eitaa logo
کانال شهدایی یاد یاران
392 دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
11.1هزار ویدیو
63 فایل
✅کپی با صلوات برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان عج تعالی فرجه الشریف بلامانع است 🌷🇮🇷ما را بدوستان خود معرفی کنید🇮🇷🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
از غصه آب شدم خونه خراب شدم... اومدیم منزل شهیدی که اعضای خانواده‌ش خیلی بهش وابسته بودن. دوروز دختراش نمیدیدنش تحملشون کم میشد و از فراقش گریه میکردن. ولی الان اصلا وقت نمیکنن یاد پدر شهیدشون بیفتن چون برادرشون رو تخت بیمارستانه و ضایعه نخاعی پیدا کرده، دکترا میگن قطع نخاع شده ولی من نمیخوام این عبارت رو تکرار کنم. چون از الان لحظه به لحظه منتظر خبر خوب بهبودی پسر این خانواده هستم آقا محمد مهدی ایرانمش، فرزند شهید ایرانمنش اگه میشه براش دعا کنید نذر پدر شهیدش کنید نذر ائمه معصومین، حضرت ام البنین، نذر نرجس خاتون، نذر قمربنی هاشم... خیلی حالشون خراب بود. خیلی😭 روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
🔴 درخواست و مطالبه خانواده‌های مجروحین حادثه کرمان ساینا علی‌بیگی تو قسمت icu بیمارستان باهنر بود. پدر ساینا به شهادت رسیده. خودشم دستش، پاهاش روده‌هاش ترکش خورده، لگنش بیرون زده، چشماش هم آسیب دیده، مادر و خواهرش سمانه‌هم مجروحه خانواده‌ش اصرار داشتن ببرنش بیمارستان خصوصی مهرگان، پیش دکتر خسروی که ظاهرا موافقت نشده. حتی گفتن هزینه درمانشم خودمون میدیم. نمیدونم چرا موافقت نکردن. با تمام زحماتی که بیمارستان باهنر روز حادثه داشته از چندین خانواده نارضایتی شنیدیم درباره این بیمارستان و دیگر بیمارستان‌ها، چندین نفر بدن‌هاشون بخیه شده و رفتن و عفونت کرده و مجدد برگشتن بیمارستان. بخشی از مشکلات طبیعیه چون روز حادثه وضعیت فوق بحرانی بوده. ولی الان که دوهفته گذشته باید این مشکلات رو رفع کنن و بیشتر به این مجروحین توجه کنن مشکل دیگری که خیلی از مجروحین داشتن این بوده که روز حادثه ثبت و شناسایی نشدن و همه‌شون خودشون هزینه‌ها رو حساب کردن که این مشکلو با استانداری مطرح کردیم گفتن روز حادثه واقعا نمیشد منتظر ثبت اطلاعات باشیم، جون مردم درخطر بود (منطقی هست این موضوع). الان داریم دونه دونه شناسایی میکنیم و هزینه‌هاشونو برمیگردونیم و به بیمارستان ها هم اعلام کردیم درمان‌های مجروحین رایگان باشه. ولی تا الان که بررسی کردیم این مشکل کامل حل نشده و بعضا از کسانی که مشخص هستن مجروحن و حتی شهید دادن بازهم هزینه گرفتن، مثل همسر شهید فاطمه پرندکام یا همین خانواده ساینا باید هوای این مجروحین و خانواده‌های شهدارو داشت و بهترین برخورد رو کرد در قبالشون و گرنه اثر وضعیش تو زندگی خودشون میاد، اینها داغدارن، علاوه بر بهترین رسیدگی‌ها باید بهترین برخورد رو داشت. خانواده ایرانمش شهید خودشون رو فراموش کردن و فقط و فقط فکر پسر خانواده هستن که ضایعه نخاعی پیداکرده. سجاد میرزاده هم مشکل نخاعی داره که از شهرستان فاریاب اومده بودن کرمان و الان برای درمان مکان برای اسکان نداشتن و الان منزل اقوامشون هستن. خلاصه این مشکلات سریعا باید استخراج بشه و فورا برای حلش اقدام بشه ان شاء الله مسئولین ذیربط توجه کامل به این موضوع داشته باشن. دانشگاه علوم‌پزشکی، وزارت بهداشت، سپاه، ارتش، نیروی انتظامی، استانداری، بنیادشهید و... مخاطب این مطلب همه بیمارستان‌هایی هست که مجروحین داخلش هستن، از باهنر گرفته تا فاطمة الزهرا، راضیه فیروز، سیدالشهداء، افضلی پور، امام حسین، شفا، پیامبراعظم و..... روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
