🔸رفتار زیبای شهیدهاشمی در بازارچه مقابل پدر و مادرش
اوایل ازدواجمون بود. برای خرید با سیدمجتبی رفتیم بازارچه. در بین راه با پدر و مادرِ آقاسید برخورد کردیم. سیدمجتبی به محض اینکه پدر و مادرش رو دید، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این صحنه برای من بسیار دیدنی بود. آقا سید با اون هیکلِ تنومند و قامت رشید در مقابل پدرو مادرش اینطور فروتن بود و احترام اونا رو تا حد بالایی نگه می داشت...
👤خاطره ای از زندگی سردار شهید سید مجتبی هاشمی
📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ به نقل از همسر شهید
خاکریز خاطرات ۵۹
📎 #شهدا
📎 #سیره_شهدا
📎 #خاطرات_شهدا
📎 #جهاد_تبیین
14.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 خاطره شنیدنی از دیدار شهید آیت الله صدوقی و آیت الله خامنه ای
🎙 حجت الاسلام راشد یزدی
📎 #آیت_الله_صدوقی
📎 #شهادت_آیت_الله_صدوقی
📎 #جهاد_تبیین
💢 آیت الله صدوقی شهید محراب
🔹 11 تیر شهادت آيت الله صدوقي چهارمين شهيد محراب به دست منافقان
🔹 شهید آیت الله محمد صدوقی سومین شهید محراب تمامی وجود خود را وقف ارزش های اسلامی و انقلاب کرد و برای تعالی اسلام ناب محمدی (ص) از هیچ تلاش و کوششی هم دریغ نکرد.
🔹 شهید صدوقی در دوران مبارزات ستم شاهی و پیروزی انقلاب همراه و همگام با امام راحل بود.
🔹 شهید محراب بازویی قوی برای امام راحل (ره)، انقلاب و استان یزد بود که با نثار خون پاک خود بر عزت و پایداری نظام افزود.
🔹 شهید صدوقی نماد ایثار و تلاش در تمامی صحنه های قبل و بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ بود. آن شهید بزرگوار، شخصیتی مردمدار، فقیهی دین پرور و مجاهدی شجاع برای اسلام و انقلاب بود...
📎 #آیت_الله_صدوقی
📎 #شهادت_آیت_الله_صدوقی
📎 #جهاد_تبیین
8.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️📸همه روسای جمهور با دولتشون عکس یادکاری دارند...
📌به جز شهید رئیسی؛ در عوض..
📎 #ایران_قوی
📎 #روسای_جمهور
📎 #شهید_رئیسی
📎 #جهاد_تبیین
🔸ایدهی جالب شهید ردانیپور؛ برای خودسازی
بیخبر رفتم تویِ اتاقش. سرش رو از سجده بلند کرد. چشماش سرخ بود و خیسِ اشک. رنگش هم پریده بود. نگران شدم. گفتم: مصطفی! خبری شده؟ سـرش رو انداخت پایین . زل زد به مُهـرش و گفت: ساعت ۱۱ تا ۱۲ هر روز رو فقط برایِ خدا گذاشتهام؛ برمیگردم کارهام رو نگاه میکنم و از خودم میپرسم کارهایی که کردم برای خدا بوده یا برایِ دلِ خودم؟
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید مصطفی ردانیپور
📚منبع: یادگاران۸ کتاب شهید ردانیپور صفحه ۲۲
خاکریز خاطرات ۸۵
📎 #سیره_شهدا
📎 #خاطرات_شهدا
📎 #جهاد_تبیین
🔸رتبهی اول دانشگاه تورنتو کانادا بود، اما...
بخاطر معدل بالا، با پیشنهاد آموزش و پرورش برای ادامهی تحصیل به کانادا رفت و رتبهی اول دانشگاه تورنتـو کانادا رو بدست آورد. وقتی هم درسش تموم شد، اومد ایران و تصمیم گرفت به جبهه بره. بهشگفتم: شما تازه ازدواج کردی، یه مدت بمون و جبهه نرو. اما گفت: نه مادر! من از امکانات کشور استفاده کردم و رفتمکانادا تحصیل کردم، الان درسم تموم شده و وظیفهی شرعیام اینه که برم جبهه و به اسلام و مردم خدمت کنم...
