم كه تو را بهتر از همه دوست دارم. ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
📸 کشف پیراهن دوتیم پرطرفدار فوتبال در جریان تفحص های اخیر 🚩سردار باقرزاده(فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیرو‌های مسلح)اعلام کرد: در تفحص‌های این ستاد، پیکر شهدا با پیراهن دو تیم پرطرفدار پایتخت یافت شده است. 🔹به همراه پیکر یکی از شهدای گمنام، یک پیراهن ورزشی باشگاه استقلال پیدا شد. دو ماه پس از کشف این پیراهن، پیراهنی از باشگاه پرسپولیس نیز در کنار پیکر شهید گمنام دیگری یافت شد ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
درب درب ... . 💢روزی که قرار بود مجلس چهارم شورای اسلامی افتتاح شود ، به اتفاق حاج آقا راه افتادیم تا به مراسم افتتاحیه برسد . نزدیک ساختمان مجلس که رسیدیم گفت « نگه دار» .با حالت خاصی به در ورودی مجلس نگاه می کرد . گفتم « عجله کنید ، الآن مراسم شروع می شود و شما نمی رسید» .گفت:« این در را ببین ، اگر ما به وظیفۀ خود در قبال رأی مردم عمل نکنیم این در ، برای ما دروازۀ جهنم خواهد بود». (( بیاد سید آزادگان سید علی اکبر ابوترابی ┏━━━🌹🍃🌷━━━┓ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎ @yadyaaran ┗━━━🌷🍃🌹━━━┛
💢 . ▪️ﺟﻠﻮﯼ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺑﻨﺪ ﭘﻮﺗﯿﻦﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎی ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ ﺣﻼﻟﻢ ﮐﻨﯿﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﮔﻔﺖ : " ﺑﻤﺎﻥ، چند ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﭘﺪﺭ ﺷﻮﯼ" حبیب الله ﮔﻔﺖ: "ﻭﺿﻊ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺻﺪﺍﻡ ﻭ ﮔﺮﻭﻫﮏﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﻇﻠﻢ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﻭﻡ "ﻭ ﺭﻓﺖ.ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﻔﺖ :" ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺤﺪﺛﻪ". ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺗﻠﻔﻨﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ :"ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﻡ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪ ﻣﺤﺪﺛﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﺟﻨﺎﺯﻩﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ. ﻣﻄﻤﺌﻨﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻫﺮﮔﺰ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﯾﺪ " ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ .. ﻧﻮﺯﺍﺩ ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻭ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺪﺭ...
نماز آخرین یکشنبه ماه ذی القعده فراموش نکنید
1_10412541055.mp3
13.5M
صلی الله علیك یا اباعبدالله💔 خیلی وقته نرفتیم حرم‍ـــ❤️‍🩹 اللهم‍ الرزقنـــــا😭
🍃🍃کافی‌ست صبــح که چشمانت را باز میکنی ، به شهــدا سلام کنی... صبــح که جای خودش را دارد ، ظهر و عصر و شب هم بخیـر می شود . . . السلام علیک یا انصار الله🕊  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎥 فیلم کمتر دیده شده از زندگی شخصی حضرت امام...(( 📼فیلم بردار عروس آقا ؛ همسر سید احمد آقا خمینی )) شادی روح حضرت امام و دو یادگارش صلوات.🌷🇮🇷🌷
▪️عشقشان بود... . 💢 دهه ی شصت.هنرمند نقاش رزمنده ی لشکر ویژه ۲۵ کربلا ( احمد غلامی عزیزی اهل روستای عزیزک بخش بهنمیر شهرستان بابلسر) که در منطقه هفت تپه در حال خلق این اثر زیباست.🖼
قبل یا بعد از فتح‌المبین، آمدم بیایم دو کوهه، دیدم حسین دم پلیس راه ایستاده. گفتم: کجا؟ گفت: دارم می‌رم اصفهان. گفتم: خب بیایید سوار بشید با ماشین بریم. گفت: نه من با اتوبوس می‌رم. این حرف را زمانی می‌زد که پانزده، شانزده هزار نیرو زیر دستش بودند، اما او به خودش اجازه نمی‌داد از بیت‌المال کوچکترین استفاده‌ای بکند. راوی:نصرالله توانگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀⃟🦋 به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی (ره) بانگ نسل سومِ این انقلاب... با صدای حاج مهدی رسولی 🌷بسیار زیبا
شیرین عبادی، کوثر افتخاری، پرویز نویدی و ۶۰۰ لیدر براندازِ دیگه طی نامه‌ای از سازمان ملل درخواست کردند: " برای رئیسی مراسم یادبود برگزار نکنید! "
اینجا جنازه عزیزت رو باید از روی دندان‌های اسکلتش شناسایی کنی ... اردوگاه جبالیا، شمال غزه
سلام بر مادرم که هم مادرم بود و هم پدرم. که هیچ احساس بی پدری نکردم. سلام تمام اعضای خانواده‌ام و سلام به رهبری کبیر انقلاب. مادر جان! من آرزوی شهادت را دارم. چه خوب است که در راه اسلام شهید بشوم. چون ما حالا داریم با کفار مبارزه می‌کنیم. من چیزی را برای وصیت ندارم. من دوستدارم تا خون در رگ دارم برای اسلام و مهین خویش فدا کنم. دوباره می گویم که جانم فدای رهبر و میهنم می‌کنم. «قسمتی از وصیت‌نامه» 🌹شهید: صفر بساک تاریخ تولد: ۱۳۴۱/۱/۲ محل تولد: شوش دانیال روستای ابوذر غفاری تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۱/۱۴ محل شهادت: کرخه عملیات: چریکی عضویت: بسیجی مزار شهید: گلزار شهدای دزفول
💫 شب و روز | ۲۵ ذی القعده |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با گرامیداشت سالروز رحلت امام شهیدان، یادی کنیم از رابطه عاطفی و معنوی پیر جماران و رزمندگان جبهه‌های حق علیه باطل اشک و گریه عشاق روح الله با شنیدن تمجید و بیان روحیات معنوی در جبهه ها: و کجا دیدید که عاشقانه دنبال شهادت باشند؟ من به این چهره‌های نورانی و بشّاش شما، و به این گریه‌های شوق شما حسرت می‌برم. من احساس حقارت می‌کنم. من وقتی با این چهره‌ها مواجه می‌شوم و این قلب‌هایی که به واسطه توجه به خدای تبارک و تعالی این طور در چهره‌ها اثر گذاشته است، احساس حقارت می‌کنم. من غیر از دعا که بدرقه شما کنم چیزی ندارم که به شما بکنم. من چطور به این احساسات خداگونه و به این توجهاتی که شما به خدای تبارک و تعالی دارید، و به این عزم راسخ شما و این شجاعت بینظیر شما، چطور من می‌توانم از شما ستایش کنم؟