🔴 کرمان دنگ ایران را حساب کرد 🔴 ایران برای کرمان چه کرد؟ فردای روز حادثه، هنوز شامه‌ام پر از بوی خون بود، هنوز کفش‌هایم خیس خون شهدا، هنوز صداهای ناله‌ها و جیغ‌ها توی سرم می‌پیچید و صحنه‌های دردناک پیش چشمم مرور می‌شد. اخبار را که چک می کردم، تمام ایران غرق تحیر و ناباوری بود، خبرنگاران و تحلیل‌گران مشغول پیدا کردن علت و مقصرین احتمالی بودند. پیکر پاک و پاره‌پاره‌ی شهیدان نباید روی زمین می‌ماند اما فضای رسانه‌ای آماده نبود یا حداقل در شان شهدای بزرگترین ترور سال‌های اخیر نبود! با هرکه می‌شد تماس گرفتم، مشهد، قم، تهران و... میان این تماس‌ها، یک جمله خنجر شد و فرورفت توی قلبم که دیگر جایی برای جراحت نداشت. این جمله: «طراحی پوستر و نوشتن متن دست بچه های کرمان رو می بوسه» باید توضیح می‌دادم که: بچه‌های کرمان اگر مجروح و شهید نباشند، شاهدعینی حادثه یا دست کم شاهد وحشت مردم و التهاب شهر بوده‌اند و هنوز نتوانسته‌اند شهادت دختربچه‌ی کاپشن صورتی پیش چشمانشان را هضم کنند و حالا چطور باید بنشینند و قلم به دست بگیرند و.... و نفهمیده بود یا نخواست بفهمد که گفت: «پس ما کمکی نمی‌توانیم بکنیم» رهایش کردم و رفتم سراغ گروه‌های گرافیکی واکنش سریع و فقط تسلیت شنیدم اما همدلی ندیدم! حوادث این چهل و چندسال را توی ذهنم مرور کردم، از دفاع مقدس تا متروپل و زلزله کرمانشاه و سیل پل‌دختر تا حوادث تروریستی اهواز و شاهچراغ و بلوای زن زندگی آزادی و... کرمان دنگ حضور خودش را تمام و کمال پرداخته بود اما از همدردی و همکاری یک کشور این جمله عایدش شده بود؟ «زحمتش با بچه‌های خود کرمان» حالا که این قلم عقده هایش را روی این کاغذ باز می‌کند، دوهفته از بزرگترین عملیات تروریستی بعد از انقلاب می‌گذرد؛ اما هنوز یک چشم فعالین مردمی کرمان اشک است و یک چشم خون و نمی‌توان از دل‌های آشفته‌شان انتظاری داشت، اما خواهران و برادران هموطنم در سراسر این خاک داغدار، برای همدردی با مردم کرمان چه کرده‌اند؟ این سخنان نه جهت مظلوم‌نمایی و ابراز عجز که تلنگری‌ست برای بیدار شدن هموطنانی که نمی‌دانند در کرمان چه گذشت که نود و چند گل سرخ تقدیم جبهه مقاومت کرد و هنوز هم بعد از دوهفته مستعد شهید دادن است! مگر نه اینکه ما ایرانی‌ها از گذشته رسم داشته ایم که تا چهل روز پس از درگذشت همسایه‌ای، هوای مصیبت زدگان و بازماندگانش را داشته باشیم و عزادار جز غم از دست دادن عزیزش، داغ دیگری به دل نداشته باشد؟ پس چرا همسایگان قیام نمی کنند برای برداشتن این بار بر زمین مانده؟ رسانه‌ی ملی وضعیت عادی دارد و برایش انتخابات دوماه آینده، مهم تر از ساچمه‌های جا خوش کرده در وجود سیصد و اندی کرمانی نجیب و طرفدار نظام است! شاعران حتی برای سوگ نویسی برای شهدایی که یکی از آنها مداحی بود که پاکت‌های مردم را پس می زد، طلب هزینه‌های گزاف کرده‌اند و هنرمندان هتل‌های چند ستاره و امکانات کامل طلب کرده‌اند. خون‌بها کدام یک از هموطنانمان را طلب می‌کنید؟ چگونه جواب خانواده‌ای را خواهید داد که از غم قطع نخاع شدن پسر، داغ شهادت پدر را فراموش کردند. کرمان عزیزم! تو چشم هایت را به روی این نامهربانی ها ببند و باز هم برای جای جای این کشور قیام کن. کرمان دنگ یک ایران را حساب کرد...