👤خاطرهای از زندگی مهندس شهید حسن آقاسیزاده
📚منبع: کتاب خدمت از ماست۸۲ ، صفحه ۷۰
خاکریز خاطرات۸۷
📎 #شهدا
📎 #سیره_شهدا
📎 #خاطرات_شهدا
📎 #جهاد_تبیین
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بغض شهید نیلفروشان در وصف یاران ایلامی شهیدش
#جهاد_تبیین
#شهید_عباس_نیلفروشان
#سید_المقاومه
#سید_حسن_نصرالله
5.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در یک چیز از ابراهیم(علیه السلام) پیروی نکنید!
📎 #برائت
📎 #جهاد_تبیین
💢من مرد مبارزه هستم؛ نه پشتِ میز...
🔹 از وزارتِ امورِ خارجه و چند جای دیگه پیشنهاد کار داشت؛ اما رفت عضو سپاه شد وگفت: توی مملکت جنگ باشه و من برم جای دیگه؟!!! من تا زندهام ؛ رزمندهام... یه بار هم رفیقش بهش گفت: اگه جنگ تموم بشه چی؟ اون موقع میخوای چیکار کنی؟ گفت: میرم فلسطین... گفت: اگه جنگ فلسطین تموم بشه چی؟ گفت: میرم جایی که یه مظلوم داره فریاد میکشه؛ و کمکش میکنم...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید عباس ورامینی
📚 منبع: کتاب در هیاهوی سکوت ؛ صفحات ۱۰۳ و ۱۱۹
خاکریز خاطرات ۹۱
📎 #شهدا
📎 #سیره_شهدا
📎 #خاطرات_شهدا
📎 #جهاد_تبیین
💢 علیرضا از نوجوانی پهلوان بود...
🔹علیرضا صبحها حدود یک ساعت قبل از اینکه مدرسهاش شروع بشه، از خونه خارج میشد میرفت لحافدوزی، یک تشک میدوخت و بعد می رفت مدرسه.
🔹ازش پرسیدم: علیرضا چرا اینکار رو میکنی؟ بهم گفت: میخوام توی هزینههای مدرسهام کمک خرجِ پدرم باشم، و حداقل پولِ قلم و دفترم رو خودم تأمین کنم...
👤خاطرهای از نوجوانی مدافعحرم شهید علیرضا قلیپور
📚راوی: یکی از بستگان شهید
🔻خاکریز خاطرات ۹۲
📎 #شهدا
📎 #سیره_شهدا
📎 #خاطرات_شهدا
📎 #جهاد_تبیین
💢 به احترام مادر چشماش وا شد...
🔹سیدمهدی هیچگاه پاهاش رو جلوم دراز نکرد. جلوی پام تمام قد میایستاد و تا من نمینشستم، او هم نمینشست. فقط یه جا پاهاش رو جلوم دراز کرد؛ اونم وقتی که شهید شد. بهش گفتم: سید! تو هیچوقت پاهات رو جلو من دراز نمیکردی،حالا چی شده مادر؟! یهو دیدم چشمای پسرم به اذن خدا برا چند لحظه باز شد و یک قطره اشک از چشماش اومد...
[شاید میخواسته به مادرش بگه: اگه میتونستم، جلو پاهات تمام قد میایستادم...]
👤خاطرهای از زندگی روحانی شهید سید مهدی اسلامیخواه
📚منبع: کتاب رموز موفقیت شهیدان ، جلد۱، صفحه ۲۵
🔻خاکریز خاطرات ۹۸
📎 #شهدا
📎 #سیره_شهدا
📎 #خاطرات_شهدا
📎 #جهاد_تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ اعتقادی
❓نحوه وفات حضرت زینب سلام الله علیها چگونه بوده و چرا در شام؟
🎙 استاد محمدی شاهرودی
📎 #جهاد_تبیین
📎 #وفات_حضرت_زینب