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افتخار میکنم با چنین شهیدی زندگی کردم پای نظاممون بودیم حالاهم هستیم... همسر شهیده فاطمه پرندکام شهید حادثه کرمان روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
چندشب پیش گفتن احتمالا سرگرد محمدی که تو حادثه کرمان به کما رفته شهید میشه، رفتیم دم بیمارستان شفا اجازه ندادن بریم icu. دیروز خبردار شدیم به هوش اومدن خداروشکر روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
🔴 فریاد «مرگ بر ظالم» صهیونیست‌ها علیه نتانیاهو ده‌ها هزار معترض صهیونیست در تل آویو خواستار استعفای فوری نخست وزیر اسرائیل شدند و فریاد «مرگ بر ظالم» سر دادند. 👈 اصل شکست از طوفان الاقصی را باید پس از پایان جنگ فعلی دانست.
🔰ترکش‌ها را از بدن مجروحان نمی توان خارج کرد رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمان: 🔸ترکش‌ ها در بدن حداقل سه نفر از مصدومان حادثه تروریستی کرمان در جاهایی است که نمی‌توانیم آن‌ ها را خارج کنیم. 🔸در همان روز اول حادثه تیم‌ های تخصصی از دانشگاه شیراز و دانشگاه شهید بهشتی تهران در کرمان حضور یافته و همه مجروحان را ویزیت کردند. 🔸چند روز بعد از حادثه یک تیم جراحی اعصاب و یک تیم تخصصی دیگر نیز از دانشگاه تهران برای درمان مجروحان به کرمان آمدند و همه مصدومان را معاینه و کارهای درمانی برای آن‌ها را انجام دادند. 🔸ترکش در داخل مغز برخی از مجروحان قرار دارد، این ترکش‌ ها در قسمت‌ های حساسی از بدن است که اگر بخواهیم آنها را خارج کنیم، باعث نقص عضو فرد می‌‌شود و اکنون این ترکش‌ ها برای آنها مشکلی ایجاد نمی‌‌کند و ما افرادی داریم که از زمان جنگ تاکنون ترکش در بدن آن‌ ها است. روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
بعد از ١٠_١٢ روز حضور در کرمان به تهران برگشتم که هم کمی درکنار خانواده باشم، هم به کارهای عقب‌مانده برسم و هم تجدید قوایی بکنم. به دوستان کرمانی گفتم که حتما برمی‌گردم. کارم تمام نشده. این‌بار برای خودم برمی‌گردم نه صرفا برای کار مجازی. کما اینکه تا به الان هم شاید ١۰ درصد از آنچه در کرمان دیدم و شنیدم را در فضای مجازی‌ام روایت کرده باشم، بسیاری از مطالب قابل روایت نبود، برخی از آنها برای خود آدم است که ببیند و بشنود و به آن فکر کند. من که گاهی از کوچیکترین سوژه‌ها مطلب مینوشتم در کرمان قلمم از نوشتن بزرگترین سوژه‌ها عاجز مانده بود. بعد از انفجار با خودم می‌گفتم چرا لیاقت شهادت نداشتم و البته خیلی هم حسرت نمیخوردم و حتی خوشحال بودم که جان سالم به‌در بردم. دیگران هندوانه زیربغلم میگذاشتند که نه به لیاقت ربط ندارد، شاید تو رسالتی داشتی که باید می‌ماندی، باید میماندی و روایت می‌کردی و از این قبیل تعارف‌ها. آن روزهای اول این حرف‌هارا کمی باور کردم و گفتم ان‌شاءالله همین است. بعد از اینکه درمنزل بیش از ۳۰ شهید حضور پیدا کردم و خصوصیات شهدا را یک به یک شنیدم، مطمئن شدم قطعا لیاقتش را نداشتم. من خیلی با خصوصیات این افراد فاصله داشتم. فهمیدم شهادت اتفاقی نیست. آنها عاشق شهادت بودند و دعای همیشگی‌‌شان بود. اصلا در افق‌های دیگری سیر می‌کردند. آری گاهی دست نیرویی ندارد که قلم را بچرخاند... روزحادثه وقتی بالای سر پیکرهای بی‌جان و غرق در خون رسیدم، با خود گفتم الان وظیفه‌ام چیست؟ من فعال مجازی‌ام و استاد تولید محتوا، ولی مگر می‌شود با این صحنه‌ها تولید محتوا کرد و به اصطلاح خبر اول داد، فیلم‌های دست‌اول را در مجازی پخش کرد، و پرچمدار روایت کرمان شد. مگر می‌شود در آن فضا و در آن غم در آن مصیبت فکر فضای مجازی و محتوا و جذب ممبر و کوفت و زهرمار بود؟ ساعت‌ها مطلب نگذاشتم و نگذاشتم و آنچه دیدم برای خودم نگه‌داشتم.... در آن لحظات غمبار چندچیز دلم را خیلی به‌درد آورد _ اول خود حادثه انفجار و پیکرهای غرق خون... _ دوم تمسخر و چرندیات ضدانقلاب _ و سوم کانالهای بی‌غیرتی که این حادثه را موضوع خوبی برای تبلیغ و جذب ممبر دیدند و درست همان‌ لحظاتی که شهدا در خونشان می‌غلتیدند و خانواده‌هایشان کوه غم روی سرشان خراب شده بود، عده‌ای دستپاچه شده بودند که نفر اولی باشند که تبلیغشان برای مردم نمایش داده شود و احتمالا وقتی هزارهزار ممبر جذب می‌کردند خوشحال بودند که چه بموقع تبلیغ دادند. بلی، حادثه کرمان برای برخی نون و آب داشت... چگونه می‌شود در آن لحظات از این ماجرا کاسبی ممبر کرد؟ و دردناکتر اینکه برای کرمان فقط همان زمان که برایشان نون و آب داشت تولید محتوا می‌کردند، بعد از یکی دوروز انگار نه کرمانی بود و نه شهیدی نه هیچی. همه به باد فراموشی سپرده شدند. وقتی در صحنه جنایت حاضر باشی و مظلومیت مردم، مظلومیت شهدا و خانواده‌هایشان را ببینی نمیتوانی سکوت خبری حادثه کرمان در رسانه‌ها را تحمل کنی. دیدم حالا که روز حادثه نتوانستم روایت کنم، در این بیخیالی رسانه‌ها درباره کرمان باید کاری بکنم. باید یاد حادثه و شهدایش را زنده نگه‌دارم و تصمیم گرفتم به منازل شهدا برم، اینجا دیگر باید خوب تولید محتوا می‌کردم که هم یادشان زنده بماند، هم وظیفه‌ام را انجام داده باشم اما آنجا هم همان‌طور شد که روز حادثه شد. به زحمت چند کلیپ چنددقیقه‌ای از چندده ساعت مصاحبه با خانواده‌ها درآوردم... برای همه پیش آمده که حرف زیاد در دل دارند ولی دهانشان قفل می‌شود، اینجاهم همان شد... کرمان و شهداش اقیانوسی هستند از معرفت و حکمت که جرعه‌ای از این اقیانوس به کسانی رسید که رفتند در محضر خانواده‌هایشان و از آنها شنیدند. نم و قطره‌ای از این جرعه هم در فضای مجازی منتشر شد این روزها خانواده‌های شهدا را باهم مقایسه می‌کنم که کدامیک داغ سنگین‌تری دارند _ آن خانواده‌ای که تنها پسر نوجوانش شهید شده برایش سخت‌تر است یا آن که تک دختر شیرین‌زبانش را دیگر نمی‌بیند؟ _ یا آن خانواده‌ای که یتیم شده‌اند و دیگر پدرومادری ندارند _ یا آن خواهری که قبلا پدرو مادرش را ازدست داده بود و با برادرش دوتایی زندگی می‌کردند و حالا دیگر تنها شده _ یا آن یکی که ۸ نفر از اعضای خاندانش را صبح روز حادثه دید و عصرش دیگر ندید _ یا آن یکی که دو دخترش را از دست داد _ یا آن مردی که هم دو فرزندش را از دست دادو هم همسرش را و خانواده‌ی چهارنفره‌اش تک نفره شد؟ _ و چه کسی می‌تواند داغ خانواده‌ای را بفهمد که پدر خانواده را ازدست داده و پسر خانواده‌اش که مرد خانواده باید می‌شد حالا قطع نخاع شده... آه کرمان..... چگونه می‌توان تورا فراموش کرد؟ روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا
اشک پسر غزه از صعود فلسطین با یادآوری 110 روز اشغالگری درآمد «امیدوارم این خبر خوش به خانواده‌ام در غزه برسد!» این جملات با اندوه و نگرانی محمد صالح، مدافع تیم ملی فلسطین بعد از صعود تاریخی این تیم در جام ملت‌های آسیاست. صالح در خوشحالی همراه باگریه‌اش بعد از صعود تاریخی تیم ملی کشورش در شرایط سخت جنگی در غزه با نشان دادن شماره 110 به علامت روزهای جنگ رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه از آنها حمایت کرد. پسر غزه می‌گوید که این برد و پیروزی در شرایط کنونی «دردناک» است چون بسیاری از مردم فلسطین در غزه به شهادت رسیده‌اند. اما این صعود تاریخی فلسطین را به ارواح شهدای غزه تقدیم می کنیم
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پدر شهیده ریحانه کاپشن صورتی با گوشواره قلبی به بچه‌ها هدیه داد خدا صبر بده به پدر شهیده ریحانه سلطانی‌نژاد. دمش گرم اومد اینجا... اینها همه بچه‌های شما هستن
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حیفم اومد این لحظه قشنگ از جمکران درشب نیمه شعبان رو نبینید چقدر زیبا ان شاء الله جشن بعد از ظهور با حضور خود حضرت
تنها کسی که شهید دارابی گوش به فرمانش بود... به روایت مادر بزرگوار شهید؛ دم خداحافظی گفت که راهی سوریه‌ام.. ناراحت و کلافه گفتم: حسین تو چرا حرف هیچ‌کس را گوش نمی‌دهی، کجا می‌روی، مگر تازه نیامده‌ای؟ حداقل بگو به حرف چه کسی گوش می‌دهی! جواب داد مادر من فقط به حرف رهبرم گوش می‌دهم.. آقا دستور بدهد ،جانم را هم برایشان می‌دهم. 🔹وصیتی به بچه حزب‌اللهی‌ها می‌کنم و آن هم این است که در قبال انقلاب احساس تکلیف کنند و ننشینند گوشه‌ای و نگاه کنند و مشکلات را به گردن دیگران بیندازند. 🌷شهید مدافع حرم 🌷